1404/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 229/سوره بقره /تفسیر قرآن کریم
موضوع: تفسیر قرآن کریم/سوره بقره /آیه 229
﴿الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسانٍ وَلا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئًا إِلَّا أَنْ یَخافا أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فیما افْتَدَتْ بِهِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدوها وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه دویستوبیستونهم سوره بقره است.
مقدمه: ماهیت طلاق در اسلام:
خداوند متعال در این آیه شریفه مسئله طلاق را مطرح کرده و میفرماید: ﴿الطَّلاقُ مَرَّتانِ﴾؛ یعنی طلاق دوبار است. از همین جمله معلوم میشود که خداوند متعال از طلاق خوشنود نیست و آن را امری ناپسند میداند.
در زمان جاهلیت، طلاق امری بیحد و حصر بود؛ مرد هر وقت میخواست، زن را طلاق میداد و دوباره رجوع میکرد، بدون هیچ قاعده و محدودیتی. اسلام آمد و این بینظمی را سامان داد و فرمود: «طلاق دوبار است؛ بیش از دو بار حق طلاق دادن ندارید.»
اگر پس از دو بار طلاق، مرد دوباره خواهان رجوع باشد، مجاز نیست و باید زن نخست با مرد دیگری ازدواج کند و پس از آن، در صورت جدایی از او، بتواند به شوهر اول بازگردد. به این ترتیب، روشن میشود که طلاق امری دشوار و مکروه است و باید تا حد امکان از آن پرهیز کرد.
ترتیب صحیح طلاق و رد دیدگاه اهل سنت:
از آیه ﴿الطَّلاقُ مَرَّتانِ﴾ استفاده میشود که طلاق باید بهتدریج و با رجوع میان دو طلاق انجام شود. شیعه بر این باور است که اگر مرد در یک مجلس سه بار بگوید «أنتِ طالق»، تنها یک طلاق واقع میشود، زیرا خداوند فرموده است: ﴿الطَّلاقُ مَرَّتانِ﴾؛ یعنی هر مرتبه طلاق باید با امکان رجوع همراه باشد تا طلاق دوم محقق گردد.
اما برخی از اهل سنت میگویند در مجلس واحد سه طلاق واقع میشود که از دیدگاه شیعه نادرست و خلاف نص قرآن است.
رفتار با زن پس از طلاق رجعی:
خداوند میفرماید: ﴿فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسانٍ﴾؛ یعنی اگر میخواهید زن را نگهدارید، باید با معروف، یعنی رفتار نیک، محبت، احترام و زندگی آبرومندانه با او زندگی کنید. زن دارای شخصیت و مقام والاست و نباید مورد ظلم و آزار قرار گیرد. قدرت جسمی مرد نباید بهانهای برای اذیت و ایذا باشد.
اگر توان ادارهی زندگی را داری، باید با محبت، احترام و رعایت عرف جامعه زندگی کنی. اما اگر نمیتوانی، قرآن میفرماید: ﴿تَسْریحٌ بِإِحْسانٍ﴾؛ یعنی با محبت و احترام او را رها کن. جدایی نباید با دعوا، ناسزا، تحقیر یا اجبار زن به بخشش مهریه همراه باشد. بلکه باید با آرامش، ادب و رعایت حرمت زن انجام گیرد.
نهی از بازپسگیری اموال و هدایا:
خداوند میفرماید: ﴿وَلا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئًا﴾؛ یعنی برای شما مردان حلال نیست چیزی از آنچه به زنان دادهاید، بازپس بگیرید. ممکن است مرد در دوران زندگی برای همسرش هدیه، لباس یا طلا خریده باشد؛ قرآن میفرماید: در هنگام طلاق، هیچیک از آنها را بازنگیر. طلاق باید با رفاقت و بزرگمنشی همراه باشد، نه با انتقام و مطالبه هدایا.
شرط جواز بازپسگیری در صورت خوف از گناه:
در ادامه آیه آمده است: ﴿إِلَّا أَنْ یَخافا أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ﴾؛ یعنی مگر آنکه زن و شوهر هر دو بترسند که نتوانند حدود الهی را رعایت کنند. در این صورت، اگر ادامه زندگی موجب گناه، فساد یا بیدینی شود، طلاق مجاز است و در چنین وضعی اگر زن خود درخواست طلاق داشته باشد و حاضر شود مهریه یا مالی را ببخشد تا آزاد شود، این طلاق، خلع نام دارد. اما قرآن تأکید میکند که این بهانه نباید دروغین یا واهی باشد.
اگر مرد یا زن بهانه بیاورند که «در گناه میافتیم» بدون واقعیت و فقط برای جدایی، چنین ادعایی از نظر شرعی پذیرفته نیست. در این موارد باید بزرگان خانواده (پدر، مادر، عمو، خویشاوندان خردمند) وارد شوند و وضعیت را بررسی کنند تا از فروپاشی بیدلیل زندگی جلوگیری شود.
نقش اولیا و داوران خانواده:
عبارت قرآن ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ﴾ به صورت جمع آمده است؛ یعنی شما (خانواده و بزرگترها) اگر دیدید واقعاً ادامه این زندگی ممکن نیست، آنگاه تصمیم طلاق صحیح است. قرآن با این تعبیر نشان میدهد که طلاق نباید تصمیمی فردی و عجولانه باشد، بلکه باید با مشورت، بررسی و داوری انجام گیرد.
اقسام طلاق از نظر فقهی:
در ادامه آیه آمده است: ﴿فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فیما افْتَدَتْ بِهِ﴾ این جمله اشاره دارد به طلاق خلع و طلاق مبارات:
طلاق خلع: زمانی است که زن خواهان طلاق است و در عوض، مهریه یا مالی بیش از آن را میبخشد تا شوهر او را طلاق دهد.
این نوع طلاق در جایی است که زن در عسر و حرج است و نمیتواند ادامه دهد.
طلاق مبارات: در حالتی است که هر دو از یکدیگر ناراضیاند. در این صورت، زن به اندازه مهریه مالی میبخشد و مرد او را طلاق میدهد.
هر دو این طلاقها از اقسام طلاق بائن هستند؛ یعنی پس از آن، رجوع ممکن نیست مگر با عقد جدید.
رعایت حدود الهی در طلاق:
در پایان آیه خداوند هشدار میدهد: ﴿تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدوها وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ این احکام، مرزهای الهی هستند؛ نباید از آنها تجاوز کرد. کسی که از این حدود فراتر رود، از جمله ظالمان است. ظلم در عمل، گاه از سوی زنان و گاه از سوی مردان رخ میدهد، اما در بیشتر موارد، ظلم از جانب مردان است؛ لذا قرآن هشدار میدهد که مبادا در حق زنان ستم کنید.
نکته فقهی درباره هدایای زوجین:
در فقه آمده است که اگر زن و شوهر از هم جدا شدند، و مرد اموالی را به عنوان هبه به زن داده است، چنانچه عین مال موجود باشد، بعضی از فقها گفتهاند مرد میتواند آن را بازپس گیرد. اما آیه مورد بحث، در مقام توصیه اخلاقی و انسانی است و میفرماید: «بهتر است از آنچه دادهاید چیزی بازنگیرید.» زیرا طلاق خود حادثهای تلخ است و نباید با رفتارهای زشت، تلخی آن افزوده شود.
نتیجهگیری:
آیه ۲۲۹ سوره بقره به روشنی نشان میدهد که:
1. طلاق امری ناپسند و آخرین راه است.
2. در طلاق، باید کرامت زن حفظ شود.
3. بازپسگیری هدایا و اموال ناپسند است.
4. بزرگترهای خانواده باید برای جلوگیری از فروپاشی زندگی وارد عمل شوند.
5. در صورت ضرورت، طلاق باید با احسان، مهربانی و رعایت حدود الهی انجام گیرد.