« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

1403/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تنبیهات أصالة البرائة/شمول أخبار برای موضوعات خارجیة/شمول أخبار برای أفضلیت عمل/شمول أخبار برای خبر ضعیف الدلالة

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تنبیهات أصالة البرائة/شمول أخبار برای موضوعات خارجیة/شمول أخبار برای أفضلیت عمل/شمول أخبار برای خبر ضعیف الدلالة

 

بحث در شمول اخبار من بلغ نسبت به موضوعات خارجیه در برابر احکام شرعیه است. البته موضوعات خارجیه ای که با شارع ارتباط دارد نه اینکه بی‌ارتباط باشد که قطعا بی ارتباط را مشخص است شامل نیست مثل اینکه خبر ضعیف بگوید باران می‌بارد. پس خبر ضعیف مشتمل بر موضوعات خارجیه مربوط به اثبات احکام شرعیه است مثل اینکه خبر ضعیف یکی از فضائل یا مصائب معصوم علیه‌السلام را بیان می‌کند یا خبر از دفن فلان نبی در فلان مکان می‌دهد که مشخص می‌شود زیارتش مستحب است.

مرحوم شیخ انصاری فرموده شامل اخبار من بلغ می‌شود و مشکل در نظر ایشان، «فعمله» بود که پاسخ داد.

اما در ذهن ما این است که پیش از عمله، بلغه ثوابٌ نیز مشکل دارد. اینکه ناقلی وقایع تاریخی و موضوعات خارجیه را نقل می‌کند ولو اینکه موضوع حکم شرعی است، بگوییم این موضوع ثواب آن اعمال را نقل می‌کند، بعید است. چه بسا اصلا ناقل هیچ التفاتی به ثواب‌ها ندارد مثل اینکه راوی کربلا مصائب را نقل می‌کند و هیچ التفاتی به ثواب‌های مرتبط با مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام ندارد. پس چنین نیست که بیان موضوع و صغری، متکفل تطبیق کبری است. اما مرحوم شیخ این را مفروغ گرفته که اگر ناقل می‌گوید امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین فضیلتی داشته، یعنی نقل می‌کند که نشر این فضیلت استحباب دارد. در عرف نیز چنین است که اگر گفتند این پارچه خارجی است، یعنی در ارتکاز این است که این پارچه خوب است. اما به نظر ما این نکته قابل پذیرش نیست. حتی ناقل صغری را بیان نمی‌کند و نمی‌گوید این نکته که گفتم، نشر فضیلت است بلکه فقط فضیلت را بیان می‌کند. عرفا نقل فضیلت، ابلاغ ثواب نیست.

پس اشکال فرمایش مرحوم شیخ آن است که اصل موضوع صدق نمی‌کند که ثواب ابلاغ شده.

مضافاً که دقت مرحوم شیخ در فعمله، عرفی نیست. ظاهر روایت آن است که اگر ثوابی برسد و مکلف به آن عمل کند و اتیان کند، ثواب می‌رسد، نه اینکه مکلف آن را نشر دهد. مثلا اگر فرمود من سرح لحیته فله کذا و کذا قابل فهم است که اگر عمل کند ثواب دارد، اما اگر ناقل بگوید مصیبت‌هایی به امام حسین علیه‌السلام رسیده پس گریه کنیم تا ثواب ببریم، عرفی نیست.

بله اگر موضوع را اهل تاریخ نگوید بلکه خود معصوم علیه‌السلام فلان موضوع را بفرماید و خود معصوم متکفل بیان این موضوع شود که فلان مکان، قبر فلان نبی است. در این صورت شأن معصوم تاریخ‌نگاری نیست و اگر بفرماید اینجا قبر است، یعنی زیارتش مستحب است. اگر بفرماید اینجا مسجد است، یعنی نماز در آنجا مستحب است. لُب خود این نقل از معصوم علیه‌السلام، همان فعمله است و ظاهرش ترغیب به اعمالی است که مناسب همان موضوع است. بنابراین مقامات مربوط به مسجد کوفه یا در مکان‌های دیگر که احادیث آن را بیان می‌کنند، ظاهر در این است که قبلا در اینجا بندگی می‌کردند و امروز یک عبادت در آنجا مستحب است و شامل اخبار من بلغ می‌شود. البته این نکات مشروط به این است که به این باور برسیم که معصوم علیه‌السلام از نقل این موضوعات، ‌جهت عبادیت است نه جهت بیان ظلم و بیان تاریخ.

پس هر کجا در موضوعات خارجیه، بلوغ ثواب صدق کرد و فعمله نیز صدق عرفی داشت، اخبار من بلغ شاملش می‌شود.

مورد هشتم:

یک سلسله اخبار است که استحباب عمل را بیان نمی‌کند بلکه افضلیت عمل را بیان می‌کند. آیا شامل اخبار من بلغ می‌شود؟

شبهه آن است که بیان افضلیت، بیان ثواب نیست. ترتب ثواب با استحباب ملازمه دارد ولی در افضیلت، ثواب مفروغ عنه گرفته شده و بعد می‌گوید افضل است پس ما را به ثواب نمی‌رساند. بیشتر بودن، بیان اصل ثواب نمی‌کند بلکه اشدیت ثواب است.

در مقابل برخی مثل مرحوم شیخ انصاری[1] فرموده شامل می‌شود و نتیجه گرفته که افزون بر اینکه افضلیت این عمل ثابت می‌شود، مفضول بودن و کراهت عمل دیگر نیز ثابت است و دو لسان دارد. اینکه در کلمات علماء گفته می‌شود تسامح در کراهت عبادات به همین معنا است یعنی اقلیت ثواب.

بعضی از این شبهه پاسخ دادند که بیان افضلیت، بیان استحباب است. وقتی می‌فرماید این عمل افضل است یعنی وقتی که با دیگری تزاحم کرد، همین عمل افضل مستحب است چون عند التزاحم، افضل مستحب است و دیگری از استحباب ساقط می‌شود. وقتی عند التزاحم شامل اخبار من بلغ می‌شود و می‌گوید مستحب است، پس این فرض با فرض غیر تزاحم فرقی ندارد اگر نگوییم اولویت دارد.

اما این پاسخ مبتنی بر این است که در مستحبات قائل باشیم در مقام تزاحم نمی‌شود هر دو طرف مستحب باشد. در واجبات گفته شده که نمی‌شود دو طرف واجب باشد، اما آیا در مستحبات نیز چنین است و چون ضدان هستند، فقط یک طرف مستحب است؟ مرحوم آخوند فرموده اینها مستحبات متزاحمه است، آیا در مستحبات متزاحمه، آنکه افضل است، فعلی می‌شود و دیگری که افضل نیست، از فعلیت ساقط می‌شود؟ و یا اینکه در مستحبات متزاحمه، مشکلی ندارد که دو طرف مستحب باشد؟

ارتکاز ما بر قول دوم مستقر شده است. الان هم دو رکعت نماز مستحب است و هم قرآن خواندن مستحب است و هم دعا خواندن و هم مباحثه کردن مستحب است و هیچ اشکالی ندارد. مشکل استحاله طلبین ضدین، وقتی است که ترخیص در ترک نباشد ولی اینجا ترخیص در ترک وجود دارد.

قول سوم از سوی مرحوم خوئی است که فرموده همه این مستحبات می‌توانند مستحب باشد اما به نحو ترتب.

بنابراین اگر روایت از افضل خبر می‌دهد، به معنای این نیست که عند التزاحم فقط همین افضل، مستحب است بلکه هر دو عمل مستحب است و دیگری افضل است. یا اینکه بمعونة الترتب همه را مستحب بدانیم. بنابراین طبق این دو قول، مشکل به حال خود باقی است که این خبر، فقط از کثرت ثواب خبر می‌دهد نه اصل استحباب.

اگر خبری مشتمل بر افضلیت بود، دارای دو جنبه و دو حیث است. ظاهرا در ذهن مرحوم شیخ انصاری آن است که اگر مشتمل بر جهت افضلیت باشد، مشکلی ندارد و بلغه ثوابٌ بر او صدق می‌کند. درست است که زیاده ثواب در اینجا از استحباب کشف نمی‌کند ولی به هر حال آیه و روایت نداریم که اخبار من بلغ باید همه جا، استحباب را ثابت کند بلکه یک جا می‌تواند تاکد استحباب را ثابت کند. ولی ممکن است کسی ادعا کند که اخبار من بلغ، اطلاق دارد چه اصل ثواب، چه ثواب زائد گرچه قدر متیقن، اصل ثواب است. خصوصا که آهنگ این روایات، توسعه و امتنان و تفضل است.

