1404/02/29
بسم الله الرحمن الرحیم
مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/ ثمرهی بحث «واجب مطلق و واجب مشروط»
موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/ ثمرهی بحث «واجب مطلق و واجب مشروط»
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث ما دربارهی مقدمه واجب، واجب مشروط و واجب مطلق بود.
حال باید پرسید: ثمرهی این بحث چیست؟ چرا اینگونه مباحث توسط علما و بزرگان مطرح شده و چه فایدهای برای مسیر اجتهاد دارد؟
واقع مطلب این است که این مباحث، قاعدهساز هستند و مجتهد میتواند با فهم دقیق این قواعد، فروع فقهی بسیاری را استنباط کند. بنابراین باید در این رابطه تأمل و اجتهاد داشته باشیم.
الأمر الأول: إذا شك في كون الواجب مشروطا أو مطلقا، فهل الأصل الإطلاق أو الاشتراط؟
۱. واجب مطلق
گاهی از قرائن و شواهد درمییابیم که یک واجب، واجب مطلق است؛ یعنی وجوب آن منوط به تحقّق شرط خاصی نیست. مثلاً: نماز، واجبی مطلق است. نیازی به بحث ندارد. وقتی گفته میشود: أقیموا الصلاة، یعنی نماز واجب است، بدون آنکه وجوبش به شرطی وابسته باشد. در واجب مطلق، تمام مقدّمات آن نیز واجب است. یعنی: ۱) مکان نماز باید پاک و غیرغصبی باشد، ۲) لباس نمازگزار باید طاهر باشد، ۳) بدن او نیز پاک باشد و ۴) آب برای وضو یا غسل باید فراهم شود. تمام این مقدّمات بهسبب وجوب نماز، واجب میشوند. لذا شخص باید پیش از اذان و دخول وقت نماز، خود را برای ادای نماز آماده کرده باشد.
واجب مشروط
در مقابل، برخی واجبات مشروط به تحقّق شرطی خاص هستند. مثلاً: حجّ از واجبات مشروط است. در قرآن کریم آمده است: ﴿ وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا.﴾[1] وجوب حجّ منوط به حصول استطاعت است. در چنین مواردی، تا شرط حاصل نشود، نه اصل وجوب فعلی است، و نه مقدّمات آن واجب میگردد. بنابراین کسی که هنوز مستطیع نشده، وظیفهای در قبال فراهمکردن مقدّمات حجّ ندارد.
محل اجتهاد: تردید در قید بودن شرط
مسئلهای که در آن محل اجتهاد پدید میآید، «تردید و شکّ میان شرط وجوب بودن یا شرط واجب بودن یک قید» است. مثال: در قرآن آمده است: ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ.﴾ اینجا پرسش این است که دُلُوكِ الشَّمْسِ (وقت نماز) قید برای وجوب نماز است یا قید برای واجب؟ اگر گفتیم قید برای وجوب است، یعنی: تا قبل از وقت، نماز بر انسان واجب نیست و بهتبع، مقدّماتش نیز واجب نیست. امّا اگر قید برای واجب است، یعنی: نماز همیشه واجب است، ولی زمان مخصوصی برای ادای آن قرار داده شده، و لذا مقدّمات آن نیز همواره واجب هستند.
نتیجه:
• اگر دلوک الشمس قید برای وجوب باشد: تا وقت نرسیده، نماز واجب نیست؛ مقدّمات هم واجب نیستند؛ پس قبل از اذان، تهیه لباس طاهر یا آب برای وضو واجب نیست.
• امّا اگر قید برای واجب باشد: وجوب نماز مطلق است؛ زمان تنها وقت ادای آن را تعیین کرده است؛ در این صورت، انسان باید همیشه شرایط و مقدّمات نماز را آماده داشته باشد. بنابراین دفع موانع و ایجاد شرایط، مقدّمات واجب هستند لذا موانع باید مرتفع باشد و شرایط موجود باشد تا بتوان نماز با شرایط و بدون موانع بجا آورد.
قاعده تشخیص: قید برای ماده یا هیئت؟
در کلمات علما آمده است:
• اگر قید را به مادّه (مثلاً «صلاة») زدند، قید برای واجب است.
• اگر قید را به هیئت (صیغه امر مثل «أقم») زدند، قید برای وجوب است.
یعنی:
• قید للمادّة → شرط واجب
• قید للهیئة → شرط وجوب
مثال عرفی برای تقریب به ذهن
فرض کنید شخصی به دیگری بگوید: «اگر زید آمد، گوشت بخر، مرغ بخر.» در اینجا: اگر آمدن زید شرط وجوب باشد، پس تا زید نیامده، خرید لازم نیست. امّا اگر آمدن زید شرط واجب باشد (یعنی وجوب ثابت است، امّا آمدن زید زمان انجام واجب را تعیین میکند)، پس خرید واجب است و باید قبل از آمدن زید انجام شود.
دیدگاه مختار
قاعدهای که ما اختیار میکنیم این است که «تمام قیود را باید به ماده برگرداند»؛ یعنی: قاعده:«کل قید یرجع إلی المادة لا إلی الهیئة.» بنابراین، وجوب مطلق است، و قیدها ناظر به زمان اداء واجب هستند، نه زمان وجوب. بر این اساس، مقدّمات باید قبل از وقت اداء واجب، فراهم شوند.
وقتی شارع یا مولایی امری را واجب میکند و برای آن شرطی را هم ذکر میکند، این به این معناست که اصل وجوب از حالا ثابت است، امّا امتثال فعلیِ آن واجب وابسته به تحقّق آن شرط است. یعنی اگرچه هنوز زمان ادای واجب نرسیده، ولی چون واجب، مقیّد به تحقّق شرط است، عقل و شرع حکم میکنند که باید از هماکنون برای فراهم کردن آن شرط اقدام کنیم.
مثال:
• در نماز: نماز در وقت خود واجب است. اما شرایط نماز مثل طهارت، لباس و مکان پاک، بدن پاک، قبله، و حتی یادگیری احکام نماز، همه باید قبل از وقت فراهم شده باشند. پس تحصیل این مقدمات واجب شرعی است، ولو هنوز وقت نماز نرسیده.
• در روزه: با اینکه ماه رمضان هنوز نیامده؛ اما کسی که میداند اگر داروهایش را تنظیم نکند یا مراجعه به پزشک نکند، در رمضان ممکن است نتواند روزه بگیرد، از حالا باید اقدام کند. این یعنی تحصیل شرط برای انجام واجب، خودش واجب است.
خلاصه بحث:
۱. واجب مطلق، واجبی است که بدون شرط، وجوب دارد؛ مقدّمات آن نیز واجباند.
۲. واجب مشروط، واجبی است که وجوب آن متوقف بر شرطی خاص است؛ مقدّماتش هم پس از تحقّق شرط واجب میشوند.
۳. محل اجتهاد آنجاست که تردید داریم شرطی، قید برای وجوب است یا قید برای واجب.
۴. قاعده مختار: هر قیدی، قید برای ماده است؛ پس وجوب مطلق خواهد بود.
۵. ثمره عملی: در وجوب مطلق، مقدّمات باید از قبل امّاده باشند، و در وجوب مشروط، پس از تحقّق شرط فراهم میشوند.