« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1404/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث الفاظ/اوأمر/مقدمه واجب/مقام ثبوت و مقام اثبات «واجب مطلق و واجب مشروط»

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/مقدمه واجب/مقام ثبوت و مقام اثبات «واجب مطلق و واجب مشروط»

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته در خصوص مقام ثبوت و مقام اثبات «واجب مطلق و واجب مشروط» سخن گفته شد.

در ادامه مباحث گذشته پیرامون نظرات محقّق عراقی، چند نکته اساسی قابل طرح است که نیاز به بررسی دقیق دارد. این نکات حول محور رابطه علم و اراده و همچنین وجوب مشروط مطرح می‌شوند.

نکته اوّل: تلازم علم به مصلحت با اراده

ادعای ملازمه بین علم و اراده

از فرمایشات محقّق عراقی اینگونه استفاده می‌شود که بین علم به مصلحت و اراده، ملازمه وجود دارد و این دو از هم تفکیک‌ناپذیر هستند. از فرمایش محقّق عراقی چنین استفاده شد که بین علم به مصلحت و اراده، تلازمی غیرقابل تفکیک وجود دارد. [1] سؤال ما این است: آیا این مطلب صحیح است؟ آیا ممکن است علم به مصلحت حاصل شود ولی اراده‌ای نسبت به آن نباشد؟

پاسخ این است که:

- در حکیم (خداوند متعال): وقتی حکیم به مصلحتی علم پیدا کند، قطعاً اراده هم خواهد داشت. مثال: خداوند که حکیم مطلق است، هرگاه مصلحتی را بداند، حتماً آن را اراده می‌کند.

- در افراد عادی، علم به مصلحت لزوماً ملازم با اراده نیست. مثال: پزشکی که می‌داند سیگار مضر است، ولی باز هم سیگار می‌کشد (علم دارد ولی اراده ترک ندارد). بسیاری از مردم به مفاسد اعمال علم دارند، ولی به دلیل هوای نفس، مرتکب آن می‌شوند.

بنابراین، ملازمه بین علم و اراده فقط در حکیم (خداوند) صادق است، نه در انسان‌های عادی و در انسان‌ها، علم به مصلحت ممکن است بدون اراده باشد. امّا اگر بفرمایید که در خدای حکیم، علم به مصلحت ملازم با اراده است، می‌گوییم بله؛ چون خداوند حکیم است و وقتی به مصلحتی علم پیدا کرد، اراده نیز خواهد داشت.

نکته دوّم: اراده در واجب مشروط

سؤال دوّم این است که در واجب مشروط مانند حجّ، ابراز طلب یا ابراز اراده، ملازم با اراده مطلقه است یا اراده مقیّده؟ مثلاً خداوند فرموده: ﴿وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حجّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلًا﴾،[2] آیا این جمله دالّ بر وجود اراده نسبت به حجّ است یا خیر؟

پاسخ:

- اراده در اینجا مقید به استطاعت است؛ یعنی خداوند حجّ را برای کسی اراده کرده که استطاعت دارد.

 

- در واجب مشروط، اراده مطلقه نیست بلکه اراده مقیّده است.

دو دیدگاه در این مسئله:

۱) دیدگاه اوّل (اراده مقیّد): اراده خداوند به حجّ، مشروط به استطاعت است. یعنی خداوند فقط در صورت استطاعت، حجّ را اراده کرده است.

۲) دیدگاه دوّم (اراده مطلق): اراده خداوند به حجّ مطلق است، ولی فاعلیّت آن (تحقّق خارجی) مشروط به استطاعت است. این نظر را محقّق عراقی و برخی دیگر تأیید کرده‌اند.

مرحوم محقّق عراقی فرمودند:

     فعلیّت اراده مطلق است،

     امّا فاعلیّت اراده مقیّد است.

یعنی اراده‌ی حجّ به‌نحو مطلق موجود است، ولی فاعلیّت آن مقیّد به استطاعت است. بنابراین اشکالی ندارد که اراده هم مشروط باشد، همان‌گونه که وجوب مشروط می‌باشد.

