1403/11/01
بسم الله الرحمن الرحیم
كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة /تتمه مسأله 34:تکرار آیاتی که می داند/حکم جاهل به کل سوره حمد/حکم کسی که جاهل به قرآن است
موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة /تتمه مسأله 34:تکرار آیاتی که می داند/حکم جاهل به کل سوره حمد/حکم کسی که جاهل به قرآن است
خلاصه بحث سابق
مرحوم سید فرمود وقرأ من سائر القرآن عوض البقية. ولی گفتیم اگر معظم فاتحه را بخواند، کافی است اما اگر غیر معظم باشد، بعید است که دو آیه کافی باشد و چون دلیل نبود، احتیاط این است که سایر قرآن را به آن اضافه کند.
استدراک
البته اینکه گفتیم مذاق شریعت است جای مناقشه دارد. ممکن است در بحث آتی که هیچ قدرتی بر قرآن ندارد و امام علیهالسلام فرمودند یسبح، بگوییم همینکه یک بار تسبیح بگوید و به رکوع برود و لازم نباشد چند بار بگوید، در اینجا نیز یک تسبیح بگوید ولو اینکه اسم قرآن بر آن صدق نکند، کافی باشد. أمّا مرحوم خوئی فرمود ضمیمه واجب نیست و همین که یک آیه خواند به رکوع برود، ولی ما گفتیم اگر از سایر قرآن میداند، به آن اضافه کند علی الاحوط.
در مورد اضافه، شاید فرمایش مرحوم خوئی را بپذیریم یعنی همانطور که اگر هیچ چیزی از قرآن را نمیدانست، یک تسبیح برایش کافی است، کذلک در اینجا که فقط یک یا دو آیه از فاتحه را میداند، همین مقدار کافی باشد و نیاز به ضمیمه نباشد. بنابراین الزاما مذاق شریعت این نیست که باید حتما ضمیمه کند چون در فرع بعدی، به یک تسبیح اکتفا شده است.
تکرار به تعداد آیات
و الأحوط مع ذلك تكرار ما يعلمه بقدر البقية.
مرحوم سید به نحو احتیاط میفرماید همان یک آیه را که بلد، هفت بار به تعداد آیه سوره حمد تکرار کند. بعضی گفتند این احتیاط لازم است چون اگر تکرار کند، به سوره فاتحه اقرب است در مقایسه با سایر آیات قرآن. بعضی گفتند اصلا تکرار فایده ندارد چون تکرار آیه لازمهاش این است که یک چیز هم اصل باشد هم بدل.
اما همانطور که مرحوم حکیم فرموده این دیدگاهها همه استحسانات است. نه دلیل داریم که تکرار باعث اقربیت میشود و نه منع از بدلیت، دلیل دارد. اشکال ندارد که الحمدلله برای اول اصل است و برای دومین بار، بدل باشد.
اما اینکه احتیاط باشد، میتواند دارای وجه و دلیل باشد. درست است که ما در شک در تکلیف و شک در اقل و اکثر به برائت قائل هستیم و اینجا که بحث ضمیمه است، برائت را جاری کردیم و قاعده اشتغال جاری نیست، ولی به هر حال احتیاط حسن است. شک داریم که ده جزء یا یازده جزء واجب است، احتیاط حسن آن است که اکثر اتیان شود. در این صورت یقین به فراغ پیدا میشود.
جاهل به فاتحه
و إذا لم يعلم منها شيئا قرأ من سائر القرآن.
حال اگر از قرائت فاتحه چیزی نمیداند با توجه به اینکه اگر بسم الله را میداند، کافی نیست. در این صورت از سایر قرآن را میخواند.
حال کسی که فاتحه را بلد نیست، آیا بین سایر القرآن و تسبیحات مخیر است؟
صاحب شرایع گفته اگر فاتحه را بلد نیست، هر چیزی را که مربوط به خدا است بخواند، مثل تسبیح یا سایر قرآن مخیرا. بعضی گفتند ترتیب وجود دارد یعنی اگر فاتحه را بلد نیست، ابتدا به سایر قرآن رجوع میکند و اگر آن را نیز بلد نبود، نوبت به تسبیح و تهلیل میرسد.
وجه کسانی مثل مرحوم سید و شاید مشهور که گفتند ترتیب لازم است، روایت عبدالله بن سنان است که فرمود اذا لم یعرف القرآن، یعنی تا وقتی که قرآن را میداند نوبت به تسبیح نمیرسد.
کسانی که قائل به تخییر شدند و گفتند فاتحه در نماز مهم و واجب است و سایر قرآن در نماز واجب نیست، در روایت عبدالله بن سنان مناقشه کردند. گفتند معلوم نیست که مراد از قرآن در این روایت «شیئا من القرآن» سائر قرآن باشد بلکه «اذا لم یعرف القرآن» یعنی فاتحة الکتاب. در آن زمان مشخص بوده که اگر میگفتند در نماز قرآن بخوان یعنی فاتحه بخوان. در روایات هم فاتحة الکتاب و هم قرائت و هم قرآن آمده است و مراد از هر سه عنوان، سوره فاتحة الکتاب است. در این صورت کسی که قادر بر فاتحه نیست، نوبت به تسبیح میرسد و البته تسبیح خصوصیت ندارد بلکه ذکر یا سایر قرآن را نیز میتواند بخواند چون همگی به خداوند مرتبط است.
در معتبره فضل بن شاذان که سندش بعید نبود صحیح باشد، فرمود اینکه باید در نماز قرآن خوانده شود، برای این است که قرآن مهجور نشود و آن را منحصر کرد و فرمود این قرآن باید فاتحة الکتاب باشد که دارای خصوصیت است. یا لااقل روایت اجمال دارد و شک داریم که بعد از عجز از فاتحه، آیا سایر قرآن متعین است؟ برائت جاری میشود.
پس اینکه مرحوم سید قائل به ترتیب شده و فرموده قرأ من سائر القرآن، قابل پذیرش نیست. با توجه به اینکه اگر کسی که تازه مسلمان است و فاتحه را بلد نیست، به طور طبیعی بقیه قرآن را نیز بلد نیست و لذا فرمود تسبیح بگوید. پس نه تسبیح و نه سایر قرآن متعین نیست و مکلف مخیر بین هر دو و گفتن ذکر است.
ضمیمه به عدد آیات فاتحه الکتاب
و إذا لم يعلم منها شيئا قرأ من سائر القرآن بعدد آيات الفاتحة بمقدار حروفها.
مرحوم سید در ادامه فرموده سایر قرآن را به عدد آیات فاتحه بخواند. این فرمایش دلیل خاصی ندارد مگر قاعده اشتغال، که ناتمام است. یا اینکه منظورش این است که متفاهم عرفی از بدلیت همین مقدار است که به اندازه مبدل اتیان شود. درست است که از صحیحه عبدالله بن سنان فهمیدیم که سایر القرآن بر تسبیح مقدم است ولی سایر القرآن به عنوان بدل است و باید به قدر فاتحه باشد. گرچه لازم نیست که بدل همه خصوصیات مبدل منه را داشته باشد که همه اعراب و حروف شبیه باشد اما به مقدار و عدد آیات یقین نداریم و مقتضای بدلیت، مساوات عرفی در تعداد حروف و کلمات به طوری که کمتر از فاتحه نباشد گرچه ممکن است بیشتر شود. با توجه به اینکه در مورد تسبیح روایت داریم ولی در مورد سایر القرآن دلیل نداریم و فقط فرمود لم یعرف القرآن.
اما این دلیل نیز ناتمام است و چنین نیست که بدل باید به اندازه مبدل باشد. در مورد تسبیح نیز سیأتی که بعید است منظور امام علیهالسلام تکرار تسبیح به اندازه عدد کلمات فاتحه باشد و گرنه بیان میشد. لذا اگر روایت یسبح نبود به صدر روایت عبدالله بن سنان تمسک میکردیم که بعد از تکبیر به رکوع برود ولی فرمودند تسبیح را بگوید و به رکوع برود.
تسبیح به جای فاتحه
و إن لم يعلم شيئا من القرآن سبح و كبر و ذكر بقدرها و الأحوط الإتيان بالتسبيحات الأربعة بقدرها و يجب تعلم السورة أيضا و لكن الظاهر عدم وجوب البدل لها في ضيق الوقت و إن كان أحوط.
مرحوم سید در ادامه فرموده اگر چیزی از قرآن را نمیداند، به مقدار فاتحه، تسبیح و ذکر بگوید. این نشان میدهد که بدلیت در ذهن مرحوم سید مهم بوده است. همچنین احتیاط مستحب آن است که تسبیحات اربعه را به قدر فاتحه تکرار کند.
این نکات بر خلاف صحیحه عبدالله بن سنان است که فقط فرمود تسبیح بگوید. ظاهرا این فرع برداشت از دو روایت نبوی است که سند ندارند و در یک روایت حوقله ذکر شده است.
النبوي: التحميد و التهليل و التكبير[1] و قل:سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلا اللّه و اللّه أكبر و لا حول و لا قوة إلا باللّه العلي العظيم[2] .