1404/02/02
بسم الله الرحمن الرحیم
لزوم جبران کاهش ارزش /تورم و کاهش ارزش پول /فقه پول
موضوع: فقه پول/تورم و کاهش ارزش پول /لزوم جبران کاهش ارزش
خلاصه جلسه گذشته: بحث فقه معاصر درباره کاهش ارزش پول و این بود که آیا کاهش ارزش پول باید جبران شود یا خیر. در این زمینه، اقوال مختلفی مطرح شد و یکی از ادله مورد استناد، روایات است. سؤال کلیدی این است که آیا میتوان از روایات برای اثبات لزوم یا عدم لزوم جبران کاهش ارزش پول استفاده کرد؟
تفاوت پول اعتباری و پول ذاتی
یکی از اشکالات مطرحشده این است که پول در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) از جنس طلا و نقره (دینار و درهم) بود و ارزش ذاتی داشت. در آن زمان، مسئله تورم یا کاهش ارزش پول به شکل امروزی (که در پولهای اعتباری رایج است) مطرح نبود؛ زیرا ارزش طلا و نقره بهطور کلی ثابت بود یا تغییرات اندکی داشت. بنابراین، برخی معتقدند که روایات مربوط به پول در آن زمان، نمیتوانند مستقیماً به مسئله کاهش ارزش پول اعتباری امروزی مرتبط باشند.
پاسخ به اشکال:
از روایات استفاده میشود که باید پول رایج همان زمان را پرداخت نمود؛ مثلا اگر کسی از شما طلبی دارد و پس از پنجاه سال میخواهید آن را پرداخت کنید باید پول رایج همان زمان را پرداخت کنید، نه پولی که از اعتبار ساقط شده و اعتباری ندارد.
اگرچه پول در زمان ائمه (علیهمالسلام) عمدتاً طلا و نقره بود، اما روایات نشان میدهند که ارزش نسبی دینار و درهم (بهعنوان دو واحد پولی) در طول زمان تغییر میکرده است. این تغییرات، مشابه کاهش یا افزایش ارزش پول در اثر تورم یا عوامل اقتصادی امروزی است. بنابراین، میتوان از روایات برای استخراج قواعد کلی در مورد نحوه محاسبه و جبران ارزش پول استفاده کرد، حتی اگر پول امروزی اعتباری باشد.
تحلیل روایت اول: صحیحه عبدالملک بن عتبة الهاشمی
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى[1] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ[2] عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُتْبَةَ الْهَاشِمِيِّ[3] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنْ رَجُلٍ يَكُونُ عِنْدَهُ دَنَانِيرُ لِبَعْضِ خُلَطَائِهِ فَيَأْخُذُ مَكَانَهَا وَرِقاً فِي حَوَائِجِهِ وَ هُوَ يَوْمَ قُبِضَتْ سَبْعَةٌ وَ سَبْعَةٌ وَ نِصْفٌ بِدِينَارٍ وَ قَدْ يَطْلُبُ صَاحِبُ الْمَالِ بَعْضَ الْوَرِقِ وَ لَيْسَتْ بِحَاضِرَةٍ فَيَبْتَاعَهَا لَهُ مِنَ الصَّيْرَفِيِّ بِهَذَا السِّعْرِ وَ نَحْوِهِ ثُمَّ يَتَغَيَّرُ السِّعْرُ قَبْلَ أَنْ يَحْتَسِبَا حَتَّى صَارَتِ الْوَرِقُ اثْنَيْ عَشَرَ دِرْهَماً بِدِينَارٍ فَهَلْ يَصْلُحُ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنَّمَا هِيَ بِالسِّعْرِ الْأَوَّلِ حِينَ قَبَضَ كَانَتْ سَبْعَةٌ وَ سَبْعَةٌ وَ نِصْفٌ بِدِينَارٍ قَالَ إِذَا دَفَعَ إِلَيْهِ الْوَرِقَ بِقَدْرِ الدَّنَانِيرِ فَلَا يَضُرُّهُ كَيْفَ الصُّرُوفُ وَ لَا بَأْسَ».[4]
سند روایت صحیح است. متن روایت و تحلیل آن به شرح زیر است:
متن روایت:
عبدالملک بن عتبة الهاشمی از امام موسی بن جعفر (ع) سؤال میکند: شخصی نزد من امانتی (ودایع) بهصورت دینار گذاشته است (نه قرض، بلکه امانت). این دینارها متعلق به دوستان اوست. این فرد بهتدریج از من درهم طلب میکند (مثلاً ۲ درهم، ۳ درهم، یا ۵ درهم) برای نیازهای روزانهاش. در آن زمان، یک دینار معادل ۷ یا 7 درهم و نیم بود. گاهی که درهم نداشتم، دینار را به درهم تبدیل میکردم و به او میدادم. با گذشت زمان، ارزش دینار نسبت به درهم افزایش یافت و یک دینار به ۱۲ درهم رسید. حالا که زمان محاسبه فرا رسیده، او میگوید باید بر اساس نرخ جدید (۱۲ درهم برای یک دینار) حساب کنی، در حالی که من درهمها را زمانی به او دادهام که نرخ ۷ و نیم درهم بود.
