< فهرست دروس

درس شرح منظومه - استاد حشمت پور

95/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان نقیض موجهات مركبه ی جزئیه/ بیان نقیض موجهات مركبه/ بیان نقیض موجهات/ موجهات/ منطق/ شرح منظومه

و هذا فی المركبه الكلیه و لكن موضع التردید فی المركبه الجزئیه افراد موضوع من الحملیه المردده المحمول[1]

بعد از اینكه در نقیض موجهات بسیطه بحث شد به بحث در موجهات مركبه پرداخته شد تا نقیض آنها بیان شود. مصنف ابتدا بدون اینكه موجهات مركبه را به كلیه و جزئیه تقسیم كند قانون نقیض كردن موجهه مركبه را بیان كرد ولی بعداً مشخص كرد كه این قانون درباره موجهات مركبه ای است كه كلیه باشد. اما درباره موجهه مركبه ای كه جزئیه باشد قانون دیگری وجود دارد كه مصنف می خواهد آن را توضیح بدهد. بنابراین از ابتدا می توان به اینصورت وارد بحث شد و گفت: موجهات مركبه بر دو قسم اند:

1 ـ ‌كلیات.

2 ـ‌ جزئیات.

اما مرحوم سبزواری چون می خواست مطلب را به شعر در بیاورد به اینصورت بیان كرد كه گفته شد.

بنده ـ استاد ـ‌ اینگونه بیان می كنم كه ابتدا مركبه ی موجهه را به دو قسم كلی و جزئی تقسیم می كنیم و درباره كلی، قانون تناقض بیان می شود درباره ی جزئی هم قانون تناقض بیان می شود.

بیان قانون تناقض در موجهات مرکبه جزئیه: دو جزء قضیه را نقیض كنید یعنی قضیه ی مركبه دارای دو جزء است كه برای هر دو جزء آن، نقیض آورده می شود سپس این دو نقیض كه به صورت دو قضیه هستند با « اما » به یكدیگر ارتباط داده می شود و تردید بین دو قضیه انداخته می شود.

بیان قانون تناقض در موجهات مركبه ی جزئیه: در مركبه ی جزئیه همان كاری كه در مركبه ی كلیه كردیم، انجام داده می شود. در جزئیه، ابتدا آن مركب جزئی كه دارای دو قضیه است نقیض هر دو آورده می شود. حال می خواهیم لفظ « اما » بیاوریم. تا تردید ایجاد شود اما تردید بین دو قضیه آورده نمی شود بلكه موضوع قضیه ی خودمان را می گیریم و تردید، در محمول این دو قضیه انداخته می شود. یعنی یك قضیه تشكیل می شود نه دو قضیه كه یكی قبل از « اما » و یكی بعد از « اما » ذكر شود. در اینصورت یك قضیه ی حملیه حاصل می شود كه محمولش مردد است.

بیان مثال: به قضیه « بعض الحیوان انسان بالفعل لا دائما » توجه كنید. جزء اول این قضیه كاذب است چون « بعض الحیوان »، انسان است ولی اینطور نیست كه بالفعل، انسان باشد یعنی در یك زمانی انسان باشد بلكه بالضروره انسان است. اما لفظ « لا دائما » جزء دوم قضیه است و اشاره به یك قضیه ی بالفعل دارد كه از نظر ایجاب و سلب، مخالف با جزء اول است ولی از نظر جزئیت و کلیت، موافق با جزء اول است. جزء اول، موجبه ی جزئیه است پس جزء دوم باید سالبه ی جزئیه باشد. پس « لا دائما » به معنای « لیس بعض الحیوان انسان بالفعل » است. این قضیه هم كاذب است.

الان به این دو قضیه توجه كنید كه هر دو كاذبند و هر دو هم قضیه ی اصل هستند. می خواهیم آن را نقیض كنیم. هر جزء را جدا جدا نقیض می كنیم. جزء اول را ملاحظه كنید « بعض الحیوان انسان بالفعل ». به جای لفظ « بعض » كه موجبه ی جزئیه است باید « لا شیء » گذاشته شود كه سالبه ی كلیه است تا نقیض حاصل شود و به جای « بالفعل »، نقیض فعلیه كه « دائمه » است باید آورده شود لذا تبدیل به « لا شیء من الحیوان بانسان دائما » می شود كه كاذب است.

جزء دوم را ملاحظه كنید « لا دائما » كه « لیس بعض الحیوان انسان بالفعل » بود. عبارت « لیس بعض الحیوان انسان » سالبه ی جزئیه بود باید آن را موجبه كلیه تا نقیض شود و لذا تبدیل به « كل حیوان انسان » شود. لفظ « بالفعل » كه جهت بود نقیضش كه « دائما » است آورده می شود و تبدیل به « كل حیوان انسان دائما » می شود كه كاذب است.

توجه می كنید كه دو جزء، در قضیه ی اصل بود كه كاذب بودند. و دو جزء، در قضیه ی عكس است كه كاذب هستند. در حالی كه در تناقض اینگونه نیست بلكه یكی از این دو باید صادق باشد پس باید نقیض طوری تنظیم شود كه صادق باشد. نگاه می كنیم كه در نقیض لفظ « لا شیء من الحیوان » و « كل حیوان » وجود دارد و هر دو كلیه هستند اگرچه یكی سالبه و یكی موجبه است موضوع در اینجا « حیوان » است. افراد موضوع را می آوریم كه همه ی افراد حیوان هستند چون قضیه، كلیه بود این، موضوع قرار داده می شود و گفته می شود « كل حیوان ». سپس « اما انسان دائما » را می آوریم كه از قضیه ی دوم یعنی قضیه ی « كل حیوان انسان دائما » گرفته شده بود. سپس « اما لیس بانسان دائما » را می آوریم كه از قضیه ی اول یعنی قضیه ی « لا شیء من الحیوان بانسان دائما » گرفته شده بود.

از هر دو قضیه اخذ شد و با « امّا » بین این قضیه تردید انداخته شد به اینكه محمول ها از دو قضیه گرفته شد. پس قضیه ی نقیض به اینصورت می شود « كل حیوان اما انسان دائما و اما لیس بانسان دائما » یعنی هر حیوانی را كه ملاحظه كنی بر دو قسم است یا انسان است «كه اگر انسان باشد دائما انسان است » یا غیر انسان است « كه اگر غیر انسان باشد دائما غیر انسان است » این قضیه، صادق است پس نقیضی پیدا شد كه صادق می باشد. اما اگر می خواستید تردید را بین دو قضیه قرار دهید به اینصورت می شد یا «لا شیء من الحیوان بانسان دائما » یا « كل حیوان انسان دائما » كه هر دو كاذب می شود.

پس نتیجه گرفته می شود كه اگر تردید بین دو قضیه قرار داده شود نقیض، كاذب است و نمی توان آن را صادق كرد اما تردید در محمول آورده شد و نقیض آن، صادق شد. در اینصورت شرط تناقض كه اگر اصل، صادق است نقیض باید صادق باشد رعایت گردید و تناقض صحیح است.

نكته: اگر تردید در قضیه، ایجاد كنید مشكلی پیش نمی آید ولی در بعضی موارد مشكل می شود. پس قانون به صورت كلی در موجهه مركبه، این است كه دو جزء اصل یا جدا جدا نقیض بگیرید سپس موضوع این در نقیض را انتخاب كنید و محمول را بر این موضوع، ‌مردداً حمل كنید.

نتیجه نهایی بحث در قضایای موجهه مركبه: اگر این قضیه، كلیه باشد نقیض آن، منفصله ی مانعه الخلو است و اگر جزئیه باشد نقیض آن، حملیه ی مردد المحمول است نه منفصله ی مانعه الخلو. اگرچه در بعضی جاها منفصله ی مانعه الخلو، صحیح است ولی چون همه جا صحیح نیست آن را نقیض قرار نمی دهیم.

نكته: مصنف در نقیض كردن ابتدا سالبه را بیان كرد بعداً موجبه را گفت ولی وقتی خواست قضیه را به صورت حملیه مرددة المحمول بگوید ابتدا موجبه را گفت و بعداً سالبه را گفت. این، اشكالی ندارد چون طرفینِ محمولی مردد را می توان جابجا كرد مثلاً قضیه ی « العدد اما زوج و اما فرد » را می توان تبدیل به « العدد اما فرد و اما زوج » كرد.

نكته: این دو قضیه ی عكس كه مصنف آورد را با لفظ « اما » فاصله بیندازید به اینصورت می شود « اما لا شیء من الحیوان بانسان دائما و اما كل حیوان انسان دائما » یعنی لفظ « اما » را تكرار كنید این قضیه، منفصله ی مانعه الخلو می شود ولی كاذب است.

نكته: به قضیه « بعض الحیوان انسان بالفعل لا دائما » توجه كنید برای كذب این قضیه مركبه می توان اینگونه بیان كرد: آن « بعض الحیوان » كه در جزء اول آمده در جزء دوم « یعنی لا دائما » هم آمده است و در مورد همین « بعض الحیوان » یكبار حكم ایجابی برای آن شده كه در قضیه اول بیان گردیده و یكبار حكم سلبی برای آن شده كه در قضیه دوم بیان گردیده. البته آنچه كه بنده ـ‌استاد ـ‌ قبلا با توجه به جهت هم بیان كردم برای كذب این قضیه، صحیح است.

سوال: توجه كنید كه در قضیه حملیه ی مرددة المحمول، سلب و ایجاب، در محمول آورده شد به چه علت این كار انجام شد با اینكه در این دو قضیه ی نقیض كه « لا شیء من الحیوان بانسان دائما » و « كل حیوان انسان دائما » بود اصل یك قضیه، سالبه بود و اصل دیگری موجبه بود اما وقتی از داخل این دو قضیه خواستیم مرددة المحمول را در بیاوریم محمول ها را موجبه و سالبه كردیم. به چه علت اینكار را كردیم؟

جواب: در همه ی قضایا سلب و ایجاب بر نسبت وارد می شود. نسبت به معنای ربط محمول به موضوع است. پس در واقع سلب و ایجاب، محل ورود اصلیش محمول است بنابراین اگر سلب و ایجابِ قضیه به سمت سلب و ایجاب محمول برده شود قضیه از نظر معنا، متفاوت نمی شود بله همانطور كه گفته شده بین سالبه ی محصله و موجبه ی معدوله فرق های دیگری هست ولی از نظر معنا فرق نیست. یعنی چه بگویید « لیس زید ببصیر » چه بگویید « زید لا بصیر » فرقی ندارد. لذا اشتباه می شده و ناچار بودند بین این دو فرق بگذارند. فرق این دو از نظر معنا این بود كه معنا در سالبه ی محصله وسعت دارد و معنا در موجبه معدوله ضیق می شود. سالبه، منتفی به انتفاء محمول می شود ولی موجبه، منتفی به انتفاء محمول نمی شود. از نظر لفظ در یكی « لیس » و در دیگری « غیر » می آمد. توضیح اینها قبلا بیان شده. پس توجه كردید كه اگر قضیه ی سالبه را تبدیل به موجبه معدوله كنید فرقی نمی كند لذا سلبی كه در قضیه می آید در واقع بر محمول وارد شده است همچنین ایجابی كه در قضیه می آید در واقع بر محمول وارد شده است. پس اگر در مرددة المحمول، سلب قضیه را طرف محمول قرار دهیم و همچنین ایجاب قضیه را طرف محمول قرار دهیم كار اشتباهی نكردیم.

