« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1404/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة/فصل 26 :مستحبات قراءة/مسأله6:قراءة معوذتین/مسأله 7:تعداد آیات سوره حمد وتوحید/مسأله 8: قصد انشاء وقصد قرآنیة

 

موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة/فصل 26 :مستحبات قراءة/مسأله6:قراءة معوذتین/مسأله 7:تعداد آیات سوره حمد وتوحید/مسأله 8: قصد انشاء وقصد قرآنیة

 

قرائت معوذتین

(مسألة 6) يجوز قراءة المعوذتين في الصلاة ‌و هما من القرآن‌. [1]

گو آنکه در مورد معوذتین شبهه است ولی مرحوم سید فرموده جزء قرآن است و می‌توان در نماز خواند.

در برخی روایات نقل شده که بعضی مدعی بودند معوذتین در مصحف ابن مسعود نبوده، ائمه علیهم‌السلام انکار کردند و ابن مسعود را تخطئه کردند گرچه با این حال از جلالت قدر ابن مسعود کم نمی‌کند.

دلیل بر اصل مساله:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: صَلَّى بِنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام الْمَغْرِبَ فَقَرَأَ بِالْمُعَوِّذَتَيْنِ فِي الرَّكْعَتَيْنِ. [2]

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ صَابِرٍ مَوْلَى بَسَّامٍ قَالَ: أَمَّنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِي صَلَاةِ الْمَغْرِبِ فَقَرَأَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ ثُمَّ قَالَ هُمَا مِنَ الْقُرْآنِ.[3]

این دو روایت فعل امام علیه‌السلام است و این فعل امام علیه‌السلام قطعا دلالت بر استحباب ندارد اما چنین کردند چون یک نکته‌ای بوده که در معوذتین دفع شبهه کردند. این نکته می‌تواند شاهدی باشد در مورد روایت مربوط اجهار در استعاذه که فعل امام علیه‌السلام را گزارش کردند، که فقط در مورد اصل جواز دلالت دارد نه استفاده استحباب.

تعداد آیات حمد و توحید

(مسألة 7 ) الحمد سبع آيات و التوحيد أربع آيات. [4]

قرآن از سوره و آيات تالیف شده ولی در عدد آيات که فلان سوره چند آیه دارد، اختلاف است چنانچه در اسماء سور و ترتیب آنها اختلاف است. با این حال مرحوم سید در مورد حمد فرموده 7 آیه دارد. گرچه در مورد حمد نیز اختلاف است که بسم الله جزء آیه است یا نه،‌ یا آیه هفتم از کجا شروع می‌شود، اما بعضا احیانا در مورد حمد روایت نقل شده که سبع المثانی است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام عَنِ السَّبْعِ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ أَ هِيَ الْفَاتِحَةُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾ مِنَ السَّبْعِ قَالَ نَعَمْ هِيَ أَفْضَلُهُنَّ. [5]

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْمَجَالِسِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرِ عَنْ يُوسُفَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبَوَيْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه‌السلام فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ قَالَ: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾ آيَةٌ مِنْ فَاتِحَةِ الْكِتَابِ وَ هِيَ سَبْعُ آيَاتٍ تَمَامُهَا ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾.[6]

اما اینکه فرمود توحید چهار آیه است، دلیل ندارد و داخل در محل شبهه است. بعضی مثل مرحوم خوئی[7] می‌فرماید 5 آیه است. هیچ کدام نیز دلیل ندارد. مرحوم خوئی برای ادعای خود به معظم امامیه اشاره می‌کند با اینکه خود ایشان به شهرت اعتنا ندارد. اتفاقا در روایت ابوهارون مکفوف فرمود:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِي هَارُونَ الْمَكْفُوفِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام ـــ وَ أَنَا حَاضِرٌ ـــ كَمْ يَقْرَأُ فِي الزَّوَالِ؟ فَقَالَ ثَمَانِينَ آيَةً فَخَرَجَ الرَّجُلُ فَقَالَ يَا أَبَا هَارُونَ! هَلْ رَأَيْتَ شَيْخاً أَعْجَبَ مِنْ هَذَا الَّذِي سَأَلَنِي عَنْ شَيْ‌ءٍ فَأَخْبَرْتُهُ وَ لَمْ يَسْأَلْنِي عَنْ تَفْسِيرِهِ؟ هَذَا الَّذِي يَزْعُمُ أَهْلُ الْعِرَاقِ أَنَّهُ عَاقِلُهُمْ يَا أَبَا هَارُونَ! إِنَّ الْحَمْدَ سَبْعُ آيَاتٍ وَ ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾ ثَلَاثُ آيَاتٍ فَهَذِهِ عَشْرُ آيَاتٍ وَ الزَّوَالُ ثَمَانُ رَكَعَاتٍ فَهَذِهِ ثَمَانُونَ آيَةً. [8]

حاصل کلام، اینکه مرحوم خوئی گفته چون عند معظم امامیه 5 آیه است، اولا صغرویا معلوم نیست که چنین باشد، بلکه اختلاف وجود دارد، ثانیا این معظم امامیه، ‌دلیل بر اثبات ندارد.

اما ایشان به درستی فرموده که این بحث ثمره مهمه‌ای ندارد گرچه در مورد نماز آیات ثمره دارد. اگر گفتیم 5 آیه است، می‌تواند در نماز آیات بخواند ولی اگر گفتیم 4 آیه است، نمی‌تواند بخواند.

به نظر ما این نکته نیز نادرست است چون روایات در نماز آیات نفرمود یک آيه بخواند و به رکوع برود بلکه فرمود بعض سوره را بخواند و به رکوع برود و این اطلاق دارد و ولو نصف آیه را شامل است. لذا می‌توان همان سوره توحید را حتی اگر سه آیه باشد، به 5 قسمت تقسیم کرد و در نماز آیات خواند. 1. ﴿قل هو الله احد﴾ 2. ﴿الله الصمد﴾ 3. ﴿لم یلد﴾ 4. ﴿و لم یولد﴾، 5. ﴿و لم یکن له کفوا احد﴾.

البته یک اثر نقل شده که غیر مهمه است. گفته شده که مکروه است که جنب و حائض بیش از 7 آیه بخوانند. لذا اگر گفتیم توحید سه آیه است، چهار آیه دیگر مجاز است و اگر گفتیم 4 آيه است، سه آیه مجاز است و اگر گفتیم 5 آیه است، دو آیه مجاز است. همچنین در مورد روایاتی که فرمودند مستحب است مومن هر روز 50 آیه بخواند، در اینجا ثمره پیدا می‌شود گرچه در فقه برای اثبات آن اصراری نیست. بهتر همان است که خود مرحوم خوئی در تعلیقه انجام داده و فرموده: بل هي خمس آيات عند معظم الإماميّة.

قصد انشاء با قصد قرآنیت

(مسألة ‌8) الأقوى جواز قصد إنشاء الخطاب‌ بقوله إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعِينُ إذا قصد القرءانية أيضا بأن يكون قاصدا للخطاب بالقرآن بل و كذا في سائر الآيات فيجوز إنشاء الحمد بقوله الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ و إنشاء المدح في الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ و إنشاء طلب الهداية في اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ و لا ينافي قصد القرءانية مع ذلك.[9]

اقوی مشعر به این است که محل اختلاف است. مرحوم شیخ طوسی و دیگران مخالف در مساله هستند. مرحوم سید فرموده می‌توان با همین حمد و سوره‌ای که می‌خواند، قصد انشاء کند. یعنی مکلف افزون بر اینکه قصد دارد بگوید در قرآن گفته شده ﴿ایاک نعبد﴾، می‌خواهد انشاء کند که فقط تو را می‌پرستم. با ﴿الرحمن الرحیم﴾ می‌خواهد انشاء مدح نیز کنند. مرحوم سید فرموده این نکته با قصد قرآنیة منافاتی ندارد.

به نظر می‌رسد که چنین قصدی هیچ مشکلی ندارد. حتی انسان ممکن است قرآن بخواند ولی در عین حال انشاء نیز می‌کند. بالوجدان مشکلی ندارد. در روایات نیز فرمود کان علی بن الحسین یبکی، یعنی انشاء می‌کرد که به یبکی می‌رسید. همچنین روایات فرمودند قرائتی که در آن تدبر نیست، قرائت نیست و تدبر به همین قصد انشاء است و همچنین فرمودند در نماز خشوع داشته باشید و این خشوع با قصد انشاء محقق می‌شود.

شبهه آن است که بر خلاف وجدان است که اگر با این آیات، آن معانی را انشاء کنیم، واستعمال لفظ در اکثر از معنا لازم می‌آید که محال است. به این بیان که آنچه که در نماز مامور به است، قرائت القرآن است. در روایت فرمود حمد واجب شده تا قرآن فراموش نشود. اگر مکلف شروع کرد به نماز و خواست خداوند را شکر کند، و گفت الحمد لله رب العالمین و قصدش قرآنیت نباشد، جزء نماز واقع نمی‌شود.

به قصد قرآنیت یعنی الحمد لله را برای آن الحمد الله که علی قلب النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شده، مرآت قرار دهد و در آن استعمال کند. قرائت قرآن از قبیل استعمال لفظ در لفظ است نه در معنا. مثل اینکه زید فاعلٌ در زید ضرب، که زید اول در زید دوم استعمال شده. اما انشاء، ‌استعمال لفظ در معنا و انشاء یعنی ایجاد المعنی باللفظ است. و استعمال لفظ در لفظ با استعمال لفظ در معنا جمع نمی‌شود.


logo