1403/12/05
بسم الله الرحمن الرحیم
الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تنبیهات أصالة البرائة/شمول اخبار من بلغ در اطراف علم اجمالی/اختصاص ثواب در أخبار من بلغ به ثواب اخروی
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تنبیهات أصالة البرائة/شمول اخبار من بلغ در اطراف علم اجمالی/اختصاص ثواب در أخبار من بلغ به ثواب اخروی
أخبار من بلغ در موارد علم اجمالی
بحث در تتمه کلام مرحوم شیخ انصاری[1] است. اگر دو خبر ضعیف در میان باشد که مفاد آنها اقل و اکثر است، بحثی نیست. مثلا یک روایت میفرماید زیارت جامعه مستحب است و یک روایت دیگر میفرماید زیارت جامعه با غسل مستحب است. اینها اقل و اکثر هستند و میگوییم به استحباب مطلق و مقید حکم میشود البته با اختلاف مراتب.
اما اگر مفاد دو خبر متباینین بودند و علم داریم که یکی از اینها خلاف واقع است. مرحوم شیخ انصاری به مسح ثلاثة اصابع مثال زده. یک خبر میگوید مسح بثلاثة اصابع طولا مستحب است و یک خبر میفرماید مسح بثلاثة اصابع عرضا مستحب است. و از خارج میدانیم مثلا اجماع داریم که هر دو مستحب نیست که اگر این اجماع نبود، هر دو میتوانست مستحب باشد و مشکلی نبود. اما وقتی علم به تباین داریم، آیا اخبار من بلغ شامل این خبرین میشود یا نه؟ مرحوم شیخ انصاری فرموده شامل نمیشود. مرحوم آغاضیاء نیز همین نکته را به صورت تفصیلی مطرح کرده است.
مرحوم شیخ انصاری فرموده اگر اخبار من بلغ هر دو را شامل شود، خلاف اجماع است که هر دو مستحب باشد. و اگر یکی از آن دو را معینا شامل شود، ترجیح بلامرجح است، و اگر یکی لابعینه را شامل شود، وجود خارجی ندارد. پس اخبار من بلغ هیچکدام را شامل نیست.
اما به نظر میرسد شمول اخبار من بلغ نسبت به هر دو خبر، مشکلی ندارد. هرچند اجماع داریم و یقین داریم یکی بیشتر مستحب نیست ولی مفاد اخبار من بلغ، حکم ظاهری است و واقعاً یکی بیشتر مستحب نیست ولی عیب ندارد که ظاهرا هر دو مستحب باشد. اینجا شبیه دو اصل مثبت تکلیف هستند. مثلا دو ظرف هستند که قبلا هر دو نجس بودند و الان یقین داریم که یکی پاک است. ولی استصحاب میگوید هر دو نجس است و این هیچ مشکلی ندارد. دو حکم ظاهری منافات با حکم واقعی ندارند.
پس اگر بگوییم مفاد اخبار من بلغ، جعل حجیت است، الان جعل دو حکم ظاهری شده که با حکم واقعی مشکلی ندارد. و اگر بگوییم مفاد اخبار من بلغ جعل استحباب به عنوان ثانوی است، اصلا مشکلی ندارد چون اجماع داریم که یکی از اینها به عنوان اولی مستحب است ولی الان میگوییم هر دو به عنوان ثانوی مستحب هستند.
آغاضیاء
بیان دوم از سوی مرحوم آغاضیاء[2] است. ایشان بین اینکه مفاد اخبار من بلغ جعل حجیت است یا جعل استحباب به عنوان ثانوی است، تفصیل داده. اگر جعل استحباب به عنوان ثانوی باشد، مشکلی نیست و هر دو مستحب هستند به عنوان ثانوی ولی یکی به عنوان اولی مستحب است و مشکلی نیست.
اما بنابر جعل حجیت، چون علم اجمالی داریم یکی از اینها کذب است، تطبیق اخبار من بلغ بر این خبر با تطبیقش بر خبر دیگر تعارض میکند چون علم به کذب به احد الاستحبابین داریم. در بحث تعادل و تراجیح گفته شده اگر دو خبر بود که علم داریم یکی از اینها دروغ است، تعارض می کنند و یکی دیگری را تکذیب میکند. در اینجا نیز اخبار من بلغ مثل صدق العادل است. وقتی علم اجمالی به کذب داریم، صدق العادل در دو خبر تعارض میکنند. در اینجا نیز جعل حجیت در یکی با جعل حجیت در دیگری تعارض میکنند.
البته قبلا اگر سخن از تعارض بود، تعارض بالذات بود ولی الان سخن در تعارض بالعرض است و به دلیل علم اجمالی، تعارض ایجاد شده.
اما این بیان نیز ناتمام است و خود مرحوم آغاضیاء و مرحوم صدر پاسخ دادند. ولو بگوییم مفاد اخبار من بلغ، جعل حجیت است ولی این جعل حجیت محدود است و مثل صدق العادل نیست. صدق العادل باعث حجیت خبر میشود به هر معنایی که دارد و نمیشود هر دو خبر راست باشد. اما مفاد اخبار من بلغ بنابر جعل حجیت، مساوی صدق العادل نیست. هرچند جعل حجیت است اما به مقدار ترتب ثواب، آنها خبر را بر ثبوت ثواب حجت میکنند نه به جمیع خصوصیات آن.
لذا گفتیم اگر یک خبر ضعیف بر وجوب شیءای قائم شد، اخبار من بلغ بنابر جعل حجیت، وجوب را ثابت نمیکند بلکه این خبر بنابر جعل حجیت، ثواب را اثبات میکند. این خبر ضعیف نمیتواند ثواب را ثابت کند ولی اخبار من بلغ، آن را از نظر ثواب، حجت قرار میدهد. همچنین گفتیم اگر خبر ضعیف از مسجد بودن فلان مکان خبر دهد، فقط بلوغ ثواب و بلوغ عبادت در این مکان را ثابت میکند نه اینجا تنجیس آن نیز حرام باشد. بر خلاف اینکه اگر یک عادل خبر دهد فلان مکان مسجد است که تنجیس آن مکان نیز حرام میشود.
پس وقتی علم به کذب احدهما داریم، اگر تعارض میشود، به دلیل آن است که هر دو بتمامه و بجمیع مدلوله حجت شدند و دلالت التزامی هر کدام که به دلیل علم اجمالی ایجاد شده، باعث نفی کامل دیگری است. اما در باب اخبار من بلغ، حجیت به یک مقدار معین است یعنی ثواب، در این صورت نفی دیگری نمیکند.
شاید اینکه مرحوم سید میفرماید مفاد اخبار من بلغ بنابر جعل حجیت، یک حکم ظاهری است، به این معنا است، یعنی تمام آن خبر را حجت بر واقع قرار نمیدهد.
پس اگر دو خبر ضعیف متباینین بود که علم اجمالی به کذب یکی از آنها داشتیم، اخبار من بلغ شامل میشوند، اللهم که کسی ادعای انصراف کند و بگوید من بلغه ثوابٌ، از جایی که علم به کذب ثواب داریم ولو اجمالا انصراف دارد.
پس مثل اخبار من بلغ، مثل دو اصل عملی هستند که مثبت تکلیف هستند. دو اصل عملی که هر کدام یک تکلیف جداگانه را بیان میکنند که تضاد ندارند مثلا هر دو میگویند حرام است ولی علم به کذب احدهما داریم.
همچنین اجماعی که ادعا شده اگر صحیح باشد، مربوط به حکم واقعی است و ثانیا چنین اجماعی ارزش ندارد و کاشف از کلام معصوم علیهالسلام نیست.
نکته سادسه
آیا اخبار من بلغ، به ثواب اخروی اختصاص دارد - که قدر متیقن از ثواب همین مقدار است و متعارف از معصوم علیهالسلام آن است که از ثواب آخرت سخن بگویند و سخن گفتن از ثواب دنیا نادر است، - و یا اینکه مطلق است و ثوابهای دنیوی را نیز شامل میشود مثل اینکه فلان عمل باعث ازدیاد در رزق میشود؟ البته مراد از ثواب دنیوی، ثوابهایی است که یک نوع تعبد در آنها نهفته است نه اینکه صرفا دنیوی باشد مثل امور صحّی. اما اگر بفرماید کسی که بین الطلوعین بیدار باشد، روزیاش زیاد میشود، دارای جهت معنوی است.
هذا تمام الکلام در اخبار من بلغ.
مرحوم شیخ انصاری فرموده اخبار من بلغ، افضلیت را شامل است و در ادامه فرموده علماء در عبادات به اقل ثواب به شمول حکم کردند.
يجوز العمل بالروايات الضعيفة في أفضلية مستحبّ من مستحبّ آخر. أمّا على قاعدة الاحتياط: فواضح، لأنّ طلب المزيّة المحتملة في أحدهما محبوب عقلا. و أمّا على الأخبار: فلأنّ مرجع أفضلية أحدهما إلى استحباب تقديم الفاضل على المفضول في الاختيار عند التعارض، فيشمله الأخبار، مضافا إلى عموم ما تقدّم عن الذكرى: من أنّ أخبار الفضائل يتسامح فيها عند أهل العلم.
و من هنا يظهر وجه المسامحة في كراهة العبادات بمعنى قلّة الثواب. و أمّا لو حملنا الكراهة فيها على مجرّد المرجوحيّة من دون نقص الثواب بناء على أنّ المكروه من العبادات كالمعيوب الّذي لا ينقص قيمته عن الصحيح- كما حكي عن بعض- ففيه إشكال. و لو حملنا الكراهة على المعنى الاصطلاحي فلا إشكال أيضا في التسامح.[3]
ما گفته بودیم که ایشان گفته من هنا یعنی به کراهت مفضوله حکم میکنند. اما این معنا نادرست است. مراد مرحوم شیخ آن است که اخبار من بلغ، همانطور که اصل ثواب را میگوید، خبر از کثرت ثواب یعنی افضلیت را شامل است. چون معنای خبر از کثرت ثواب، خبر از ثواب عند التزاحم است. ایشان فرموده و من هنا، علماء در کراهت در عبادت به معنای اقل ثواباً، اخبار تسامح را اجرا کردند. اگر یک خبر فرمود این عبادت مکروه است، اخبار تسامح را جاری دانستند.
وقتی خبر میفرماید مکروه است یعنی دیگری از این افضل است. مکروهیت اقل ثواب به این بازگشت دارد که دیگری افضل است. پس اخبار من بلغ که شامل افضلیت میشود، پس اخبار تسامح غیر از آنکه شامل خبر کراهت به معنای مرجوحیت میشود چون اصل ثواب بر ترک خبر میدهد، کذلک شامل عبادات مکروهه به معنای اقل ثوابا نیز میشود. چون خبری که میگوید این مکروه است یعنی اقل ثواباً، به این معنا است که دیگری از آن افضل است.
تنبیه سوم:
آیا برائت در شبهات موضوعیه مجال دارد یا نه؟
در ابتدای بحث برائت مرحوم شیخ انصاری فرموده شبهات موضوعیه از بحث خارج است.