به همین جهت است كه در قضیه « لا شیء من الحیوان بانسان دائما » و « كل حیوان انسان دائما » كه خود قضیه، موجبه و سالبه است، سلب و ایجاب آن را بر محمول بردند و گفتند « كل حیوان اما انسان دائما او لیس بانسان دائما ». كه عبارت « اما انسان دائما » ‌محمولِ موجبه است و عبارت «لیس بانسان دائما »‌ محمولِ سالبه است.

توضیح عبارت

و هذا فی المركبه الكلیه

« هذا »: اینكه نقیض به صورت منفصله ی مانعه الخلو ظهور كند.

ترجمه: و این در موجهه مركبه ای است كه كلیه باشد « اما اگر جزئیه باشد قانون دیگری برای تناقض است ».

ولكن موضع التردید فی المركبه الجزئیه افراد موضوع من الحملیه المرددة المحمول

ترجمه: لكن در موجهه ای كه مركبه و جزئیه باشد موضع تردید « خودِ قضیه نسبت بلکه » افراد موضوع اند « یعنی افراد موضوع آورده می شود. اگر موضوع، حزئیه باشد جزئیه آورده می شود و اگر موضوع، كلیه باشد كلیه آورده می شود و تردید در این موضوع قرار داده می شود یعنی تردید در محمول آورده می شود كه وقتی محمول با تردید بر این موضوع حمل شد تردید در افراد موضوع آورده می شود یعنی افراد موضوع كه كل حیوان می باشند مرددند بین اینكه انسان باشند یا غیر انسان باشند » كه این افراد موضوع از یك قضیه ی حملیه هستند كه به صورت مرددة المحمول ظاهر می شود. یعنی قضیه ی حملیه مرددة المحمول را نقیض قرار می دهیم نه یك منفصله ی مانعه الخلو را.

اذ قد یكذب المركبه الجزئیه ك « بعض الحیوان انسان بالفعل لا دائما »

به چه علت در موجهه ی مركبه ی جزئیه، نقیضش به صورت منفصله مانعه الخلو آورده نمی شود؟ چون در بعضی جاها دیده می شود كه اصل، كاذب است مانعه الخلو هم كه نقیض می شد كاذب است در حالی كه شرط تناقض این نیست كه هم قضیه ی اصل و هم قضیه ی عكس هر دو كاذب باشد. شرط تناقض این است كه یكی، صادق باشد. اصل را نمی توانیم صادق كنیم چون كاذب است پس نقیض را باید طوری ارائه داد كه صادق شود. لذا نقیض به صورت تردید می آید اما نه تردید در قضیه بلكه تردید در محمول.

ترجمه: زیرا مركبه ی جزئیه گاهی كاذب است « یعنی اصل كه موجهه ی مركبه ی جزئیه است كاذب است » مثل « بعض الحیوان انسان بالفعل لا دائما ».

و یكذب كلا نقیضی جزئیها ایضا و هما: « لا شیء من الحیوان بانسان دائما » و « كل حیوان انسان دائما »

مصنف فرمود كه اصل كاذب می شود الان می فرماید دو نقیضِ دو جزءِ این اصل هم كاذب می شود و آن دو نقیض عبارت است از « لا شیء من الحیوان بانسان دائما » و « كل حیوان انسان دائما ».

مرحوم سبزواری فرمود قضیه ی مركبه ی جزئیه كاذب است و دو جزء نقیض آن هم كاذب است الان مطلب را باید به كلام مرحوم سبزواری اضافه كنید. در اینصورت كاذب نمی تواند نقیض كاذب باشد پس نقیض قضیه ی مركبه جزئیه این نیست بلكه قضیه ی حملیه ی مردودة المحمول است كه در ادامه ی بحث آن را بیان می كند.

فنقیضها قضیه حملیه مرددة المحمول فیقال فی المثال المذكور: « كل حیوان اما انسان دائما او لیس بانسان دائما »

نقیض قضیه ی موجهه ی مركبه ی جزئیه كه اصل و كاذب بود، قضیه ای است حملیه كه مرددة المحمول باشد پس در نقیض گفته می شود « كل حیوان اما انسان دائما او لیس بانسان دائما ». این یك قضیه حملیه است نه منفصله.