حال اگر کسی اطلاق این روایات را نپذیرفت و گفت فقط اصل ثواب را می‌رساند، به وسیله الغاء خصوصیت و تنقیح مناط می‌گوییم بعید نیست که جهت افضلیت را شامل شود.

جهت دیگر آن است که آیا با نقل خبر افضلیت، کراهت دیگری ثابت می‌شود؟ مرحوم شیخ انصاری این نکته را پذیرفته.

اما به نظر ما مفضول بودن عمل دیگر، ثابت نمی‌شود چون اخبار من بلغ می‌گوید به مقداری که به تو ثواب می‌رسد، ‌می‌دهم ولی اینکه مفضول بودن دیگری را ثابت کند، معلوم نیست. این خبر می‌گوید من ثواب افضل را به تو می‌دهم، ولی به این معنا نیست که ثواب عمل دیگر، کمتر است.

پس اینکه مرحوم شیخ انصاری تسامح در ادله سنن و قلّت ثواب را چنین ادعا کرده که اخبار من بلغ، افضلیت ثواب آن و اقلیت ثواب دیگری را اثبات می‌کند، نادرست است چون اخبار من بلغ، شبیه اصول عملیه است که لوازمشان حجت نیست و طبق قرارداد باید پیش رفت. اخبار من بلغ می‌گوید این عمل 20 ثواب بیشتر دارد که به تو می‌دهم اما به این معنا نیست که دیگری 20 ثواب کمتر دارد.

مرحوم آخوند در باب نهی در عبادات فرمود اقلیت ثواب به این معنا نیست که این عمل از آن عمل ثواب کمتری دارد پس مکروه است مثلا اگر ثواب صوم 14 شعبان کمتر از 15 ثواب باشد، ‌به معنای کراهت 14 شعبان نیست، بلکه کراهت را باید نسبت به طبیعت سنجید. طبیعت یک حد مشخص دارد و اگر یک مصداق در مقایسه با طبیعت یک خصوصیت پیدا کرد که منافرت داشت، کراهت ثابت می‌شود. اگر نماز وتر ثواب بیشتری دارد به معنای کراهت 8 رکعت نماز شب نیست بلکه 8 رکعت، ثواب طبیعت را دارد ولی وتر ثواب افزون بر طبیعت دارد. پس تعبیر به کراهت در باب من بلغ، بر خلاف اصطلاح است و در اخبار من بلغ، اگر خبر مشتمل بر افضلیت ثابت شد، ثابت نمی‌کند که طرف مقابل مکروه است.

مورد نهم:

نکته اخیر آن است که آیا اخبار من بلغ، شامل خبری می‌شود که ضعف دلالت دارد؟ تا الان گفتیم اخبار من بلغ، شامل اخباری است که ضعف سندی دارد و لم یقل النبی بود. البته ما گفتیم این اخبار، هم شامل خبر ضعیف و هم شامل خبر قوی می‌شود که البته در مورد خبر قوی اثر ندارد.

معروف آن است که اخبار من بلغ، تسامح در ادله سنن را تصحیح می‌کند که به حیث صدور باز می‌گردد. اما اگر جایی بود که خبر ضعف دلالت داشت و ما یصلح للقرینیة داشت و نمی‌دانستیم وجوب از آن اراده شده یا استحباب؟ یا نمی‌دانستیم که حکم شرعی وجوب را بیان می‌کند یا ارشاد است؟ آیا اخبار من بلغ شامل این روایات می‌شود و می‌گوید به ضعف اعتنا نکن؟

مرحوم شیخ انصاری[2] فرموده اخبار من بلغ شامل ضعف دلالی نیست. اینکه بعضی گفتند لاباس بضعف دلالت به دلیل اخبار من بلغ، نادرست است. چون من بلغ صدق نمی‌کند. بلغ وقتی است که دلالت دارد و ثواب برای مدلول است. اگر مدلول مشکل داشته باشد، نمی‌گویند مؤدی به ما رسیده است. خبر رسیدن به این است که یک نفر نقل کند ولی اگر معنا را نمی‌داند که آیا استحباب است یا نه، نمی‌گویند استحباب فلان عمل به ما رسیده چون اصلا مرادش روشن نیست. خصوصا که در ذیل روایت فرمود و ان لم یقله، یعنی چه بسا به معصوم علیه‌السلام دروغ نسبت داده‌اند.

بهذا یتم الکلام در اخبار من بلغ.

بعد ذلک تنبیه سوم در مورد جریان برائت در شبهات موضوعیه.


logo