< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

91/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اطلاق کمال، صورت و قوه بر نفس

قوله (ره): «ثم شرع فى بيان ان النّفس لم قيل انّها كمال و لم يقل انّها صورة او قوة فقال فنقول الان ان النّفس يصحّ ان يقال لها بالقياس الى ما يصدر عنها من الافعال قوّة و كذلك يجوز ان يقال لها بالقياس الى ما يقبلها من الصور المحسوسة و المعقولة على معنى اخر قوة و يصحّ ان يقال ايضا لها بالقياس الى المادّة الّتى تحلّها فيجتمع منهما جوهر نباتى او حيوانى صورة‌...» (شوارق الالهام: ج 3 ص 430)

بحث در تعریف نفس بود. ابن سینا (ره) در ادامه می فرماید: اطلاق هر کدام از الفاظ کمال، صورت و قوه بر نفس صحیح است.

اطلاق قوه بر نفس:

اطلاق قوه بر نفس صحیح است، زیرا قوه دو اطلاق دارد:

الف: قوه به معنای مبدء فعل.

ب: قوه به معنای مبدء انفعال.

اطلاق قوه به معنای مبدء فعل بر نفس صحیح است زیرا نفس مبدء افعالی است که از آن صادر می شوند، مثلاً تحریک بدن فعلی از افعال نفس است. اطلاق قوه به معنای مبدء انفعال نیز بر نفس صحیح است زیرا نفس مبدء انفعالاتی است که بر آن وارد می شوند، مثلاً ادراک انفعال است و نفس آنرا قبول می نماید.

اطلاق صورت بر نفس:

اطلاق صورت نیز بر نفس صحیح است، زیرا صورت در ماده حلول می کند و مقوم آن است، و نفس نباتی نیز در ماده حلول می کند و نفس حیوانی نیز طبق نظر مشاء در ماده حلول می کند. نتیجه اینکه هر چیزی که در ماده حلول می کند و مقوم آن است، صورت نامیده می شود و نفس نیز چنین است پس اطلاق صورت بر نفس صحیح است. البته اعراض نیز در ماده حلول می کنند لکن مقوم آن نیستند.

اطلاق کمال بر نفس:

اطلاق کمال بر نفس صحیح است، زیرا فصل مکمل و متمم جنس است، یعنی جنس را که ماهیت مبهم و غیر متحصل است تحصل ذهنی می بخشد، پس فصل، منوِّع، مکمل و محصل جنس است، و نفس نیز فصل است پس مکمّل جنس است، و هر چیزی که مکمل دیگری باشد کمال آن است، پس نفس کمال جنس است.

نتیجه اینکه اطلاق هر کدام از الفاظ سه گانه کمال، صورت و قوه بر نفس صحیح است. لکن اطلاق کمال بر دوتای دیگر برتری دارد:

 

برتری اطلاق کمال از اطلاق صورت:

اطلاق کمال بر نفس از اطلاق صورت بر نفس برتر است، ابن سینا (ره) جهت برتری را چنین ذکر می کند:

کمال عام است و شامل نفوس منطبعه و نفوس مجرده می گردد، لکن صورت فقط شامل نفوس منطبعه می گردد، زیرا صورت حالّ در ماده است پس شامل نفوس مجرده نمی گردد. البته صورت گاهی به معنای عامی استعمال می گردد که مطلق فعلیت است و طبق این اصطلاح بر عقول نیز صورت اطلاق می گردد.

اشکال: اگر صورت شامل نفوس مجرده نگردد، آوردن صورت در تعریف نفس مخل است، زیرا در این صورت، تعریف مذکور جامع افراد نمی شود، بنابر این اساساً این تعریف باطل است نه اینکه مرجوح باشد؟ البته نظیر این اشکال در مورد قوه نیز جاری می گردد.

پاسخ: منظور از اولویت در اینجا اولویت تعیینی است نه تفضیلی و یا اینکه تعریف مذکور مختل نیست بلکه مشتمل بر تسامح است، لکن این پاسخ دوم مورد قبول نیست، زیرا تسامح نیز نوعی اختلال است.

قوله (ره): «ان النّفس يصحّ ان يقال لها بالقياس الى ما يصدر عنها من الافعال قوّة» لفظ قوه نائب فاعل یقال است، در بقیه جملات مشابه نیز لفظ صورت و کمال نائب فاعل یقال می باشند.

قوله (ره): «الى ما تقبلها ما من الصور المحسوسة و المعقولة..» لفظ ما بعد از تقبلها زائد است.

قوله (ره): «على معنى اخر قوة» یعنی قوة على معنى اخر.

قوله (ره): «تكون ناقصة غير محدودة» یعنی مبهم است و متحصل نیست.

قوله (ره): «كلّ صورة كمال و ليس كلّ كمال صورة» زیرا هر اخصی اعم است لکن هر اعمی اخص نیست.

قوله (ره): «فما كان من الكمال مفارق الذات لم يكن بالحقيقة صورة للمادّة و فى المادّة» ملک و ربان نیز مفارق الذات اند زیرا ذات شان از ذات مدینه و سفینه مفارق است، البته لازم است توجه شود که نفس گر چه مفارق الذات است لکن مفارق الفعل از ماده نیست.

قوله (ره): «اللّهمّ الا ان يصطلح و يقال لكمال النّوع و صورة النّوع» اشاره به همان پاسخ دوم است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo