< فهرست دروس

آرشیو سال جاری درس نهایة درایة(مرحوم کمپانی)

91/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تبین انواع عارض در توضیح جواب ملاصدرا به اشکال وارد شده در تفسیر عرض ذاتی/ الاول : موضوع العلم و مسائله/ مقدّمه/ نهایة الدرایة.

خلاصه جلسه قبل: اشکالی درباره موضوع و عوارض ذاتیه علم مطرح شد مبنی بر اینکه عرض با واسطه اعم یا اخص، عرض غریب بوده و از طرف دیگر در علوم معمولاً عوارض نوعِ موضوعِ علم را مورد بحث قرار می دهند یعنی عوارضی را که با واسطه نوع بر موضوع علم حمل می شوند پس این عوارض با واسطه امر اخص بوده و عرض غریب هستند و در جواب به این اشکال گفته شد که واسطه ها متفاوت هستند چه اینکه بعض واسطه ها باعث می شوند که عرض، غریب بشود و بعض واسطه ها باعث غریب شدن عرض نمی شود و به تعبیر دیگر گاهی آن اعراضی که بر نوع عارض می شوند، عرض جنس نیز محسوب می شوند و گاهی عرض جنس محسوب نمی شوند.

و الكل من مطالب ذلك العلم و من لواحقه الذاتية، مع أن ما عدا التقسيم الأول يتوقف على تخصص الموضوع بخصوصية أو خصوصيات، إلّا أنّ جميع تلك الخصوصيات مجعولة بجعل واحد، و موجودة بوجود فارد، فليس هناك سبق في الوجود لواحد بالإضافة إلى الآخر؛ كي يتوقف لحوق الآخر على سبق استعداد و تهيّؤ للموضوع بلحوق ذلك الواحد المفروض تقدمه رتبة، فإنّ الموجود لا يكون ممكنا أوّلا، ثم يوجد له وصف الجوهرية أو العرضية، بل إمكانه بعين جوهريته و عرضيته، كما أن جوهريته بعين العقلية أو النفسية أو الجسمية، ففي الحقيقة لا واسطة في العروض، و الحمل الذي هو الاتحاد في الوجود- بل الامكان- يتحد مع الوجود بعين اتحاد الجوهر العقلي أو النفسي أو الجسماني في الوجود، فليس هناك عروضان حتى يكون أحدهما بالذات، و الآخر بالعرض، بخلاف لحوق الكتابة و الضحك للحيوان، فانه يتوقف على صيرورة الحيوان متخصّصا بالنفس الإنسانية تخصّصا وجوديا حتى يعرضه الضحك و الكتابة، و ليس الضحك و الكتابة بالإضافة إلى الإنسان كالعقلية و النفسية بالإضافة إلى الجوهر؛ بداهة أنّ إنسانية الإنسان ليست بضاحكيته و كاتبيّته [1]

گفته شد که بعضی از عوارض که عوارض نوع هستند، عارض ذاتی جنس هستند و بعضی از عوارض که عوارض نوع هستند، عارض غریب جنس هستند و برای تبیین تفاوت از مثال بهره جسته و می گوییم :

1. در بعض مواقع، موضوعی که می خواهد عرض را قبول نماید، عرض را قبول نمی کند مگر اینکه قبلاً واسطه ای بیاید و موضع را خاص نماید تا موضوع خاص شده بتواند این عرض را قبول نماید که در چنین حالتی که واسطه باید قبلاً بیاید و موضوع را آماده نماید، عرضی که بر موضوع مترتب می شود، عرض غریب برای موضوع محسوب می شود.

2. اگر اینچنین نباشد یعنی لازم نشد که ابتداء واسطه بر موضوع وارد شده و موضوع را خاص نماید تا بعداً عرض عارض بشود بلکه واسطه و عرض هر دو با هم آمدند که در چنین حالتی عرض، عرض ذاتی موضوع محسوب می شود چه اینکه وقتی عرض و واسطه با هم می آیند گویا واسطه نقشی ندارد و مثل این است که عرض بصورت مستقیم بر موضوع وارد می شود بر خلاف جایی که ابتداء واسطه می آید و موضوع را آماده می کند که در اینجا واسطه نقش دارد.

مثلاً اگر بخواهیم ضاحک را بر حیوان که موضوع است، عارض نماییم، واسطه یعنی انسان لازم است چه اینکه این واسطه باید ابتداء بیاید و حیوان را از آن عمومیتی که دارد بیاندازد و حصه خاصش قرار بدهد و انسانش نماید تا ضاحک بتواند بر حیوان حمل شود و البته ضاحک بدون این واسطه و همراه این واسطه نمی تواند بر حیوان عارض شود و چنانچه مشاهده می شود واسطه در اینجا نقش واضحی دارد چه اینکه ضاحکیت با انسانیت یکی نبوده و به یک وجود، موجود نیستند هر چند دو وجود با هم متحد هستند بلکه به دو وجودی که یکی فی نفسه و دیگری لغیره است، موجود هستند.

و اگر بخواهیم جوهری همانند مادیت و جسمیت را بر ممکن که موضوع است، عارض نماییم یعنی بگوییم ممکن الوجودی داریم و مادیت را بر آن عارض نماییم در این صورت ابتداء باید جوهریت را بر ممکن الوجود حمل نماییم و بعداً مادیت را و یا اگر خواستیم عرض مادی را حمل نماییم ابتداء باید عرضیت را بر ممکن الوجود حمل نماییم و بعداً مادیت را پس ممکن الوجودی داریم که می خواهیم معروض مادیت قرار دهیم یا معروض جوهر مادی یا معروض عرض مادی که در اینجا واسطه یا جوهریت است یا عرضیت یعنی جوهر مادی را می خواهیم بر ممکن الوجود عارض نماییم و عرض مادی را هم می خواهیم بر ممکن الوجود وارد نماییم و اول ممکن الوجود را به جوهر و عرض تقسیم می کنیم و بعدا جوهر را به مادی و عقلی تقسیم می کنیم و عرض را به مادی و نفسانی تقسیم می کنیم؛ حال در مورد جوهر سوال این است که وقتی می خواهیم مادیت را که مربوط به جوهر است، بر ممکن الوجود حمل نماییم، اول ممکن الوجود را جوهر نموده و سپس مادیت را به آن می دهیم یا اینکه همان وقتی که مادیت را بر ممکن الوجود عارض می نماییم جوهریت هم در همان وقت عارض می شود یعنی جوهریت به عنوان واسطه با مادیت به عنوان عارض، با هم بار می شوند؟! بله جوهریت از جهت رتبه، سابق بر مادیت است چون موصوف محسوب می شود اما از جهت زمانی، سابق بر مادیت نبوده بلکه همراه با مادیت است و وقتی چنین شد دیگر لازم نیست ابتداء جوهریت بیاید و ممکن الوجود را از عمومیت انداخته و خاص نماید تا بعداً مادیت عارض شود یعنی در چنین جایی می توان گفت که واسطه، نقش واسطه را ندارد بلکه مادیت به عنوان عرض با جوهریت به عنوان واسطه با هم می آیند چه اینکه جوهریت و مادیت دو وجود ندارند و نتیجه آنکه مادیت برای ممکن الوجود، عرض ذاتی محسوب می شود.

مطلب مهم در توضیحات اخیر این است که عارض و واسطه بر دو قسم است:

1. گاهی عارض و واسطه به یک وجود، موجود هستند که در چنین حالتی گویا واسطه وجود ندارد پس عارض، عرض ذاتی است.

2. گاهی عارض و واسطه به دو وجود، موجود هستند که در چنین حالتی واسطه واقعاً واسطه است پس عارض، عرض غریب است.

حاصل آنکه باید واسطه و عارض را با هم ملاحظه نماییم که یا به یک وجود، موجود هستند و یا به یک وجود، موجود نیستند که عارض در حالت اول، عرض ذاتی و در حالت دوم، عرض غریب خواهد بود.

بررسی یک مثال: حرکت برای جسم که موضوع علم طبیعی است، عرض ذاتی محسوب می شود اما برای موجود که موضوع علم فلسفه است، عرض غریب محسوب می شود چه اینکه در عروض حرکت بر موجود، جسم به عنوان واسطه نقش آفرینی می کند به صورتی که نمی توان این واسطه را کان لم یکن و کلا واسطه تلقی نمود چرا که این جسم با حرکت به یک وجود موجود نبوده یعنی وجود جسم عین وجود حرکت نیست.

روشن است که حرکت برای معروض خود، عرض محسوب می شود نه ذاتی به معنای ذاتی باب ایساغوجی چه اینکه حرکت عین وجود متحرک نیست هر چند همراه آن باشد و از آن منفک نشود همانند فلک اما وقتی فلک را می شکافیم ماده هست و صورت.

نکته: بحث پیرامون وجود حرکت جوهری در الاهیات بلا اشکال است اما نمی توان درباره خصوصیات آن بحث نمود چنانچه پیرامون وجود حرکت عرضی در الاهیات بحث می شود؛ البته مرحوم ملاصدرا کل حرکت را از عوارض موجود می گیرد نه از عوارض جسم موجود و بر همین مبنا می توان در الاهیات مورد بررسی قرار داد چنانچه خود مرحوم ملاصدرا پیرامون خیلی از مباحث بحث نموده است که سایر فلاسفه در علم طبیعی پیرامون آنها بحث نموده اند همانند نفس که اگر ربط به بدنش را ملاحظه نماییم از آنجایی که بدن امری طبیعی است پس باید در علم طبیعی مورد بحث قرار بگیرد و اگر مصدریتش برای افعال را ملاحظه نماییم پس در علم الهی مورد بحث قرار می گیرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo