< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

1401/07/11

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: فقه نکاح/ ‌روش شناسی ورود به بحث نظام نکاح/

 

ربنا لَا تَكِلْنِا إِلَى أنَفْسِنا طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً

فقه نکاح که یکی از موضوعات اساسی فقه نظام خانواده به شمار می رود و با توجه به مقدمه مفصلی که در جلسه قبل راجع به تبیین دقیق عنوان بحث مورد تأکید قرار گرفت که عنوان بحث می تواند موضوعیت داشته باشد و همینطور طریق است برای بدست آوردن روش بررسی مطالب در آن عنوان تعیین شده.

بیان شد که اگر ما فقه النکاح را یا کتاب النکاح را مطرح کنیم به این عنوان؛ در اینجا دو رویکرد می تواند مطرح شود یکی از رویکردها این است که ما کتاب النکاح موجود در کتب فقهی و آنچه که در این موضوع نوشته شده از صدر اسلام به صورت یک عمل موفقیت آمیز برای فقهای بوده، که از لابلای روایات مطرح در زمینه نکاح یک منظوه ای مخصوص احکام نکاح گردآوری کردند و به مرور زمان این منظومه تکامل پیدا کرد. اگر کتب فقهی موجود و رایج را مد نظر قرار دهیم برای تعیین این عنوان و قلمرو او ما مواجه خواهیم شد با انواع و اقسامی از این عناوین مطرح شده در این کتب؛ به عبارت دیگگر بعد از چند قرن از تألیف و تدیون محقق حلی در شرایع یک نظمی و سامانی تقریبا فنی و منطقی به این مباحث نکاح داده که معیار شد و کتب مابعد او به سبک او حرکت کردند(یا تلخیص مثل مختصر النافع ؛ یا شرح زدند مثل جواهر الکلام )

به این ترتیب یک کار شاخص و یک کار ماندگار و قابل توجه از لحاظ نظم فنی دادند به مطالب روایات و احکام مطرح برای نکاح در فقه شیعه به چشم میخورد.
آیا مد نظرمان همین کار انجام شده است، مثلا کتاب نکاح شرایع که قابل و قبول است که مورد دقت و کنکاش فقها قرار گرفته یا اینکه کتاب نکاحی که نظر به آنچه تدوین شده ندارد، آنچه که متناسب با این عنوان است. لذا بعضی بحث نکاح را به جای اینکه از عقد و مقدمات عقد و شرائط عقد بعد موانع عقد مطرح می کند تا ما یترتب بر عقد و آثار وضعی و تکلیفی عقد را مطرح می کند.

ممکن است که به آنچه تولید شده نظر کنیم این یک سبک خواهد بود و ممکن است به عنوان نکاح و آنچه که لازمه این عنوان است یعنی نکاح به عنوان فعلی که از مکلف صادر می شود و این مقدماتی دارد و این فعل اهدافی دارد (اهداف نکاح ) و این فعل احکامی دارد یعنی تحقق نکاح مشروع یا ایجاد نکاح با توجه به دو معنای نکاح مطرح است (البته بعضی قائلند که مشترکند چون مجازا در عقد استفاده می شود و این استفاده مجازی فراوان شده است لذا اگر کلمه نکاح بدون قرینه آمد نمی شود بر عقد یا بر فعل نکاح حمل کنیم و قرینه می خواهد و مثل آیه ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ ﴾[1] که قرینه دارد بر اینکه یعنی به عقد درآورید؛ جاهایی که در قرآن نکاح آمده و مقصود از نکاح وطی است این با قرینه مشخص می شود)

در هر دو صورت چه عقد باشد چه اون عقد موجبی حلیت وطی می شود یا وطیی که نیاز به عقد محلل دارد در هر دو صورت نحوه ورود به بحث نکاح قابل گفتگو خواهد بود و می شود به یوه های مختلف مطرح کرد قبل عقد ما بعد عقد شرائط و موانع اجرای عقد.

بحث ما در روش فراتر از این موارد است یعنی روی چینش بحث نمی کنیم هر جور بگوییم بالاخرخ منظومه برای احکام نکاح وجود دارد بالاخره منظومه بدست می آید، اگر بخواهیم مثل بعضی فقها موانع نکاح را بعد عقد آورده اند و بعضی دیگر اسباب تحریم را به عنوان اسباب قبل عقد آورده اند تا قابلیت مورد را و عدم قابلیت مورد را برای عقد مشخص کند هر کدام وجهی دارد .

آنکه موانع را بعد آورده اول مقتضی بعد شرط بعد مانع از لحاظ فنی به این شکل تسلسل پیدا می کند

آنکه می گوید اسباب تحریم سبب بر مسبب مقدم است اینجا از لحاظ اینکه کلمه سبب را بکار برده می خواهیم ببینیم نکاحی حاصل می شود مثلا خواهر را عقد کند اصلا نکاح منعقد میشود یا نه؟؟ بنابراین کلمه مانع مانع از انعقاد عقد است یا سبب عدم انعقاد عقد

در هر صورت جایی برای تفصیل باز است ولی آنچه مهم است برای ما و در آغاز مباحث فنی فقهی مطرح کنیم روش شناسی ورود به بحث نکاح یا نظام نکاح یا نظام جامع خانواده است

اگر نظامی را بخواهیم تعریف کنیم و بگوییم دسترسی به این نظام مد نظر است باید اقتضائات نظام را در نظر بگیریمف نظام یعنی احکام فقه مرتبط با هم که تمام موضوع را پوشش می دهد و در نتیجه هم پینش فنی را دنبال می کنیم و هم روش دستیابی را دنبال کنیم

در حالی که در تب فعلی نکاح چون مباحث مسأله محور است تا نظام محور در آنجا ضرورت ندارد که دنبال بدست آوردن منظومه باشیم بلکه حکم عقد بر مادر یا خواهر را دنبال می کنید بعد نص صریح دارید و﴿َ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ﴾[2] ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴾[3] نص صریح دارید بر تحریم با استظهار دقیق از متن آیه که قطعی الصدور است یا روایاتی که متواتر است یا مسلمات فقه اسلامی هستند می توان به حکم رسید نیازی برای منظومه جامع نیست که این مسأله یکی از افراد منظومه است

دسترسی به حکم نکاح مادر و خواهر رحت تر است از اینکه دنبال منظومه باشیم و منظومه بودن را بدست آوریم و یا به تصدیق برسانیم

اگر ما دنبال نظام النکاح هستیم همانطور که بعضی کتب متأخر و جدید این کلمه را بکار برده اند نمی توانیم با روش مسأله محور که ممکن است حکم شرعی را مستقیما در یک آیه یا روایت مقبول ببینیم و استناد کنیم و فرض است که آیه مزاحم و معارض ندارد تا حجیت او مورد کنکاش قرار بگیرد

بنابراین چنین رویکرد و عنوانی مطرح می شود باید اقتضائات و مستلزمات این عنوان را از لحاظ دسترسی باید ترسیم کنیم و دقیق مشخص کنیم

اگر آمدیم یک مسأله که بخشی از موضوع و آن موضوع هم بخشی از عنوان بالاتر است مثل ازدواج با مادر رضاعی و خواهر رضاعی نسبت به نکاح یعنی کتاب النکاح یا نظام النکاح و نطام النکاح نسبت به نظام ججامع خانواه به عبارت دیگر نظام جامعی تعریف کردیم که نظام تشکیل بخشی از آن است و در نظام تشکیل بحث عقد برخی از انسان ها که عقد بر آنان نفی شده و بنابراین اینجا هم پیچیدگی پیدا می کند خصوصا اگر مسأله مستحدثه باشد یا صریحا در آیه و روایت دیده نشده باشد بلکه با استفاده از مجموعه آیات و روایات به حکم مسأله رسید

چه بسا وظیفه مستنبط و متفقه یا فقیه اینست که بیاد همه این منظومه ها را درکنار هم در طول هم ببیند تا مبادا در حکمی که استنباط میکند با یک حکم مسلم منظومه مافوقش تعارض پیدا کند و تنافی داشته باشد

مجموعه ایی از مسلمات نظام جامع خانواده که چارچوب کلی این نظام را تشکیل می دهد در نزد فقیه باید روشن باشد و همینطور مسلمات نظام النکاح یعنی نظام تشکیل خانواده (اگر گفتیم این دو یکی هستند) و ممکن است بگوییم نکاح اخص از تشکیل خانواده است و نکاح دائم است که معمولا به تشکیل خانواده منتهی می شود یا نکاح منقطعی که آثار نکاح دائم را داشته باشد. مثلا طولانی مدت با تولد فرزند، اما عملا کانون خانواده را تشکیل می دهند و مدیریت می شود.

بنابراین ما چه مسأله محور حرکت کنیم چه کتاب محور چه نظام محور باید اقتضائات این سه رتبه از عناوین را از لحاظ روشی و روش مندی مد نظر قرا بدیم؛ معمولا فقها در کتب متعارف این روش را بیان نکردند و باید از نحوه ورود و خروج فقها و استلالشان بدست آوریم یا اینکه ممکن است بدست نیاریم و هر فقیهی روش خاص خودش را داشته باشد و در عمل به یک حکم و فتوا می رساند.

اگر مثل صاحب جواهر و شیخ اعظم که تمام محتملات و آنچه که به این متنی که به آن استلال می کند از لحاظ سندی و دلالتی را در نظر می گیرد و تعارضات را بررسی می کند به گونه ایی که یک نوع شفاف سازی انجام میدهد.

این مدل شیخ برای فهم دقیق تر کلام فقهای خیلی مفید است.

خود روش شیخ روش خاص و منحصر به فرد و کمیاب است که الان کتاب مکاسب او از این رویه برخوردار است و قابل بهره گیری است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo