درس خارج فقه استاد مهدی گنجی
1403/03/13
بسم الله الرحمن الرحیم
روایات مانع از وجوب سوره ـ وجه جمع بین روایات/قراءة /أجزاء وشرائط نماز
موضوع: أجزاء وشرائط نماز/قراءة /روایات مانع از وجوب سوره ـ وجه جمع بین روایات
خلاصه بحث سابق
بحث در مقام ثانی بود که علی فرض ثبوت مقتضی برای وجوب سوره آیا مانعی داریم از این وجوب یا مانعی نداریم؟ بعضی کسانی که مقتضی را قبول کردند مثل مرحوم آقای خویی در مانع که رسیدند گفتند که مقتضی مبتلا به مانع است. بعضی ها هم که مثل اقای حکیم که اشکال کرده بر دلالت گفته مرجع ما همین مانع است. به همین مانع میگوییم که سوره واجب نیست. در مقابل هم مثل مرحوم اقای بروجردی و دیگران از مانع جواب دادند.
جواب اول از مرحوم اقای بروجردی[1] بود که فرمود: مانع روایت علی بن رئاب است که احتمال وحدتش با روایت حلبی داده میشود. صحیحه حلبی هم قید دارد ما اعجلت به حاجه او تخوف شیئا.
ما عرض کردیم که أوّلاً نمیشود با این احتمال از تعدد رفع ید کنیم. ظاهراً علی بن رئاب یک دفعه از امام شنیده لذا میگوید «سمعته یقول» و یک دفعه هم از حلبی شنیده. خصوصا که شیخ طوسی که روایت علی بن رئاب را نقل میکند در ذیلش میگوید: روی علی بن رئاب قال سمعته یقول بعد میگوید و رواه حسن بن محبوب عن علی بن رئاب عن الحلبی که ظاهرش این است که مثلا از کتاب حلبی این روایت را نقل میکند به سند علی بن رئاب و قبلش به سند دیگر
ثانیاً: روایة دیگری هم داریم که مرحوم بروجردی متذکر نشده
صحیحه محمد بن اسماعیل:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ: سَأَلْتُهُ قُلْتُ أَكُونُ فِي طَرِيقِ مَكَّةَ، فَنَنْزِلُ لِلصَّلاَةِ فِي مَوَاضِعَ فِيهَا اَلْأَعْرَابُ، أَ نُصَلِّي الْمَكْتُوبَةَ عَلَى الْأَرْضِ فَنَقْرَأُ أُمَّ الْكِتَابِ وَحْدَهَا أَمْ يُصَلَّى عَلَى الرَّاحِلَةِ فَيُقْرَأُ فَاتِحَةُ الْكِتَابِ وَ السُّورَةُ قَالَ إِذَا خِفْتَ فَصَلِّ عَلَى الرَّاحِلَةِ الْمَكْتُوبَةَ وَ غَيْرَهَا وَ إِذَا قَرَأْتَ اَلْحَمْدَ وَ سُورَةً أَحَبُّ إِلَيَّ وَ لاَ أَرَى بِالَّذِي فَعَلْتَ بَأْساً.[2]
از نظر سندی روایة صحیحه است وهمه جلیل عن جلیل نقل کرده اند واضمار « سَأَلْتُهُ» هم اشکالی ندارد واز نظر دلالی روایة کالنص است در این که سوره واجب نیست.
صاحب وسائل در ذیل روایة فرموده :أَقُولُ: لَوْ لاَ وُجُوبُ السُّورَةِ لَمَا جَازَ لِأَجْلِهِ تَرْكُ الْوَاجِبِ مِنَ الْقِيَامِ وَ غَيْرِهِ وَ وَجْهُ التَّخْيِيرِ كَوْنُ كُلِّ صُورَةٍ مُشْتَمِلَةً عَلَى تَرْكِ وَاجِبٍ ذَكَرَهُ بَعْضُ الْمُحَقِّقِينَ. [3]
از بعضی محققین نقل کرده: دوران امر است بین این که تحفظ بر سوره کنیم ولی قبله را از دست میدهیم یا بر زمین نماز بخوانیم وقبله و استقرار مراعات شود ولی سوره را نخوانیم حضرت فرموده: سوره را بخوان و قبله واستقرار را ترک کن. معلوم میشود که سوره از واجبهای مهم نماز است. ظاهراً صاحب وسائل هم این نظر را قبول کرده.
