1404/01/30
بسم الله الرحمن الرحیم
كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة/فصل 26 :مستحبات قراءة/استعاذه/جهر بـ : بسمله ...
موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة/فصل 26 :مستحبات قراءة/استعاذه/جهر بـ : بسمله ...
فصل 26 في مستحبات القراءة
و هي أمور: [1]
روش مرحوم سید یزدی آن است که هر عنوانی را که مشتمل بر چند مساله است، مطرح میکند و سپس خلل و سپس مستحب و مکروه در آن مساله را بیان میکند.
مرحوم خوئی مستحبات را متعرض نمیشوند چون مستحب است اما هرچند قاعده تسامح را قبول نداشتند، ولی در جایی که یک شبهه وجوب در میان باشد و عدهای قائل به وجوب شده باشند و یا مستحبی که شرطی باشد. در واقع آنجا نیز وجوب است مثل شرایط و کیفیت غسل جمعه که مستحب است را متعرض می شوند.
مستحب أوّل: استعاذه پیش از بسم الله
الأول الاستعاذة قبل الشروع في القراءة في الركعة الأولى بأن يقول أعوذ بالله من الشيطان الرجيم أو يقول أعوذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و ينبغي أن يكون بالإخفات. [2]
روایات کثیرهای بر این مطلب دلالت دارد:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام وَ ذَكَرَ دُعَاء التَّوَجُّهِ بَعْدَ تَكْبِيرَةِ الْإِحْرَامِ ثُمَّ قَالَ ثُمَّ تَعَوَّذْ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ثُمَّ اقْرَأْ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ.[3]
از آنجا که بسم الله جزء فاتحه است پس استعاذه پیش از بسم الله است.
بلکه ادعای اجماع بر این استحباب نیز شده است.
اما ظاهرا فرزند مرحوم شیخ طوسی به نام ابوعلی گفته استعاذه واجب است. جالب آنکه مرحوم شیخ طوسی گفته لاخلاف فی الاستحباب.
این سخن ابوعلی غیر از اینکه خلاف اجماع است، خلاف روایات نیز میباشد:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبَّادِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي حَدِيثٍ . . .وَ إِذَا قَرَأْتَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَلَا تُبَالِي أَنْ لَا تَسْتَعِيذَ.[4]
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم أَتَمَّ النَّاسِ صَلَاةً وَ أَوْجَزَهُمْ كَانَ إِذَا دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.[5]
مرحوم خوئی[6] بر این دلیل اضافه کرده که لو کان لبان، یعنی نماز یک امر مهم و محل ابتلا بوده و نمیشود یک نکته از آن واجب باشد ولی به مسلمانان نرسیده باشد. اینکه استعاذه واجب باشد ولی هیچ فقیهی نگفته باشد، بسیار بعید است و یقین داریم که امر به استعاذه در این روایات، استحبابی است.
مرحوم سید فرموده این استحباب در رکعت اُولی است. دلیلی بر استحباب استعاذه در رکعت دوم وجود ندارد.
صیغه استعاذه در بعضی روایات نقل شده:
عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقُومُ فِي الصَّلَاةِ فَيَنْسَى فَاتِحَةَ الْكِتَابِ قَالَ: فَلْيَقُلْ أَسْتَعِيذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ثُمَّ لْيَقْرَأْهَا مَا دَامَ لَمْ يَرْكَعْ.[7]
عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الصَّادِقِ علیهالسلام فِي الِاسْتِعَاذَةِ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ. [8]
اخفات در استعاذة
مرحوم سید فرموده خصوصیت دیگر برای استعاذه آن است که با اخفات باشد. بر خلاف بسم الله که شعار جهری است، استعاذه اخفاتی است. دلیل این مطلب، ادعای اجماع شده. البته ینبغی در کلام مرحوم سید، اسناد حکم به شریعت نیست.
اما مرحوم حکیم[9] فرموده روایت بر خلاف نقل شده:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ أَبِيعَبْدِاللَّهِ علیهالسلام فَتَعَوَّذَ بِإِجْهَارٍ ثُمَّ جَهَرَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.[10]
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْن عَبْدِ الْحَمِيدِ وَ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام الْمَغْرِبَ فَتَعَوَّذَ بِإِجْهَارِ أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ يَحْضُرُونِ.[11]
حنان بن سدیر گزارش میکند که امام صادق علیهالسلام استعاذه را بلند فرمودند.
به طور کلی در مورد افعال معصوم علیهالسلام این مشکل وجود دارد که نکته و دلیل آن برای ما مشخص نیست و قطعا از فعل امام علیهالسلام نمیتوان برداشت کرد که مستحب است و نهایت آن است که مشروعیت را اثبات میکند.
اضف الی ذلک در روایاتی که از فعل امام علیهالسلام حکایت میکنند، یک مشکل اضافهتر وجود دارد که شاید اشتباه شنیده و چه بسا در این دو روایت، امام علیهالسلام بسم الله را جهری خواندند و راوی شنیده که پایان استعاذه را به بسمله جهری متصل کرده و خیال کرده که تمام استعاذه را بلند فرمودند.
نهایت آن که در این روایات میفرماید امام جماعت میتواند جهری بخواند نه ماموم.
البته اینکه اخفات استعاذه مستحب باشد، دلیل ندارد و فقط ادعای اجماع و لاخلاف شده.
روایت صفوان نیز دلیل بر اخفات استعاذه نیست:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام أَيَّاماً وَ كَانَ يَقْرَأُ فِي فَاتِحَةِ الْكِتَابِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ إِذَا كَانَ صَلَاةٌ لَا يُجْهَرُ فِيهَا بِالْقِرَاءَةِ جَهَرَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ أَخْفَى مَا سِوَى ذَلِكَ.[12]
ما سوی ذلک یعنی غیر از بسم الله و ادامه سوره حمد را اخفات میخوانده نه قبل از بسم الله.
جهر به بسمله
الثاني الجهر بالبسملة في الإخفاتية و كذا في الركعتين الأخيرتين إن قرأ الحمد بل و كذا في القراءة خلف الإمام حتى في الجهرية و أما في الجهرية فيجب الإجهار بها على الإمام و المنفرد.
در نماز جهریه که جهر به بسمله واجب است چون جزء است. همچنین در دو رکعت اخیر اگر حمد را خواند، مستحب است که بسمله را جهری بخواند. همچنین ماموم در نماز جهریه میتواند بسمله را جهری بخواند ولو بقیه حمد را آرام میخواند مثل اینکه ماموم رکعت دوم است و امام رکعت سوم.
روایات عدیده است که هرچند دارای سند ضعیف است ولی بسم الله شعاری است که باید جهری اتیان شود.
مستحب سوم تا هفتم
الثالث الترتيل أي التأني في القراءة و تبيين الحروف على وجه يتمكن السامع من عدها.
الرابع تحسين الصوت بلا غناء.
الخامس الوقف على فواصل الآيات.
السادس ملاحظة معاني ما يقرأ و الاتعاظ بها.
السابع أن يسأل الله عند آية النعمة أو النقمة ما يناسب كلا منهما.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ وَ أَبِي أَحْمَدَ يَعْنِي مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي عُمَيْرٍ جَمِيعاً عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: يَنْبَغِي لِلْعَبْدِ إِذَا صَلَّى أَنْ يُرَتِّلَ فِي قِرَاءَتِهِ فَإِذَا مَرَّ بِآيَةٍ فِيهَا ذِكْرُ الْجَنَّةِ وَ ذِكْرُ النَّارِ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ إِذَا مَرَّ بِأَيُّهَا النَّاسُ وَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا يَقُولُ لَبَّيْكَ رَبَّنَا.[13]
مرسلات ابن ابی عمیر مثل مسندات دیگر رواة است لذا در ابتدای این باب نقل میشود.