« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1403/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

في المراد من المقدمة العقلية و الشرعية و العادية/اوامر/مباحث الفاظ

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/في المراد من المقدمة العقلية و الشرعية و العادية

 

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث ما در مبحث "مقدّمه واجب" در تقسیم مقدمه واجب به مقدّمه عقلیّه، مقدّمه شرعیّه و مقدّمه عادیّه بود.

المبحث السابع: في مقدمة الوجود و مقدمة الصحة و مقدمة الوجوب و مقدمة العلم

یکی از تقسیماتی که برای مقدمهٔ واجب ذکر شده، عبارت است از: مقدمهٔ وجود، مقدمهٔ صحت، مقدمهٔ وجوب و مقدمه علم.

توضیح این تقسیم‌بندی چنین است:

هر واجبی که مکلف قصد انجام آن را دارد، نیازمند مقدماتی است. برای مثال، اگر مکلف بخواهد حج به‌جا آورد، تحقق آن وابسته به مقدمات متعددی است.

۱. مقدمهٔ وجود

مقدمهٔ وجود آن است که فعل واجب بدون تحقق آن ممکن نباشد. به‌عنوان مثال، برای انجام حج، طیّ المسافت ضروری است. حال، این مسافت را می‌توان با هواپیما، کشتی، ماشین، اسب یا شتر پیمود. تمامی این موارد، مقدمات وجودی حج محسوب می‌شوند، زیرا بدون آن‌ها، تحقق حج ممکن نیست.

مقدمهٔ وجوب

مقدمهٔ وجوب آن است که بدون آن، اصل وجوب واجب محقق نشود. در مثال حج، استطاعت از جمله مقدمات وجوب است؛ یعنی اگر فردی استطاعت نداشته باشد، حج بر او واجب نخواهد شد.

مقدمهٔ صحت

مقدمهٔ صحت آن است که بدون آن، فعل واجب به‌طور صحیح تحقق نیابد. برای مثال، در نماز، علاوه بر اجزاء و شرایطی نظیر رکوع، سجود، قیام و قرائت، قصد قربت نیز لازم است. قصد قربت جزو مقدمات صحت است؛ یعنی اگر نماز با تمام اجزاء و شرایط اقامه شود، اما بدون قصد قربت باشد، صحیح نخواهد بود.

حال، اگر فردی نماز بخواند و تمامی اجزاء و شرایط را رعایت کند، اما در نیت خود قصد قربت نداشته باشد، این نماز از نظر شرعی باطل است، هرچند از نظر ظاهر، نماز محسوب می‌شود. اینجا تفاوتی میان وجود نماز و صحت نماز وجود دارد.

۴. مقدمهٔ علم

علاوه بر مقدمات یادشده، برخی از اصولیان مقدمهٔ علم را نیز مطرح کرده‌اند. برای مثال، اگر مکلف در بیابانی باشد و قبله را نداند، باید به نحوی علم پیدا کند؛ مثلاً به چهار جهت نماز بخواند تا یقین کند که در یکی از آن‌ها رو به قبله بوده است. این را مقدمهٔ علم به امتثال گویند.

بررسی محل نزاع در مقدمهٔ واجب

الأمر الأول: في عدم صحة التقسيم المذکور

سؤال این است که آیا مقدمه وجود، مقدمه وجوب و مقدمه صحت، محل بحث ما هستند یا خیر؟
بحث در اینجاست که آیا مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ برخی بر این باورند که مقدمه واجب، واجب شرعی است، در حالی که برخی دیگر آن را واجب عقلی می‌دانند. حال، این نظرات درباره مقدمه واجب چگونه قابل تحلیل است؟

عده‌ای قائلند که مقدمه واجب، واجب شرعی است، در حالی که گروهی دیگر آن را واجب عقلی دانسته و از شمول وجوب شرعی خارج می‌دانند. اما سؤال اینجاست که مقدمه وجوب چه حکمی دارد؟

آیا مقدمه وجوب داخل در بحث مقدمه واجب است یا نه؟ به‌عنوان مثال، استطاعت برای وجوب حج شرط است، اما آیا شخص مکلف موظف است خود را به استطاعت برساند؟ روشن است که این امر بر عهده او نیست؛ یعنی اگر استطاعت به‌طور طبیعی برای او حاصل شد، حج بر او واجب می‌شود، اما اگر استطاعت ندارد، تکلیفی هم بر او نیست که برای تحصیل استطاعت تلاش کند.

بنابراین، مقدمه وجوب، از محل بحث مقدمه واجب خارج است؛ زیرا مکلف مأمور به تحصیل آن نیست. پس در اینجا، مقدمه وجوب از دایره الزام شرعی خارج شده و نیازی نیست که مکلف برای دستیابی به آن اقدام کند.

سؤال دوم: آیا مقدمه صحت با مقدمه وجود تفاوت دارد؟

برای تحقق نماز، اجزا و شرایط آن باید رعایت شود. از جمله این اجزا و شرایط، وضو، رکوع، سجود و دیگر ارکان نماز است. حال سؤال این است که آیا میان مقدمه صحت و مقدمه وجود تفاوتی هست؟

شما وقتی می‌گویید مقدمه وجود، شامل اجزا و شرایط نماز می‌شود، و مقدمه صحت، قصد قربت است، این دو را از هم جدا کرده‌اید. اما در واقع، قصد قربت نیز همانند سایر شرایط نماز، برای تحقق یک نماز صحیح ضروری است. تفاوت میان مقدمه وجود و مقدمه صحت، تنها در ظاهر است؛ یکی در بُعد ظاهری نماز دخیل است و دیگری در بُعد باطنی. اما در هر حال، قصد قربت نیز همچون سایر شرایط، جزء لوازم صحت نماز است.

بنابراین این تقسیم‌بندی مقدمه واجب (مقدمة الوجود و مقدمة الصحة) هم درست نیست، چرا که مقدمة‌الصحة داخل در مقدمةالوجود است. شرط صحت، نباید از شرط وجود جدا تلقی شود. در واقع، این تقسیم‌بندی نباید به نحوی باشد که گمان شود مقدمه صحت، خارج از مقدمه وجود است. بلکه حقیقت آن است که وجود صحیح، نیازمند تحقق همه شرایط، اعم از ظاهری و باطنی است.

اگر وجود، وجود صحیح باشد، شامل تمامی مقدمات لازم برای صحت نماز خواهد بود. اما اگر وجود، وجود باطل باشد، حتی ارکان ظاهری آن، همچون رکوع و سجود نیز تحقق نخواهد داشت. پس وقتی از مقدمه وجود سخن می‌گوییم، منظور همان وجود صحیح است، نه وجود باطل.

بنابراین، بحث این است که آیا قصد قربت، از مقدمات وجود است یا از مقدمات صحت؟ برخی می‌گویند قصد قربت، جزو مقدمات صحت نیست، بلکه از مقدمات وجود شرعی نماز است. یعنی اگر قصد قربت نباشد، اساساً نماز تحقق پیدا نکرده است، نه این‌که فقط فاسد باشد.

برخی از فقها میان مسمّای نماز و نماز صحیح تفکیک قائل شده‌اند. یعنی اگر کسی اجزاء و شرایط نماز را رعایت کند، اما قصد قربت نداشته باشد، در ظاهر نماز محسوب می‌شود، ولی از نظر شرعی صحیح نیست.

برای مثال، اگر شما به کسی صد هزار تومان بدهید تا نماز بخواند، او ممکن است نماز بخواند، اما آیا واقعاً قصد قربت دارد؟ اگر ندارد، از نظر شرعی نماز او باطل است، هرچند از نظر ظاهری، نماز به‌جا آورده است.

نتیجه

با توجه به مطالب پیش‌گفته، می‌توان نتیجه گرفت که مقدمهٔ وجوب، از محل نزاع خارج است؛ زیرا تحقق آن بر عهدهٔ مکلف نیست. اما در مورد مقدمهٔ صحت و مقدمهٔ وجود، دو دیدگاه وجود دارد:

برخی قصد قربت را از مقدمات صحت می‌دانند؛ یعنی بدون آن، نماز صحیح نیست.

برخی دیگر آن را از مقدمات وجود شرعی برمی‌شمارند؛ یعنی بدون قصد قربت، نماز اصلاً محقق نمی‌شود.

 

logo