1404/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
معنا و حکم هجر /هُجر (فحش) /المكاسب المحرمة
موضوع: المكاسب المحرمة/هُجر (فحش) /معنا و حکم هجر
بحث امروز درباره حرمت هُجر (فحش دادن) است که مرحوم شیخ انصاری (رحمهالله) در مکاسب محرمه بهعنوان یکی از محرمات الهی مطرح کردهاند.[1] در این درس، معنای لغوی و اصطلاحی هجر، مصادیق آن، و حکم شرعی آن را بررسی میکنیم. همچنین، تفاوت هجر با لعن و دشنام، و مسئله مخاطب داشتن یا نداشتن فحش را تحلیل خواهیم کرد. ادله قرآنی، روایی، و عقلی این حرمت را نیز مرور میکنیم.
معنای هُجْر:
1. معنای لغوی
در لغت، هُجْر (از ریشه هـ.ج.ر) به معنای ترک و جدایی است، اما در برخی متون به فحشدادن[2] و گفتن کلام زشت و قبیح[3] نیز معنا شده است.
2. معنای اصطلاحی
فقها، از جمله شیخ انصاری (رحمهالله) [4] و مرحوم محقق خویی (رحمهالله)،[5] هُجْر را به الکلام القبیح (سخن زشت) تعریف کردهاند.
کلام قبیح ویژگیهایی دارد:
عند العرف قبیح است: در عرف جامعه زشت تلقی میشود.
مشمول قول زور است: در قرآن، ﴿وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾[6] به اجتناب از قول باطل امر کرده که شامل کلام قبیح میشود.
ویژگیهای کلام قبیح
نسبی بودن: زشتی کلام به زمان، مکان، و مخاطب بستگی دارد. مثلاً:
سخنی بین زن و شوهر جایز و مطلوب است، اما در ملأعام قبیح است.
کلامی در یک فرهنگ زشت است، اما در فرهنگی دیگر عادی.
کلامی در یک زمان زشت است، اما در زمان دیگر خیر.
هُجْر با مخاطب و بدون مخاطب:
1. هُجْر با مخاطب خاص
اگر هُجْر خطاب به شخصی باشد و باعث تحقیر، تنقیص، یا ایذاء او شود، بهاتفاق فقها حرام است، زیرا: مصداق ظلم و ایذاء است.
در ادله غیبت و هجو (بحثهای گذشته)، ایذاء انسان حرام دانسته شده است.
حتی نسبت به غیرمؤمن، به نظر ما و برخی فقها (مثل صاحب جواهر)، هُجْر حرام است، زیرا انسانیت ملاک است.
برخی فقها، مانند مرحوم محقق خویی (رحمهالله)، حرمت هُجْر را به مؤمن محدود کردهاند، اما ما معتقدیم اطلاق آیات (مثل ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾) شامل هر انسانی میشود.
2. هُجْر بدون مخاطب خاص
برخی فقها، مانند میرزای شیرازی (رحمهالله)، معتقدند کلام قبیح، فینفسه زشت است، حتی بدون مخاطب خاص (مثل گفتن به دیوار یا حیوان).[7]
سؤال: اگر هُجْر خطاب به دیوار، حیوان، جماد، یا در خلوت باشد، آیا حرام است؟
دیدگاه میرزای شیرازی (رحمهالله): در حاشیه مکاسب فرمودهاند هُجْر، حتی بدون مخاطب، حرام است، زیرا:
کلام قبیح، فینفسه قول زور و باطل است.
گفتن هُجْر (حتی به حیوان) قلب را آلوده میکند و زشتگویی را در جامعه رواج میدهد.
مثال: اگر کودکی فحش به حیوان را بشنود، آن را یاد میگیرد و فساد ایجاد میشود.
دیدگاه مقابل: برخی فقها معتقدند هُجْر بدون مخاطب خاص (که ایذاء ایجاد نکند) حرام نیست، زیرا حرمت به ایذاء انسان وابسته است.
به نظر ما، هُجْر بدون مخاطب خاص، گناه کبیره نیست، اما مکروه و خلاف اخلاق اسلامی است. اطلاق آیه ﴿وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾[8] شامل هر کلام باطل میشود، اما چون ایذاء انسانی در میان نیست، گناه آن سبکتر است و خداوند میبخشد، مشروط به اینکه عادت نشود.
تفاوت هُجْر با لعن و دشنام:
هُجْر و لعن
هُجْر: کلام قبیح است که برای تحقیر یا ایذاء گفته میشود و فینفسه زشت است.
لعن: نفرین و طلب دوری از رحمت الهی است (مثل ﴿لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ﴾[9] ). لعن، کلام قبیح نیست و در مواردی (مثل لعن ظالمان) جایز یا واجب است.
مثال: لعن یزید به دلیل ظلم او جایز است، اما فحش رکیک به او (بدون دلیل) هُجْر و حرام است.
تفاوت: لعن، عنوان قول زور ندارد، اما هُجْر، قول زور است. لذا حرمت هُجْر شامل لعن نمیشود.
هُجْر و سب (دشنام)
سب: گفتن سخنی که باعث اهانت یا سرزنش شود، اما لزوماً قبیح نیست.
مثال: خطاب «يَا ابْنَ الدَّعِي» (ای پسر دعوی) توسط امام حسین (ع) به یزید (اگر سند معتبر باشد)، دشنام است، زیرا واقعیت را بیان میکند، اما هُجْر نیست، چون کلام قبیح نیست.
