1403/08/01
بسم الله الرحمن الرحیم
كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة / مسأأله8:البسمله جزء من کل سورة/مسأله9:الاقوی اتحاد سورة الفیل والایلاف...
موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة / مسأأله8:البسمله جزء من کل سورة/مسأله9:الاقوی اتحاد سورة الفیل والایلاف...
تتمه بحث جزئیت بسمله برای هر سوره
بحث در وجوب بسم الله در غیر سوره حمد است. در این مورد ادعای اجماع شده در غیر فاتحة الکتاب نیز بسمالله واجب است. جدا کردن بحث بین وجوب و جزئیت، صحیح نیست. اگر از آن روایات استفاده کردیم که واجب است، یعنی جزء است. احتمال داده نمیشود که بسم الله در سوره، یک واجب آخر باشد لذا اگر فرمود بخوان یعنی ارشاد به جزئیت. البته این اثر را دارد که قائلین به احتیاط میگویند احوط این است که بسم الله را بگوید و در نماز آیات، یک آیه حساب نکند، اما بنابر تمامیت روایات، جزئیت اثبات میشود و این به معنای وجوب اتیان بسم الله در سوره است.
گفتیم مقتضای روایات، وجوب بسم الله است. بحث در روایت سوم یعنی مکاتبه است. سند روایت مشکلی ندارد و حضرت فرمود: فَكَتَبَ بِخَطِّهِ يُعِيدُهَا مَرَّتَيْنِ عَلَى رَغْمِ أَنْفِهِ[1] . ظاهر روایت آن است که سوره مثل فاتحه است و اگر بسم الله را نگفت، باید اعاده کند.
در مورد روایت معاویة بن عمار، مرحوم خوئی گفته بود بعید است معاویه از جواز سوال کند، به نظر ما این احتمال وجود دارد گرچه انصاف این است که سوال از وجوب قرائت بسم الله است. بعید است یک عمر نماز خوانده و تازه از جواز بسم الله سوال کند.
روایات معارض
بعضی روایات معارض را مطرح کردیم و گفتیم صلاحیت معارضه ندارد. البته در روایت حلبیین چنین آمده:
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَمَّنْ يَقْرَأُ ﴿بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾ حِينَ يُرِيدُ يَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ قَالَ نَعَمْ إِنْ شَاءَ سِرّاً وَ إِنْ شَاءَ جَهْراً فَقَالا أَ فَيَقْرَؤُهَا مَعَ السُّورَةِ الْأُخْرَى فَقَالَ لَا.[2]
غالب راویان از اجلاء هستند.
ذیل این روایت میفرماید بسم الله با سوره دیگر ضرورت ندارد.
اما به نظر میرسد قائلین به وثوق میگویند از این روایت وثوق ایجاد نمیشود پس به آن فتوا نمیدهند.
اما قائلین به ثقه مثل مرحوم خوئی میگویند سند تمام و مشتمل بر اجلاء است پس باید آن را بر تقیه حمل کرد.
اما به نظر ما بعید نیست که در این روایت در مورد جهر و اخفات سوال میشود. ظاهرا این سوال یک سقط داشته. یعنی فرض کرده بسم الله را میخواند ولی میخواسته بپرسد جهر بخواند یا اخفات و امام علیهالسلام فرمود لازم نیست.
(مسألة 9) الأقوى اتحاد سورة الفيل و لإيلاف و كذا و الضحى و أ لم نشرح فلا يجزي في الصلاة إلا جمعهما مرتبتين مع البسملة بينهما. [3]
سوره فیل و قریش، و سوره ضحی و الم شرح باید با هم و به ترتیب خوانده شود و هر کدام یک بسم الله نیز دارد.
این مساله نیز از انفرادات امامیه است یعنی اگر در نماز یکی را خواندیم، مجزی نیست و باید دیگری را بخواند. اما از نظر روایی، اختلاف نقل وجود دارد. با اینکه روایات زیادی نقل شده ولی به سادگی مساله حل نمیشود. مرحوم محقق در معتبر[4] اشکال کرده که لازم نیست اثبات کنیم این دو سوره، یک سوره هستند یا نه، بلکه مهم این است که یکی بدون دیگری مجزی نیست.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: صَلَّى بِنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام الْفَجْرَ فَقَرَأَ الضُّحَى وَ أَ لَمْ نَشْرَحْ فِي رَكْعَةٍ.[5]
سند مرحوم شیخ طوسی به حسین بن سعید تمام است.
اما چون نقل فعل امام علیهالسلام است، دلالت بر وجوب و لزوم ندارد.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: صَلَّى بِنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فَقَرَأَ بِنَا بِالضُّحَى ﴿وَ أَ لَمْ نَشْرَحْ﴾.[6]
تعبیر صلی بنا، یعنی در یک رکعت هر دو سوره را خواندند و اگر هر کدام یک رکعت جداگانه بود، لازم نبود آن را گزارش کند.
وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: صَلَّى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فَقَرَأَ فِي الْأُولَى الضُّحَى- وَ فِي الثَّانِيَةِ ﴿أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾. [7]
مرسلات ابن ابی عمیر به نظر ما لاباس به است به دلیل حساب احتمالات، یعنی نزدیک 98 درصد راویان او، ثقه بودند و خیلی بعید است که در مرسلات، از راویان غیر ثقه نقل کرده باشد.
از آنجا که این نقل سوم بر خلاف نقل اول و دوم است، باعث میشود که بگوییم هیچ کدام از روایات ثابت نیست و حمل روایت سوم بر تقیه، جمع تبرعی و بدون شاهد است.