پاسخ امام (علیهالسلام): «إِذَا دَفَعَ إِلَيْهِ الْوَرِقَ بِقَدْرِ الدَّنَانِيرِ فَلَا يَضُرُّهُ كَيْفَ الصُّرُوفُ وَ لَا بَأْسَ»؛ یعنی اگر او درهمهایی به مقدار دینارهایش (به نرخ زمان پرداخت) داده باشد، بدهی خود را ادا کرده است. به عبارت دیگر، اگر تمام دینارهای امانتی را بهصورت درهم (با نرخ ۷ یا ۷ و نیم درهم) پرداخت کرده، دیگر بدهکار نیست و نباید بر اساس نرخ جدید (۱۲ درهم) محاسبه شود.
تحلیل روایت:
1. نوع معامله:
این معامله امانت است، نه قرض. فرد امانتدار دینارها را نگه داشته و بهتدریج به درخواست صاحب مال، آن را بهصورت درهم پرداخت کرده است.
2. معیار محاسبه:
امام (علیهالسلام) فرمودهاند معیار محاسبه، یوم الدفع (روز پرداخت) است. یعنی زمانی که امانتدار درهمها را به صاحب مال داده، نرخ دینار ۷ یا ۷ و نیم درهم بوده و او بر اساس همان نرخ پرداخت کرده است. حالا که ارزش دینار بالا رفته (۱۲ درهم)، صاحب مال نمیتواند ادعا کند که باید بر اساس نرخ جدید محاسبه شود.
3. کاربرد برای کاهش ارزش پول:
به نظر ما این روایت نشان میدهد که در محاسبه بدهی، باید به ارزش پول در زمان پرداخت توجه کرد، نه ارزش آن در زمان محاسبه نهایی. اگر این اصل را به مسئله کاهش ارزش پول تعمیم دهیم، میتوان گفت:
4. اگر طلبکاری در زمان کاهش ارزش پول، پول خود را دریافت کرده باشد، نمیتواند بعداً ادعای جبران کاهش ارزش کند؛ زیرا در زمان پرداخت، ارزش پول همان بوده که دریافت کرده است.
روایت دوم: صحیحه اسحاق بن عمار
«أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ[5] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ[6] عَنْ صَفْوَانَ[7] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ[8] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ لِي عَلَيْهِ الْمَالُ فَيَقْضِي بَعْضاً دَنَانِيرَ وَ بَعْضاً دَرَاهِمَ فَإِذَا جَاءَ يُحَاسِبُنِي لِيُوَفِّيَنِي كَمَا يَكُونُ قَدْ تَغَيَّرَ سِعْرُ الدَّنَانِيرِ أَيَّ السِّعْرَيْنِ أَحْسُبُ لَهُ الَّذِي كَانَ يَوْمَ أَعْطَانِي الدَّنَانِيرَ أَوْ سِعْرَ يَوْمِيَ الَّذِي أُحَاسِبُهُ قَالَ سِعْرَ يَوْمَ أَعْطَاكَ الدَّنَانِيرَ لِأَنَّكَ حَبَسْتَ مَنْفَعَتَهَا عَنْهُ».[9]
سند روایت صحیحی است.
اسحاق بن عمّار میگوید: از امام موسی بن جعفر علیهماالسلام: مردی است که من از او طلبکار هستم. گاهی به من درهم و گاهی دینار پس میدهد. زمانی که موعد تسویه حساب رسید، قیمت دینار تغییر کرده بود، کدام ارزش را محاسبه کنیم؟ آیا ارزش زمان پرداخت یا ارزش روز تسویه حساب؟ امام علیهالسلام فرمود: روزی که او بدهی را پرداخت کرده ملاک است.