تفاوت:
هُجْر، همیشه کلام قبیح و باطل است.
دشنام ممکن است صحیح باشد (مثل بیان عیب واقعی) و قبیح نباشد.
آیتالله سبحانی فرمودهاند: دشنام اعم است و ممکن است صحیح باشد، اما هُجْر همیشه باطل است. «الهجر بالضمّ: هو الفحش من القول و ما يقبح التصريح به منه. و الفرق بينه و بين السبّ أنّ السبّ يعمّ ما استقبح التصريح به و غيره، بخلاف الهجر؛ فإنّه يختصّ به».[10]
مثال از سیره
خطاب «يَا ابْنَ الدَّعِي» یا «يَا ذَيْلَ الدِّينِ» (اگر سند معتبر باشد) دشنام است، نه هُجْر، زیرا عیب واقعی را بیان میکند و قبیح نیست.
ممکناست در زبان فارسی، دشنام و فحش یکی باشد اما در اصطلاح فقه، برخی از فقها میان این دو تفاوت قائل شدهاند.
حکم شرعی هُجْر
مرحوم شیخ انصاری (رحمهالله): هُجْر را حرام تکلیفی میدانند، چه با مخاطب خاص باشد و چه بدون مخاطب.
مرحوم محقق خویی (رحمهالله): هُجْر به مؤمن را حرام میدانند، اما درباره غیرمؤمن، قید ایذاء را لازم میدانند.[11]
میرزای شیرازی (رحمهالله): هُجْر، حتی به حیوان یا جماد، حرام است، زیرا کلام قبیح، قول زور است.
آیتالله سبحانی (حفظهالله): هُجْر را کلام قبیح میدانند که همیشه باطل است، اما دشنام ممکن است صحیح باشد.
ادله قرآنی
آیه ﴿وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾[12] قول زور، قول باطل است که مصادیقی مانند دروغ، فحش، و کلام قبیح را شامل میشود. اطلاق آیه، هر کلام باطل (با مخاطب یا بدون مخاطب) را دربرمیگیرد.
آیه ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾[13] نهی از تحقیر و مسخره کردن، شامل هُجْر نیز میشود.
ادله عقلی
ایذاء: هُجْر، مصداق ایذاء (آزار) است که ظلم محسوب میشود. ایذاء انسان، حتی غیرمؤمن، حرام است.
فساد اخلاقی: گفتن کلام قبیح، قلب را آلوده میکند و فرهنگ زشتگویی را در جامعه رواج میدهد.
عرف: عرف، کلام قبیح را ناپسند میداند، حتی اگر مخاطب خاص نداشته باشد.
3. ادله روایی:
روایت اول: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ[14] عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ[15] عَنِ ابْنِ رِئَابٍ[16] عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ[17] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: «الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِي النَّارِ».[18]
بذاء به فحش و کلام زشت معنا شده و از جفاست.
روایت دوم: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ[19] عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى[20] عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ[21] عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ[22] عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ[23] عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِيءٍ قَلِيلِ الْحَيَاءِ لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَإِنَّكَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَيَّةٍ أَوْ شِرْكِ شَيْطَانٍ» فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ فِي النَّاسِ شِرْكُ شَيْطَانٍ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «أَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَ اللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ﴾[24] قَالَ وَ سَأَلَ رَجُلٌ فَقِيهاً هَلْ فِي النَّاسِ مَنْ لَا يُبَالِي مَا قِيلَ لَهُ؟ قَالَ مَنْ تَعَرَّضَ لِلنَّاسِ يَشْتِمُهُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُمْ لَا يَتْرُكُونَهُ فَذَلِكَ الَّذِي لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ فِيهِ.[25]
رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) فرمودند: «بیگمان، خداوند بهشت را بر هر انسان ناسزاگو، زشتگو، و کمحیایی که باکی ندارد چه بگوید و چه به او گفته شود، حرام کرده است. اگر در حال و باطن او بنگری، جز پیروی از شهوت یا شرکت با شیطان در وجودش نخواهی یافت.»
پرسیدند: «ای رسول خدا! آیا در میان مردم، کسانی هستند که با شیطان شریک باشند؟»
پیامبر فرمودند: «آیا این سخن خداوند (عزّوجلّ) را نخواندهاید که فرمود: «و در اموال و فرزندانشان شریک شو»؟»
و مردی از یکی از ائمه پرسید: «آیا در میان مردم، کسی هست که برایش اهمّیّتی نداشته باشد که چه چیزی دربارهاش گفته میشود؟»
ایشان پاسخ دادند: «کسی که خود را در معرض مردم قرار میدهد و آنها را دشنام میدهد، در حالیکه میداند آنها نیز پاسخ خواهند داد و او را رها نخواهند کرد، چنین کسی همان است که اهمّیّتی نمیدهد چه بگوید و چه درباره او گفته شود.»
اشکال استدلال به این روایت این است که «فحّاش» صیغه مبالغه است و دلالت بر کثرت دارد؛ یعنی کسی که زیاد فحش میدهد؛ درحالیکه ما قصد داریم بگوییم که مطلق فحش حتی یک بار آن هم حرام است. همچنین لاابالی هم نمیتواند دلالت بر مدعای ما بکند.