1403/11/20
بسم الله الرحمن الرحیم
كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة/مسأله 53:عدم وجوب رعایة محسنات تجوید/مسأله 50: قراءات هفتگانه
موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة/مسأله 53:عدم وجوب رعایة محسنات تجوید/مسأله 50: قراءات هفتگانه
عدم لزوم محسنات تجوید
(مسألة 53): لا يجب ما ذكره علماء التجويد من المحسنات كالإمالة و الإشباع و التفخيم و الترقيق و نحو ذلك بل و الإدغام غير ما ذكرنا و إن كان متابعتهم أحسن.[1]
مرحوم سید فرموده رعایت محسناتی که علمای تجوید گفته اند لازم نیست مثل اماله و حتی ادغام و همان مقداری که در مسائل قبلی بیان شد کافی است. گرچه متابعت این قواعد احسن است.
بعضی اشکال کردند که احسن بودن متابعت ثابت نیست و چه بسا بعضی موارد دچار اشکال شود. مثلا در ﴿ٱلرَّحمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴿٣﴾ مَٰلِكِ يَومِ ٱلدِّينِ﴿٤﴾ اگر میم در «رحیم» با میم در «مالک» ادغام شود، عرفی نیست.
اما توجیه کلام مرحوم سید آن است که اگر فرمود متابعت علمای تجوید، یعنی در مواردی که اتفاق میان آنها است و در مثالی که بیان شد، میان آنها اختلاف است.
کسی توهم نکند که اصلا صحیحه عبدالله بن سنان به قرائت حسن امر میکند و فرمود ان لم یحسن، یعنی اگر قرائت خوب میداند، خوب بخواند. پاسخ این است که مراد از ان لم یحسن، یعنی اصلا قرائت را نمیداند که وضعیت با تازه مسلمان هماهنگ است و ربطی به حسن قرائت ندارد.
قرائات هفتگانه
(مسألة 50): الأحوط القراءة بإحدى القراءات السبعةو إن كان الأقوى عدم وجوبها بل يكفي القراءة على النهج العربي و إن كانت مخالفة لهم في حركة بنية أو إعراب. [2]
آیا قرائتی که بر مکلف واجب است، باید طبق قرائت یکی از قراء سبع باشد یا اینکه قرائت قراء سبع حجیت ندارد و ملاک چیز دیگر است؟
قراء سبع داستان مفصلی دارد و تفصیل این مطلب را مرحوم خوئی در البیان مطرح کرده است. ایشان فرموده بعید نیست که منشا این جریان قراء سبع از روایاتی باشد که مشهور محدثین عامه نقل کردند و گفته اند قرآن بر هفت حرف نازل شده و هفت حرف یعنی هفت قرائت. اما ظاهرا در میان احادیث شیعه نیز این روایت نقل شده ولو اینکه ضعیف السند باشد:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْهَاشِمِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ علیهمالسلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم أَتَانِي آتٍ مِنَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَأْمُرُكَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ فَقُلْتُ يَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِي فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَأْمُرُكَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ فَقُلْتُ يَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِي فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَأْمُرُكَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ فَقُلْتُ يَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِي فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ.[3]
بنابراین علم به کذب این روایات سبعة احرف نداریم.
ظاهرا حتی در روایة صحیح السند نیز نقل شده و اینکه مرحوم خوئی فرموده از طریق خاصه نقل نشده، نادرست است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الصَّيْرَفِيِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام إِنَّ الْأَحَادِيثَ تَخْتَلِفُ عَنْكُمْ قَالَ: فَقَالَ: إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ وَ أَدْنَى مَا لِلْإِمَامِ أَنْ يُفْتِيَ عَلَى سَبْعَةِ وُجُوهٍ ثُمَّ قَالَ هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ.[4]
اما اینکه مراد از سبعة احرف چیست؟ معانی زیادی و حدود 10 معنا بیان شده است. اینکه سبعة احرف به معنای قرائت هفتگانه باشد، خیلی بعید است.
بعضی استنباط لطیفی بیان کرده اند و گفته اند منشا قراء سبع همین روایات بوده که قرائتهای مختلف در زمان عثمان نیز وجود داشته و عثمان نیز به خاطر همین قرائات مختلف بود که مصاحف را آتش زد که باعث اختلاف در کلمات میشد. که ظاهرا در زمان امام باقر علیهالسلام این هفت قرائت ایجاد شده و حتی تا سبعین قرائت نیز نقل شده است. اما در قرن چهارم ابنمجاهد با بررسی قرائتها، هفت قرائت را بر اساس اجتهادش برگزید و کتابش امروز به نام السبعة فی القرائات معروف است.
اما یقین داریم و چنین نیست که قرائت هفتگانه به تواتر رسیده باشد و حتی به خبر واحد نیز به ما نرسیده است و اگر حجیت داشته باشد، قطعا در این تعداد انحصار ندارد. پس فتوای مرحوم سید جا ندارد و فتوا به احتیاط مستحب نیز جا ندارد. خصوصا که بعضی از قاریان هفتگانه مثل عامر بن عبدالله بن یحصبی دارای جرح است و توثیق ندارد.
خصوصا که اصل این مطلب مربوط به قرائات هفتگانه در روایات خاصه تکذیب شده است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ فَقَالَ كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ لَكِنَّهُ نَزَلَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ مِنْ عِنْدِ الْوَاحِدِ.[5]
سند این روایت صحیح است.
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ: إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَكِنَّ الِاخْتِلَافَ يَجِيءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاةِ.[6]
سند این روایت نیز صحیح است.
جمع بین روایات آن است که امام علیهالسلام فرمودند دروغ میگویند، یعنی طبق معنایی که آنها میگویند دروغ است ولی اینکه از جانب خدا با کلمات مختلف آمده باشد، منفی است و البته اینکه اصل معنای سبعة احرف چیست، مشخص نیست.