< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1403/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/إجزای أمر اضطراری یا ظاهری از أمر واقعی

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با اجزای أمر اضطراری در « المبحث الاوّل: في ما إذا ارتفع الاضطرار في داخل الوقت» بود. که به پایان رسید.

در جلسه قبل گفتیم که از نظر آيات و روایات اضطرار دو قسم است:

۱)‌اضطرار موقّت: به این معنا است که مثلاً‌ در داخل وقت، آب یک ساعت در دسترس نیست.

۲) اضطرار مستوعب: امّا گاهی از اوّل وقت تا آخر وقت آب وجود ندارد، این اضطرار مستوعب است.

اگر در جایی دلیل خاص داشتیم، تابع دلیل خاص می‌شویم. امّا اگر دلیل خاص نداشتیم می‌گوییم که اضطرار باید مستوعب باشد. سپس گفتیم که در حرج هم چنین است یعنی اگر طور موقّت برای کسی حرجی باشد ولی بعد از ساعتی حرج نداشته باشد مثلاً در زمستان آب سرد است و غسل کردن حرج است ولی اگر بعد از ساعتی آب گرم داشته باشد حرج نخواهد داشت و مکلّف اگر در حرج موقّت تیمّم بکند و نماز بخواند، ما این را قبول نداریم و مکلّف باید بعد از ساعتی که آب گرم دارد، باید غسل بکند و با غسل نماز خود را بخواند.

و همچنین در ما لایعلمون، ما لایطیقون و ما اضطروا الیه، خطا و نسیان نیز اگر مستوعب باشند ما لایعلمون، ما لایطیقون و ما اضطروا الیه، خطا و نسیان بر آن‌ها صدق می‌کند و رفع بر آن‌ها شامل می‌شود و اگر موقّت باشند، رفع بر آن‌ها صدق نمی‌کند. از این قاعده در همه جا می‌توان استفاده کرد.

 

المبحث الثاني: في ما إذا ارتفع الاضطرار في خارج الوقت

اگر اضطرار، لاحرج، ما لایعلمون، ما لایطیقون، خطا و یا نسیان مستوعب باشد و در کلّ وقت جریان داشته باشد و مکلّف نماز را با تیمّم خوانده باشد و وقت تمام بشود و بعد از وقت، آب پیدا بشود، آیا نماز خوانده شده قضا دارد؟

به طریق اولی قضا ندارد، چون وقتی اضطرار مستوعب شد و در کلّ وقت هم آب نبود پس اضطرار صدق می‌کند، بنابراین نماز با تیمّم صحیح است و اتفق الاصولیون علی الإجزاء فیما اذا ارتفع الاضطرار فی خارج الوقت.[1] اصولیین بر این اجماع دارند که در اضطرار مستوعب إجزاء وجود دارد و همان نماز با تیمّم کافی است.

مرحوم محقق خراسانی می‌فرماید: «أمّا في مقام الإثبات هو الإجزاء و عدم وجوب القضاء و لابدّ في إيجاب الإتیان به ثانیاً من دلالة دلیل بالخصوص.»[2] یعنی اگر اضطرار مستوعب شد خارج از وقت قضا ندارد، مگر اینکه دلیل بخصوصی داشته باشیم و مادامی که دلیل بخصوصی نداریم ما قائل به إجزاء می‌شویم.

اشکال

احتمال دارد کسی بگوید در اینجا نماز با وضو فوت شده است لذا «اقض ما فات کما فات» در اینجا صدق می‌کند. مکلّف نماز را با تیمّم خوانده است و نماز با وضو از وی فوت شده است.[3]

دفع اشکال

در اینجا نماز فوت نشده است که بخواهیم بگوییم اقض ما فات اینجا را شامل می‌شود، چرا که مکلّف وظیفه خود را انجام داده است. اگر احتمال این را هم بدهیم که شاید نماز با وضو از مکلف فوت شده است، می‌گوییم در اینجا شبهه، شبهه مصداقیه است و احتمال فوت فوت نیست و اینجا جای برائت است و جای اشتغال نیست، به دلیل اینکه حکم طهارت با وضو بر ذمه مکلف نیامده است، ‌مخصوصاً در اضطرار مستوعب که أمر ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾[4] بر ذمه مکلف نیامده است، چون آب نبود و وقتی آب نباشد أمر به صلاة با طهارت مائیه بر ذمه مکلف نیامده است تا بگوییم صلاة با وضو فوت شده است و بعد بگوییم پس قضا واجب است. پس زمینه برای قضا وجود ندارد.

بنابراین اگر کسی اشکال کرد، در پاسخ باید گفت که ما علم به فوت نداریم و اگر بگوییم تمسک به عام در شبهه مصداقیه خواهد بود و تمسک به عام در شبهه مصداقیه جایز نیست، بنابراین در اینجا برائت جاری می‌شود و از نظر قواعد شرعیه نیز در اینجا باید قائل به إجزاء‌ بشویم.[5]


[3] نتائج الافکار فی الاصول، ج۱، ص353.
[5] نتائج الافکار فی الاصول، ج۱، ص353.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo