درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
99/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکاسب محرمه/کذب / توریه
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره توریه بود که آیا توریه در مواردی واجب میشود؟ برخی تصوّر کردهاند که توریه در مواردی واجب میشود. گفتهاند که اگر انسان توریه را میداند و معرفت به آن دارد، هنگام ضرورت، به جای دروغ، واجب است که توریه کند. برخی این قول را به ظاهر کلمات برخی از علما نسبت دادهاند. میخواهیم تحقیق کنیم که آیا این نسبت درست است یا نه؟ در یک مورد، علما تصریح دارند که توریه واجب است و آن هم قسم دروغ است. اگر کسی در موردی مجبور است که قسم دروغ بخورد، برخی از علما گفتهاند که باید توریه کند و برخی گفتهاند که لازم نیست و میتواند قسم دروغ بخورد، نه گناه دارد و نه کفاره.
علامه حلّی (رحمهالله) میفرماید: «تجب التورية في الكاذبة»؛[1] توریه در قسم دروغ واجب است.
محقق حلی (رحمهالله) میفرماید: «لو حلف على تخليص مؤمن أو دفع أذيّة لم يأثم و لو كان كاذباً. و إن أحسن التورية ورّى».[2] اگر برای نجات یا دفع اذیت از مؤمنی قسم بخورد، گناه نکرده هرچند دروغ بگوید. اگر میتواند خوب توریه کند، توریه کند.
شیخ انصاری (رحمهالله) وجوب توریه را به ظاهر کلام مشهور نسبت داده است: «ظاهر المشهور هو الأوّل[3] ».[4]
اشکال به شیخ انصاری
از عبارت «و إن أحسن التورية ورّى» وجوب برداشت نمیشود؛ زیرا ما مبتلابه دروغ هستیم و مردم در زندگی روزمره خود در مواردی مجبور هستند که دروغ بگویند. اگر توریه واجب باشد، واجب است که همه یاد بگیرند همانگونه که اگر روزه واجب است، باید احکام آن را هم یاد بگیرند. احکام اینگونه نیست که اگر نماز بلدی نماز بخوان. معرفت جزء شرایط واجب است نه وجوب. اگر چیزی از شرایط وجوب شد معنایش این است که اگر آن شرط نبود، وجوب هم نیست.
پرسش ما از شیخ انصاری (رحمهالله) این است که آیا معرفت جزء شرایط وجوب است یا واجب؟ اگر توریه وجوب دارد معرفت باید شرط واجب باشد، باید هرکسی آن را یاد بگیرد تا هر زمان که نیاز شد از آن استفاده کند، درحالیکه از عبارات علما این مسئله اثبات نمیشود. علما معرفت را جزء شرایط واجب دانستهاند نه شرایط وجوب؛ اگر توریه بلدی توریه کن، آن هم استحباب و رجحان دارد نه وجوب؛ زیرا قبلش گفتهاند که «لم يأثم» گناهی ندارد. وقتی دروغ گناهی ندارد، «و إن أحسن التورية ورّى» یعنی اگر توریه هم کند خوب است. بنابراین از عبارات علما، وجوب توریه برداشت نمیشود بلکه قائل به رجحان توریه هستند. در قسم دروغ هم توصیه و رجحان دارد و اکثر علما قائل به وجوب نیستند.
محقق ایروانی (رحمهالله) نیز در حاشیه مکاسب، به شیخ انصاری اشکال میکند که هرچه در کلمات علما تحقیق کردم، «وجوب توریه در صورت معرفت» را نیافتم. تنها در مقام قسم دروغ اگر انسان توریه را بلد است باید توریه کند: «ليس فيما نقله المصنّف من العبارات دلالة على وجوب التورية إذا أكره على الكذب تخلّصاً عنه، فلعلّ التورية التي ذكروها في موارد الإكراه على الحلف لأجل التخلّص عن الحلف كاذباً».[5]
به نظر ما اگر توریه را همان کذب بدانیم، تفاوتی بین این دو نیست. توریه مرتبه پایین و اخف کذب است؛ پس در مقام اکراه و اضطرار میتوان دروغ گفت یا توریه کرد اما بر اساس مبانیی که توریه را کذب ندانسته و آن را جایز میداند، هرجا که مضطر و مکره شویم باید توریه کنیم، زیرا توریه راه فرار از دروغ است.
محقق خویی (رحمهالله) نیز این تحقیق را انجام داده و میفرماید: «العبارات التي نقلها عنهم إمّا غير ظاهرة في مقصوده و إمّا ظاهرة في خلافه».[6] عبارات علما ظهور در مدعای شیخ انصاری (رحمهالله) ندارد یا ظهور در خلاف آن دارد. محقق خویی (رحمهالله) عبارت برخی از علما را بیان کرده و لزوم توریه در کلمات علما را فقط در قسم دروغ میپذیرد.
صاحب المقنعة میفرماید: «من كانت عنده أمانة، فطالبه ظالم بتسليمها إليه و خيانة صاحبها فيها، فليجحدها ليحفظها على المؤتمن له عليها و إن استحلفه على ذلك، فليحلف له و يورّي في نفسه ما يخرج به عن الكذب و لا كفّارة عليه في ذلك و لا إثم؛ بل له عليه أجر كبير، فإن لم يحسن التورية و كانت نيّته حفظ الأمانة و منع الظالم ممّا لا يستحقّه أجزأته النيّة و كان مأجوراً».[7]
اگر امانتی در نزد شما است و ظالمی قصد گرفتن آن را دارد تا به صاحب امانت خیانت کنی، باید تلاش کنی تا از آن محافظت کنی، حتی اگر گفت که باید قسم بخوری، قسم بخور ولی توریه کن که از دروغ خارج شود، کفاره ندارد و گناه هم نیست بلکه ثواب زیادی هم دارد. اگر توریه را بلد نیستی، نمیخواهد توریه کنی، قسم دروغ بخور و مال مردم را حفظ کن.
از این عبارت معلوم میشود که توریه واجب نیست وگرنه یادگرفتن آن هم واجب است مثل نماز که واجب است و یادگیری احکام آن نیز واجب است. کلمه «أحسن» یا «یحسن» ظهور در رجحان دارد.
دلیل وجوب مطلق توریه
اگر هنگام اکراه و اضطرار قدرت بر توریه وجود دارد، اضطراری نیست. اکراه و اضطرار در جایی محقق است که راه منحصر باشد و راه دیگری نباشد و با توریه، راه فرار وجود دارد بنابراین عمومات حرمت کذب میگوید: «تا میتوانی حق نداری دروغ بگویی».
اشکال
اولاً بنا بر مبنای ما توریه همان کذب است و جدای از آن نیست؛ پس این استدلال درست نیست اما بنا بر مبنایی که توریه را کذب نمیداند این استدلال درست است. بنا بر مبنایی که توریه را موضعاً کذب نمیدانست اما حکماً کذب میدانست، چون حرمت در توریه وجود دارد، نمیتوان این استدلال را پذیرفت.
ثانیاً مقتضای روایات ترخیص در قسم دروغ در جایی که ضرر بدنی یا مالی از خودتان یا برادر دینی این است که دروغ گفتن اشکالی ندارد، نگفتهاند که باید توریه کنی بلکه مطلق گفتهاند که میتوانی دروغ بگویی. این روایات مثل:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صل الله علیه و آله): «إحْلِفْ بِاللَّهِ كَاذِباً وَ نَجِّ أَخَاكَ مِنَ الْقَتْلِ».[8]