اشکال:

برخی اشکال می‌کنند که چرا باید در مورد خداوند بگوییم اراده‌اش مطلق است یا مشروط؟!
جواب:

     خداوند هم واجب مطلق دارد و هم واجب مشروط؛ مثال‌ها:

         "أقِمِ الصلاة ⇒ "واجب مطلق

         "حَجُّ البیت من استطاع ⇒" واجب مشروط

نظر شهید صدر و مرحوم امّام

مرحوم امام خمینی (اعلی الله مقامه الشریف) که هم فیلسوف، هم اصولی و هم فقیه بودند، می‌فرماید:«إنه قد يتعلق إرادة الإنسان بشيء من دون التقیيد بشيء آخر لتمامیته في حصول الغرض الباعث علی تعلق الإرادة بها و لا إشكال في كون الإرادة المتعلقة بمراده إرادة مطلقة و قديتعلق إرادة الإنسان بشيء مقید بأمر كذا بحیث بحصول الشي إلّا لايحصل غرضه مقیدا و قد يتعلق إرادة الإنسان بشيء من دون التقیيد بوصف و لكن لا يتمكن من الأمر به مطلقاً؛ لمانع فیه أو في المأمور و قد يتعلق إرادة الإنسان بشيء علی فرض حصول شيء آخر؛ لأن الغرض يترتب علیه علی ذلك التقدير»، (إنتهی ملخصاً)»[3]

می‌فرماید: اشکالی ندارد که اراده گاهی مطلق باشد و گاهی مقیّد. ایشان با مثال تشنگی و آب‌خوردن این مسئله را توضیح می‌دهند: وقتی می‌گوییم: «اگر تشنه شدم، برایم آب بیاور»، این یک اراده مقیّد است. امّا گاهی هم اراده مطلق داریم، مثل: «این کار را انجام بده». بنابراین، هم اراده مطلق و هم اراده مقیّد در مقام ثبوت و اثبات ممکن است.

شهید صدر و امّام خمینی(ره) تأکید کرده‌اند که هیچ اشکالی در تصویر واجب مشروط وجود ندارد. در مقام ثبوت (حکم عقلی) و مقام اثبات (حکم شرعی)، هر دو شکل وجوب قابل قبول است. شهید صدر (رضوان‌الله‌علیه) در این زمینه مطالب خوبی مطرح کرده‌اند[4] .
ایشان قائل به مراحل سه‌گانه هستند:

    1. مرحله ملاک

    2. مرحله اراده و شوق

    3. مرحله جعل و اعتبار

در همه این مراحل، اشکالی ندارد که گاهی مطلق باشند و گاهی مقیّد.

اهمیّت یا عدم اهمیّت این بحث

گرچه در کتب اصولی از جمله کفایه، بدائع و نزد امثال محقق عراقی و شهید صدر بسیار به این بحث پرداخته شده، ولی در نهایت می‌توان گفت:

     به نظر ما از نظر اصولی، بحث بسیار مهمی نیست؛ چرا که هم در مقام ثبوت و هم در مقام اثبات، وجود واجب مشروط ممکن است و هیچ محالیتی به وجود نمی‌آید.

- مثال واجب مطلق: «أَقِمِ الصَّلَاةَ» (همیشه و بدون قید واجب است).

- مثال واجب مشروط: حجّ که مشروط به استطاعت است.

ارتباط با بحث مقدمه واجب

نکته مهم‌تر این است که آیا بحث مقدمه واجب در واجب مشروط مطرح می‌شود یا فقط در واجب مطلق؟ آیا مقدمه واجب در هر دو جریان دارد یا فقط در مطلق؟

     این پرسش منشأ بسیاری از بحث‌های آتی خواهد بود.

 

خلاصه بحث:

۱- تلازم علم به مصلحت با اراده در خداوند وجود دارد، ولی در انسان‌ها چنین تلازمی نیست.

در واجب مشروط، اراده نیز مشروط و مقیّد است، نه مطلق.

مرحوم امام و شهید صدر، قائل‌اند که اراده می‌تواند مطلق یا مقید باشد، و این مطلب در مقام ثبوت و اثبات هیچ اشکالی ندارد.

این بحث گرچه در کتب اصولی مطرح شده، ولی از نظر ثبوتی و اثباتی، واجب مشروط ممکن و واقع‌شده است.

۴- بحث مقدمه واجب و محل جریان آن در واجب مشروط یا مطلق، بحث مهم آینده است.


logo