« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1403/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة / مسأله 5:لا يجب في النوافل قراءة السورة

 

موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة / مسأله 5:لا يجب في النوافل قراءة السورة

 

(مسألة 4): لو لم يقرأ سورة العزيمة لكن قرأ آيتها في أثناء الصلاة عمدا بطلت صلاته‌ و لو قرأها نسيانا أو استمعها من غيره أو سمعها فالحكم كما مر من أن الأحوط الإيماء إلى السجدة أو السجدة و هو في الصلاة و إتمامها و إعادتها‌.[1]

مساله 4 را تفصیلا بحث نمی‌کنیم. بحث در این است که فرقی نیست سوره عزیمه را بخواند یا فقط آیه سجده را بخواند. همچنین این بحث مطرح است که آیا مجرد سماع، وجوب سجده ایجاد می‌کند؟ مرحوم خوئی تعلیقه دارد و در بحث سجده سهو سیأتی.

(مسألة 5): لا يجب في النوافل قراءة السورة[2]

مرحوم سید فرموده قرائت سوره در نوافل واجب نیست ولو اینکه بالعرض واجب شده باشد مثل نذر یا امر مولی. همچنین برای بعضی نوافل، سوره خاصه وارد شده است، تفصیل وجود دارد.

عدم وجوب سوره در نوافل

مرحوم سید در یک فرعی، فروق نافله و فریضه را بیان کرده است. حدود سیزده فرق بیان شده و یکی از آنها همین است که در فریضه سوره خوانده می‌شود بر خلاف نوافل. اینکه در نوافل سوره واجب نیست، تسالم وجود دارد. حال اگر کسی از این تسالم اطمینان پیدا نکرد و آن را مدرکی دانست و به دنبال دلیل لفظی یا اصل عملی بود، مقتضای ادله چیست؟

اطلاقاتی نداریم که سوره را در نوافل نفی کند، چنانچه برای قرائت سوره فرائض اطلاقات نداریم. لذا در علم اصول همین مثال را همیشه مطرح می‌کنند که سوره جزء نماز است یا نه. اطلاقات مثل اقیموا الصلاة است که در مقام بیان شرایط و اجزاء نیستند و نمی‌توان هنگام شک در جزئیت یا شرطیت یک شیء به آنها تمسک کرد. احادیث در حال بیان عدد نمازها و اوقات و کیفیت نماز است.

اما اصل عملی در فرائض مشکلی ندارد یعنی رفع ما لایعلمون می‌گوید شرطیت و جزئیت دارای کلفت زائده است و رفع می‌شود.

آیا همین بیان در نوافل نیز جاری است؟ در اصول بحث شده که آیا حدیث رفع در مستحبات جاری است یا نه؟

معروف و مشهور گفتند مجال ندارد چون مستحب که کلفتی ندارد و امتنان در آن مجال ندارد چون خود شارع فرموده آن را می‌توانی ترک کنید.

مرحوم خوئی[3] در مستحبات تفصیل داده بین اینکه شرطی باشند یا فی نفسه و غیر شرطی باشند. اگر شک کرد که چیزی مستحب است یا نه، برائت جاری نیست. اما اگر شک کرد که آیا چیزی شرط مستحب است یا نه، برائت جاری است چون شک دارد که مستحب را به این مقید کرده یا نه، مثل اینکه گفتند در نماز غفلیه واجب است آیه ﴿و ذاالنون﴾ خوانده شود.

به نظر ما برائت در مستحبات جاری می‌شود و اصل مستحبات مثل واجبات نیز کلفت دارند. مثلا کسانی که اهل نوافل هستند وقتی در سفر هستند، با حکم به سقوط نافله ظهر، راحتی و امتنان را احساس می‌کنند.

پس در مستحبات، اصل لفظی نداریم و در مورد اصل عملی، علی المبنی باید بحث شود که آیا در مستحبات، شرط یا جزء مستحب، برائت جاری می‌شود یا نه؟ مرحوم خوئی و مرحوم حکیم گفتند در اصل مستحب جاری نیست ولی در قیدش جاری است. به نظر ما در اصلش نیز جاری است.

پس به چه دلیل سوره در نوافل واجب نیست؟ بعضی روایات در این زمینه نقل شده است. دلالت این روایات بر وجوب سوره در فریضه مشکل داشت، کیف به نوافل. در روایت عبدالله بن سنان فرمود اگر مریض است، در فریضه همان حمد کافی است و اگر صحیح است، در نوافل به حمد اکتفا کند:

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: يَجُوزُ لِلْمَرِيضِ أَنْ يَقْرَأَ فِي الْفَرِيضَةِ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَحْدَهَا وَ يَجُوزُ لِلصَّحِيحِ فِي قَضَاءِ صَلَاةِ التَّطَوُّعِ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ.[4]

قضا در لغت به معنای اتیان است و به معنای قضای اصطلاحی در فقه نیست. لذا اشکال نشود که در اصل تطوع سوره لازم است و روایت فرموده در قضای آن سوره واجب نیست.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه‌السلام عَنْ تَبْعِيضِ السُّورَةِ قَالَ أَكْرَهُ [ذَلِكَ‌] وَ لَا بَأْسَ بِهِ فِي النَّافِلَةِ. [5]

نوافل واجب

‌و إن وجبت بالنذر أو نحوه فيجوز الاقتصار على الحمد أو مع قراءة بعض السورة نعم النوافل التي تستحب بالسور المعينة يعتبر في كونها تلك النافلة قراءة تلك السورة لكن في الغالب يكون تعيين السور من باب المستحب على وجه تعدد المطلوب لا التقييد‌.[6]

گاهی نافله‌ای بالعرض فریضه شده مثل اینکه نذر کرده نماز شب بخواند یا والد به نماز شب امر کرده است. آیا این نافله که واجب شده، سوره نیز در آن واجب است بنابر اینکه در فریضه سوره واجب است، یا اینکه نافله ولو بالعرض واجب شده، ولی سوره واجب نیست کما قال به السید؟ ظاهرا همه معلقین همین نظر را قبول کردند غیر از مرحوم نائینی که فرموده: اگر نافله بالعرض واجب شده، سوره واجب است.

مبنای مرحوم نائینی اندکاک است. یعنی اگر یک شیء به عنوان ثانوی واجب شد، وجوب یندک فی الاستحباب و اگر آن استحباب قربی به وجوب توصلی یعنی نذر واجب است، به وجوب قربی تبدیل می‌شود. اگر نماز نافله را نذر کرد، وفای به نذر واجب است ولی وجوب توصلی است. وجوب در استحباب مندک می‌شود و این نماز شب به وجوب تعبدی واجب می‌شود لذا تعبیر نافله شاملش نمی‌شود.

ایشان فرموده: لا يبعد أن تكون المنذورة و نحوها كالفرائض الأصليّة في وجوب السورة و الاستقبال و حرمة قراءة العزائم فيها و غير ذلك.[7]

در باب نذر و امر والد بحث اندکاک مطرح است که اگر یک شیئ مستحب را نذر کرد، آیا آن شیئ واجب می‌شود یا اینکه وفای به نذر واجب می‌شود؟ ظاهرا ﴿ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾[8] به معنای به نهایت رساندن عقد است و چیزی غیر از عقد است. ارتکاز می‌گوید اگر کسی نماز شب را نذر کرد، در آن هنگام در حال خواندن نماز شب مستحب است ولی از باب وفای به نذر، باید آن مستحب را بخواند. کسی که نماز شب می‌خواند به قصد امتثال نماز مستحبی اتیان می‌کند و می‌گوید باید نماز مستحبی را بخوانم تا به نذر وفا کند. لذا جریان اندکاک یک قضیه نامفهوم است.

مرحوم خوئی[9] در محل کلام فرموده مشکل اینگونه حل می‌شود که اگر نذر کند، نماز نافله واجب نمی‌شود چون وجوب وفای به نذر تابع نذر است و النذور تابع للقصود، و کسی که نماز مستحب را نذر می‌کند یعنی جامع را نذر می‌کند یعنی جامع بین سوره داشتن و نداشتن. متعلق نذر، جامع نماز نافله است چه با سوره باشد یا نباشد. شارع مقدس نیز همین جامع را واجب کرده است. لذا وجوب وفاء نیز به جامع تعلق گرفته پس وجهی ندارد بگوییم سوره واجب است چون متعلق نذر نیست که وجوب وفاء آن را واجب کند.

به نظر می‌رسد این فرمایش با فرض پذیرش اندکاک توسط ایشان، سازگار نیست. درست است که جامع را فرض کرده. نماز نافله‌ای که جامع است چه سوره داشته باشد یا نداشته باشد، منذور است و وجوب وفاء نیز به همان جامعی که نذر کرده تعلق می‌گیرد، اما اگر اندکاک را قبول کردیم، خطاب می‌گوید هر جا نماز واجب شد، سوره نیز واجب است.


logo