و لکن ذیل روایت را درست دقت نکرده. روایت میگوید قال اذا خفت وقتی ترسیدی فصل علی الراحله المکتوبه و نحوها و اذا قرأت الحمد و السوره احبّ.
أوّلاً: احتمالش نیست که شارع مقدس سوره را که وجوب ضعیفی دارد تا جایی که در موارد عجله ومرض فرموده لازم نیست مقدم کند بر قبله که از مستثنیات حدیث لاتعاد است لذا دوران أمر بین وجوب سوره وموارد دیگر نیست بلکه داستان خوف است
وبقرینه این که فرموده: إِذَا قَرَأْتَ اَلْحَمْدَ وَ سُورَةً نمی توان حمل بر صلاة نافله کرد کما این که نمی توان حمل بر حالت مرض کرد چون نمی شود که همه مسافرین که مثلاً عازم حج هستند مریض باشند
لذا به ذهن میزند همان طور که اقای خویی فرموده روایة کالنص است در این که سوره مستحب است.
مرحوم آقای خویی[4] راه حلهایی را که برای رفع تعارض گفته شده را ذکر کرده .
حل اول: که مرحوم صاحب حدائق[5] ودیگران[6] بیان کرده این است که روایات مطلق را حمل بر مقید کنیم به این بیان که دو روایة علی بن رئاب مطلق هستند روایة حلبی قید داشت که اگر عجله دارد واجب نیست مفهومش این است که اگر عجله وعذر ندارد واجب است.نتیجه این میشود که سوره واجب است الا عند الاستعجال. کما اینکه سید استعجال ومریض وضیق وقت را را استثنا زده.
مرحوم اقای خویی[7] از این راه حل جواب داده که: این جمع عرفیت ندارد از باب این که حمل بر فرد نادر است. عجله ومرض و خوف از عناوین طارئه است وأحیانی است این که مطلق را حمل کنیم بر فرض نادر واحیانی عرف پسند نیست.
و لکن به ذهن میاید این استبعادی که مرحوم آقای خوئی در روایة علی بن رئاب بیان کرده درست نیست کما این که معلّق[8] هم به این مطلب التفات پیدا کرده مرحوم آقای خوئی در سابق گفت وبعداً هم بیان می کند که سقوط سوره نیاز به ضرورت ندارد همین که مبرری مثل موارد عجله وجود داشته باشد می توان سوره را ترک کرد مثل این که از مطالعه جا می ماند یا مهمانها منتظر هستند یا موارد دیگری که از لحاظ فنی رها کردن سوره نادر نیست ایشان در مورد مریض غفلت کرده ونیاورده است کما این که موارد حاجت هم وسیع است
صاحب حدائق به روایة محمد بن اسماعیل التفات نداشته که یکی از ادله استحباب سوره است ولی مرحوم آقای خوئی این روایة را ملتفت بوده است وجوابی که نسبت به روایت محمد بن اسماعیل داده متین است که جای حمل مطلق بر مقید نیست وقتی جای حمل مطلق بر مقید نبود تعارض میشود. دو خطاب داریم جمع عرفی ندارند باید چکار کنیم. جمع موضوعی عرفی نداریم. حالا چکار کنیم؟
حل دوم: حمل بر تقیه است[9] اهل سنت سوره را واجب نمیدانند لذا این جواز اقتصار بر حمد در کلام حضرت را حمل بر تقیه می کنیم.
از این حل هم جواب داده اند که[10] : حمل بر تقیه در صورتی است که جمع عرفی مجال نداشته باشد و اینجا یک جمع عرفی محمولی داریم روایة ترک سوره نصّ در جواز است ومفهوم روایات لا بأس این است که فیه بأس اگر عجله یا حاجت نباشد که ظهور در منع دارد ما بواسطه نصّ در جواز آن ظهور در عدم جواز را حمل بر کراهت می کنیم .