< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

96/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب در امور تعلیقیه /تنبیه پنجم /استصحاب

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در استصحاب امور مقید به زمان بود. کلام مرحوم روحانی به عنوان تتمه بحث در این جلسه مطرح می شود و سپس بحث از تنبیه پنجم شروع می شود.

 

کلام مرحوم روحانی : احتمال همیشگی دخل زمان در حکم

نسبت به استصحاب در امور مقید به زمان یک امر باقی ماند که عبارتست از اعتراض صغرویِ مرحوم روحانی به تفصیل مرحوم شیخ و مرحوم آخوند در مسأله.

مرحوم شیخ نسبت به استصحاب در امور مقید به زمان، بین دخل زمان به نحو ظرفیت و قیدیت (مقوّم) تفصیل دادند که در اولی استصحاب جاری است و در دومی جاری نیست.

مرحوم روحانی این مطلب را به شکل کبروی قبول کرده اند، ولی از جهت صغروی اعتراض کرده اند که کجا را داریم که که دخل زمان به نظر عرف ظرف باشد نه قید؟ در مورد مثل وجوب صومی که شارع آن را نهارا فرض کرده است عرف احتمال دخل نهاریت در حکم را می دهد. دخل ظرفیت به این معنا است که عرف احتمال دخل زمان در حکم را ندهد، در حالی که این احتمال را عرف همیشه می دهد.[1]

نقد استاد

به نظر می رسد که این کلام صحیح نیست ؛ چون که احتمال دخل زمان در حکم، غیر از مقوّم بودن به نظر عرف است. مثلا در امور قاره ای مثل نجاست آب متغیر که عرف احتمال دخل زمان را نمی دهد صرفا آب را بعد از زوال تغیر همان آب قبل از تغیر می داند و نجاست آن بعد از زوال تغیر را ادامه همان نجاست قبل می داند، نه این که احتمال دخالت تغیر در حکم نجاست را ندهد. احتمال دخالت در حکم مطلبی است و نباید با وجود استمرار به نظر عرف، خلط شود. بعید است که این مطلب بر مرحوم روحانی اشتباه شده باشد و احتمالا مقرّر ایشان، مطلب را خوب تلقی نکرده است.

تنبیه چهارم : استصحاب در امور تعلیقیه

یکی از مباحث مهم استصحاب، استصحاب تعلیقی است که ثمره های زیادی دارد. شاهد بر این مطلب این است که مرحوم روحانی با این که استصحاب شرایع سابقه را در حدود سه سطر بحث کرده اند (به خاطر کم ثمره بودن) ، ولی استصحاب تعلیقی را مفصل بحث کرده اند.

نکته دیگری که برخی از بزرگان در مورد مثال معروف عصیر عنبی در مورد بحث تذکر داده اند این است که این مثال صرف فرض است ؛ چرا که عصیر به معنای آبی است که در اثر فشرده شدن خارج می شود و در مورد کشمش هیچ عصاره ای وجود ندارد، برخلاف مثل انگور و سیب. این که کشمش در آب جوشانده شود و آب غلیظی تولید شود باز هم سبب تولید عصاره نمی شود.

برای بحث استصحاب تعلیقی، مثال های فقهی واقعی زیادی وجود دارد. مثلا : شخصی نسبت به مالکیت زید از اموالش وصیت می کند، لکن قبل از مرگ، فسختُ می گوید. در این جا بعد از مرگ وی، شک می کنیم (به خاطر شک در لازم یا جائز بودن عقد وصیت) که وصیت وی در ملکیت نافذ است یا خیر؟ در صورتی که مرگ وی قبل از فسختُ واقع می شد قطعا وصیت در ملکیت تاثیر داشت. حال که مرگ بعد از گفتنِ (فسخت) واقع شده است در تاثیر وصیت شک می کنیم و استصحاب بقاء ثأثیر وصیت در ملکیت را جاری می کنیم. (استصحاب تعلیقی در موضوع)

کلام صاحب کفایه در مقام : حجیت این استصحاب

معروف در بین علماء قبل از مرحوم آخوند عدم حجیت استصحاب تعلیقی بوده است، لکن ایشان قائل به حجیت این استصحاب می شوند و تعبیرِ (لاینبغی الاشکال) را به کار می برند و می فرمایند : همان طور که استصحاب در امور منجّز حجت است در امور تعلیقی هم حجت بوده و جای اشکال ندارد ؛ چون که مناط استصحاب یقین وشک است که در هر دو وجو دارد. یقین و شک گاهی به امر منجز تعلق می گیرد و گاهی هم به امر معلّق. در دلیل استصحاب، منجز بودن متقین و مشکوک ذکر نشده است و صرفا یقین و شک بیان شده است.[2]

نکته : برخی (مثل مرحوم صدر) قائل به تفصیل در حجیت این استصحاب شده اند و برخی (مثل مرحوم روحانی) هم به طور کلی منکر حجیت آن شده اند.

مرحوم آخوند سپس اشکالی نسبت به جریان این استصحاب مطرح می کنند :

اشکال : عدم وجود مستصحب تعلیقی

استصحاب باید نسبت به امرِ متیقّنِ موجودی فرض شود. در مورد استصحاب تعلیقی، وقتی مستصحب امری معلّق است، پس در واقع معلق علیه وجود ندارد. برای مثال وقتی حرمت معلق بر غلیان شده است پس در واقع حرمت محقق نمی باشد. چیزی که وجود ندارد نمی توان حکم به بقایش کرد.

پاسخ : تقسیم وجود به فعلی و تعلیقی

اگر چه حکم در این جا به نحو فعلی وجود ندارد، ولی به نحو تعلیقی وجود دارد. وجود منحصر در امر فعلی نیست.

مرحوم آخوند در واقع، در ابتدای کلام به بیان وجود مقتضی در جریان استصحاب تعلیقی پرداختند و فرمودند که یقین و شک به عنوان دو رکن استصحاب در استصحاب تعلیقی محقق است. سپس در تتمیم این جهت به بیان اشکال و جواب پرداخته اند.

ایشان می فرمایند : در دلیل استصحاب شرط نشده است که متیقن و مشکوک باید امر فعلی باشد. مستصحب (چه حکم و چه موضوع) ممکن است تعلیقی و یا تنجیزی باشد. به طور کلی حکم و جعل شارع، متوقف بر وجود فعلی موضوع در خارج نمی باشد، مثل خطاب وجوب حج و زکات که قبل از تحقق استطاعت و نصاب هم وجود دارند، بلکه گاهی خطاب شارع سبب عدم تحقق موضوع می شود و غرض از جعل این است که اصلا موضوعش محقق نشود مثل خطابات حدود و قصاص. (﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ[3] و ﴿ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا[4] .)

پس شارع جعل و خطاب دارد، لکن گاهی این خطاب فعلی است و گاهی هم فعلی نیست و اصلا به طور کلی می توان گفت : از حیث شرایط عامه تکلیف (عقل و بلوغ)، تمامی خطابات شارع غیر فعلی اند.

البته در برخی از موارد، موضوع خطاب تعلیقی، در مورد حالت جدیده وجود ندارد به خاطر این که عنوان در دلیل، مقوّم بوده است، مثل حرمت معلق بر عنوان خمریت که در مورد خمری که تبدیل به سرکه شده است به درد نمی خورد ؛ چون که در این جا خمر بودن از قبیل خصوصیت مقوّم است، لکن در برخی موارد خصوصیت فرض شده از قبیل مقوّم نمی باشد، مثل عنب در مورد دلیلِ (العصیر العنبی اذا غلی یحرم). برای عرف حیثیت عنبیت و زبیبیت از قبیل حالات است که در حکم دخیل نیست و نظر عرف این است که حرمت عصیر زبیبی استمرار همان حرمت عصیر عنبی است.

نکته : دلیل اجتهادی به اطلاقش شامل حالت شک نمی شود و دلیل استصحاب متمم دلالت دلیل (حرمت عصیر عنبی) می باشد، لکن این که می گوییم از نظر عرف باید صدق بقاء محقق باشد به معنای این نیست که از نظر عرف، دلیل اجتهادی شامل حالت شک هم می شود (تا الغای خصوصیت کند و دیگر نیازی به استصحاب نباشد)، بلکه به این معناست که صرفا عرف قضاوت می کند که اگر حکم برای این موضوع در حالت شک موجود باشد ادامه همان حکم سابق است.در دلیل حرمت تعلیقی عصیر عنبی، اطلاقی وجود ندارد تا شامل حالت زبیبیت شود، لکن نظر عرف این است که اگر حرمت تعلیقی برای زبیب هم وجود داشته باشد، ادامه همان حکم سابق است.

همچنین در مورد نجاست آب متغیر، از آن جا که مشتق حقیقت در متلبس به مبدأ است عرف حکم نجاست در دلیل اجتهادی را شامل آبی که تغیرش زائل شده است نمی داند (و یا الغاء خصوصیت نمی کند.)، لکن در عین احتمال دخالت عنوان اشتقاقیِ (المتغیر) در حکم، قضاوتش این است که اگر حکم نجاست، بعد از زوال تغیر هم محقق باشد ادامه و استمرار همان حکم سابق است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo