1403/11/30
بسم الله الرحمن الرحیم
الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تنبیهات أصالة البرائة/آیا أخبار من بلغ شامل قول فقیه یا مؤلف کتاب می شود/شمول أخبار برای موضوعات خارجیة
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تنبیهات أصالة البرائة/آیا أخبار من بلغ شامل قول فقیه یا مؤلف کتاب می شود/شمول أخبار برای موضوعات خارجیة
بحث در این است که آیا اخبار من بلغ شامل مثل فتوای فقیه میشود که فقیه ثواب یا استحباب یا کراهت را بیان کند؟ گفتیم مرحوم سید یزدی در بعضی موارد گفته این فتوا دلیلی ندارد مگر فتوای بعضی از علماء و این استحباب را اثبات نمیکند. و کثیری از موارد به کراهت یا استحباب فتوا داده و در آنجا جز فتوای بعضی فقها، مدرکی در میان نیست.
ظاهرا این شق دوم نظر مرحوم سید است که اخبار من بلغ، شامل فتوای فقیه میشود و این نکته را میتوان در تکملة و استفتائات ایشان یافت و ایشان هم قولا و هم فعلا قائل به این نکته شده است.
اما آیا چنین چیزی صحیح است یا نه؟
مساله وضوح ندارد. صحیحه هشام فرموده بلغه ثوابٌ عن النبی، بلا اشکال نبی صلیاللهعلیهوآله خصوصیت ندارد و ائمه علیهمالسلام را شامل است ولی اینکه غیر معصوم را شامل شود، بعید است. شاید اینکه باید ثواب به پیامبر انتساب داشته باشد، اهمیت دارد.
همچنین روایاتی که مشتمل بر کلمه خیر است، آیا عنوان خیر شامل فتوای فقیه میشود یا نه؟ یا روایاتی که کلمه نبی نداشت و فرمود بلغه ثوابٌ، در این صورت بعید نیست که اطلاق داشته باشد و فتوای فقیه را شامل شود.
بلکه ممکن است بگوییم صحیحه هشام به نقل مرحوم کلینی شامل محل ادعا شود چون فرمود: من سمع شیئا من الثواب وقید «عن النبیّ » را ندارد. در این صورت فتوای فقیه شیء من الثواب است.
با این حال، صحیحه هشام مشکل دارد. هرچند مرحوم کلینی قید «عن النبیّ» را نقل نکرده، ولی همین روایت از امام صادق علیهالسلام با قید «عن النبیّ» نقل شده که ظاهرا یک روایت است. این روایت در محاسن برقی و توسط مرحوم صدوق نقل شده. لا اقل محرز نیست که قید «عن النبیّ» در این روایت نبوده. لذا اصل عدم زیاده است و بعید است که این قید را محدّثین از خودشان اضافه کرده باشند. بنابراین حجت بر نسخه کافی تمام نیست. حتی ممکن است بگوییم من سمع شیئا، یعنی شیءای که از امام علیهالسلام برسد چون ثواب از معصوم میرسد نه غیر معصوم.
همچنین صحیح نیست که بگوییم کلمه خیر شامل فتوای فقیه میشود. خیر در لسان آیات و روایات بر یک شیء خوب اطلاق میشود. اینکه فتوا خیر باشد، عرفیت ندارد. من تطوع خیراً یعنی یک امر مستحب و یا اینکه فرمود ﴿إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ﴾[1] خیر یعنی اموال، اما اینکه فتوای مجتهد به معنای خیر باشد، نادرست است.
خصوصا که احتمال میرود محدثانی که این روایت را نقل کردند، نقل به معنا کرده باشند. یعنی همان ثوابی که در صحیحه هشام باشد، به صورت تسامحی به صورت خیر نقل کردند. شاهد مطلب آن است که روایتی که عنوان خیر دارد، مرحوم کلینی نقل نمیکند و روایتی که عنوان ثواب دارد، محدثانی که عنوان خیر را نقل کردند، نقل نمیکنند. ابن فهد میگوید من خیر را از مرحوم کلینی نقل میکنم در حالی که در کافی چنین چیزی نیست.
پس شمول اخبار من بلغ نسبت به فتوای فقیه مشکل دارد.
سلمنا که موضوع اخبار من بلغ، عن النبی است ولی مجتهد که فتوا میدهد، عن النبی نقل میکند. درست است که حدسش را بیان میکند و به طور کلی متقدمین خود را ملزم میدانستند که حدیث معصوم را به عنوان فتوا بیان کنند ولی سیاقت را تغییر داده، ولی به هر حال فتوای فقیه، همان قول نبی است و این در فتوا مطوی است.
پاسخ آن است که هر چند چنین است فی الجملة، ولی چون صدور خطا از فقها کم نبوده، بنابراین اطمینان پیدا نمیشود که فتوای فقیه، مصداق بلغ عن النبی باشد با توجه به اینکه هیچ خبری موافق این فتوا یافت نشده. فرض کلام آن است که اخبار من بلغ به سیاقتی که دارند، فتوای فقیه را شامل نیستند چون بلغ عن النبی نیست و مستشکل میگوید هرچند به حسب سیاقت، فتوا است ولی به حسب لبّ، بلغ عن النبی است. پاسخ ما این است اینکه فتوای فقیه، اخبار عن النبی باشد، برای مجتهد که قرار است که به استحباب فتوا دهد، اطمینانآور نیست هرچند ظن بر آن وجود دارد.
حاصل الکلام، اگر کسی از فتوای فقیه به وثوق و اطمینان رسید که در ورای آن یک بلغ ثواب عن النبی بوده که به او رسیده ولی به ما نرسیده، میتواند بر اساس آن فتوا دهد ولی ما چنین اطمینانی نداریم.
مورد هفتم:
آیا اخبار من بلغ شامل موضوعات خارجیه می شود؟ مثل فضائل و مناقبی که برای ائمه علیهمالسلام نقل میشود یا خبر از یک مسجد یا مقبره معصوم علیهالسلام است یا حوادث تاریخی کربلا را نقل میکند.
مرحوم شهید ثانی فرموده اکثر علماء به تسامح در موضوعات خارجیه قائل هستند و مرحوم شیخ انصاری[2] نیز در رساله حول اخبار من بلغ، همین را تایید کرده است.
مرحوم شیخ انصاری به یک اشکال اشاره میکند که اخبار من بلغ فرموده کسی که به او ثوابی برسد و عمل کند و مفروغ این است که این اخبار، ابلاغ ثواب هستند یعنی خبری که مشتمل بر این فضائل هستند، نشر فضائل دارای ثواب است و یا گریه بر مصائب ائمه علیهمالسلام، دارای ثواب است. اما به هر حال این اخبار از وقایع خارجیه، با قید «فعمله» سازگار نیست. پس عمله در موضوعات خارجیه معنا ندارد.
ایشان پاسخ داده که عمل کل شیء بحسبه. در مستحبات عمل به خبری که مستحب است آن است که اتیان شود. عمل به خبری که فضیلت را برای امام علیهالسلام میگوید، آن است که نشر داده شود. خبری که مشتمل بر مصیبت امام علیهالسلام آن است که بازگو و نشر داده شود.
بعضی پاسخ داده اند که «فعمله» باید مشروع باشد. عملی که بر نشر و اخبار و بیان فضائل و مصائب تطبیق میکنید، اصلا مشروع نیست. وقتی که خبر حجت نیست، نقل آن کذب است و نقل ما لم یعلم. قول به غیر علم است که نقل آن حرام است. معنا ندارد که شریعت بفرماید اگر خبری رسید و تو قول به غیر علم داشتی و آن را نقل کنی، ثواب دارد.
این اشکال طبق مبنایی که مرحوم شیخ به مشهور نسبت داد و گفت آنها قائل به حجیت در اخبار من بلغ هستند، وارد نیست. اخبار من بلغ این خبر را حجت میکند و با شمولش، إخبار را اجازه میدهد و لازم نیست که قول به غیر علم با قطع نظر از حجیت، منتفی باشد و حتی با حجیت نیز قول به علم باشد، کافی است.
مضافاً که این اشکال اخص از مدعا است و همه جا قول نیست و بعضی موارد عمل است. مثل اینکه خبر ضعیف میفرماید امام صادق علیهالسلام فرمود هاهنا دُفن آدم و نوح. این ثوابی است که برای زیارت آنها نقل شده.
اشکال عمده بر مرحوم شیخ انصاری آن است که من بلغ میفرماید بلغه ثوابٌ، که اگر خیلی اصرار کنیم، نهایت آن است که افزون بر ثوابی که مدلول مطابقی است، ثواب به مدلول التزامی را نیز میرساند یعنی بفرماید مستحب است یا مکروه است. اما اینکه نقل یک مصیبت با سند ضعیف برای امام حسین علیهالسلام، مشتمل بر ثواب باشد، بعید است. بله اگر بفرماید نشر فضائل مستحب است، ثواب داشت ولی چنین چیزی نیست. پس اشکال عمده در انطباق موضوع است که بلوغ ثواب صدق نمیکند.
اما روایاتی که قید خیر داشت، بعید است که موضوعات خارجیه خصوصا مصائب ائمه علیهمالسلام شامل واژه خیر باشد. فضائل ائمه علیهمالسلام نیز برای خود حضرات خیر است ولی اینکه به ما خیر رسیده باشد، تطبیق نمیشود.
حتی فعمله که مرحوم شیخ انصاری تلاش دارد تصحیح کند، عرفی نیست و دقتهای طلبگی است. اینکه موضوعات خارجی به ما رسیده، عرفی نیست که بگوییم به آنها عمل کردیم از باب اینکه بکاء بر مصیبت، عمل به مصیبت است. ذکر مصیبت برای گریه است ولی گریه برای مصیبت، از آثار ذکر مصیبت است نه عمل به مصیبت.
همچنین اینکه مرحوم شهید ثانی فرموده اکثر یا مشهور اخبار من بلغ در موضوعات اجرا میکنند، نادرست است. بله سیره متشرعه و مشهور علماء بر همین است که در مورد مصائب و فضائل و موضوعات خارجیه، به صحت سند کاری ندارند ولی اینکه این عمل آنها بر اساس شمول اخبار من بلغ باشد، نادرست است. شاید اینکه مصائب و فضائل نقل میشود، بر اساس أصالة الولایة باشد و بر اساس ظاهر حال باشد و یا اصلا کذب میگویند.