صفحه 271 سطر 15قوله « نقل »

در قضایای حملیه اگر موجبه باشند. محمول به موضوع نسبت داده می شود و گفته می شود كه در این قضیه، نسبت ایجابی وجود دارد پس قضیه، مشتمل بر سه جزء است:

1 ـ‌ موضوع.

2 ـ‌ محمول.

3 ـ‌ نسبت بینهما كه محمو را برای موضوع ایجاب می كند.

همه این را قبول دارند. اختلاف در قضیه ی سلبیه ای است كه آیا نسبت ایجابی برداشته می شود تا قضیه، دو جزئی شود كه یكی موضوع و یكی محمول شود یا نسبت ایجابی برداشته می شود و نسبت سلبی گذاشته می شود. اگر كسی بگوید نسبت سلبی گذاشته می شود باز قضیه، سه جزئی می شود.

پس بحث در این است كه در قضیه ی سالبه آیا نسبت ایجابی رفع می شود به اینكه نسبت ایجابی نداریم یا نسبت سلبی حاصل می شود؟ در فرض اول، قضیه، دو جزئی می شود و در فرض دوم، قضیه، سه جزئی می شود. گروهی معتقدند كه در قضیه ی سلبیه، نسبت سلبیه وجود دارد گروهی معتقدند همان نسبت ایجابیه كه در ایجاب بود در سلبیه برداشته شود پس نسبت سلبیه نداریم نسبت ایجابیه هم برداشته شد.

خلاصه: بعد از اینكه در نقیض موجهات بسیطه بحث شد به بحث در موجهات مركبه پرداخته شد. قانون تناقض در موجهات مرکبه جزئیه این است: دو جزء قضیه را نقیض كنید یعنی قضیه ی مركبه دارای دو جزء است كه برای هر دو جزء آن، نقیض آورده می شود سپس این دو نقیض كه به صورت دو قضیه هستند با « اما » به یكدیگر ارتباط داده می شود و تردید بین دو قضیه انداخته می شود. اما قانون تناقض در موجهات مركبه ی جزئیه این است: در مركبه ی جزئیه همان كاری كه در مركبه ی كلیه كردیم، انجام داده می شود. در جزئیه، ابتدا آن مركب جزئی كه دارای دو قضیه است نقیض هر دو آورده می شود. حال می خواهیم لفظ « اما » بیاوریم. تا تردید ایجاد شود اما تردید بین دو قضیه آورده نمی شود بلكه موضوع قضیه ی خودمان را می گیریم و تردید، در محمول این دو قضیه انداخته می شود. یعنی یك قضیه تشكیل می شود نه دو قضیه كه یكی قبل از « اما » و یكی بعد از « اما » ذكر شود. در اینصورت یك قضیه ی حملیه حاصل می شود كه محمولش مردد است. مثال: به قضیه « بعض الحیوان انسان بالفعل لا دائما » توجه كنید. جزء اول این قضیه كاذب است. اما لفظ « لا دائما » جزء دوم قضیه است و اشاره به یك قضیه ی بالفعل دارد. پس « لا دائما » به معنای « لیس بعض الحیوان انسان بالفعل » است. این قضیه هم كاذب است.

الان به این دو قضیه توجه كنید می خواهیم آن را نقیض كنیم. هر جزء را جدا جدا نقیض می كنیم. جزء اول را ملاحظه كنید تبدیل به « لا شیء من الحیوان بانسان دائما » می شود كه كاذب است. جزء دوم را ملاحظه كنید كه « لیس بعض الحیوان انسان بالفعل » بود تبدیل به « كل حیوان انسان دائما » می شود كه كاذب است. پس قضیه ی نقیض به اینصورت می شود « كل حیوان اما انسان دائما و اما لیس بانسان دائما ».


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo