1404/03/05
بسم الله الرحمن الرحیم
هجاء کافر ذمّی/هجاء المؤمن /المكاسب المحرمة
موضوع: المكاسب المحرمة/هجاء المؤمن /هجاء کافر ذمّی
خلاصه جلسه گذشته: بحث فقه درباره حرمت هجو (استهزاء، تحقیر، و مسخره کردن) نسبت به هر انسانی بود. مبنای ما و برخی بزرگان، مانند صاحب جواهر و آیتالله سبحانی، این است که هجو بهطور مطلق حرام است، چه نسبت به مؤمن، چه کافر ذمی، چه شیعه غیرامامی و چه محارب. این حرمت با ادله قرآنی (مانند ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾)، روایات، اجماع و عقل ثابت شده است. برخی فقها حرمت هجو را به مؤمن محدود کردهاند و هجو غیرمؤمن (مثل کافر ذمی) را جایز دانستهاند.
حرمت هجو بهطور مطلق
مبنای ما این است که هجو هر انسانی حرام است، زیرا:
1. کتاب: آیه ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾ نهی عام از تحقیر و مسخره کردن هر انسانی دارد، بدون تفکیک بین مؤمن و غیرمؤمن.
2. سنت: روایات، مانند «كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَ مَالُهُ وَ عِرْضُهُ»[1] ، بر حفظ آبروی انسان دلالت دارند. همچنین، سیره ائمه (علیهمالسلام) نشان میدهد که آنها با مخالفان (حتی بدعتگذاران) با استدلال و منطق برخورد میکردند، نه با هجو.
3. اجماع: ادعای اجماع بر حرمت هجو شده است، حتی نسبت به غیرمؤمن.
4. عقل: هجو، ظلم و ایذاء است و باعث فتنه، عداوت، و اثر معکوس میشود. به جای هدایت، دشمنی ایجاد میکند.
هجو کافر ذمی
کافر ذمی، غیرمسلمانی است که در حکومت اسلامی زندگی میکند، مالیات (جزیه) میپردازد، و قوانین اسلامی را رعایت میکند. درباره هجو او، دو قول وجود دارد:
1. جواز هجو: برخی فقها گفتهاند هجو کافر ذمی جایز است، مشروط به اینکه همراه با زنا، فحش یا تهمت نباشد.[2] استدلال آنها این است که کافر ذمی، مؤمن نیست و حرمت هجو به مؤمن محدود است.
2. حرمت هجو: به نظر ما و برخی فقها (مثل صاحب جواهر)، هجو کافر ذمی نیز حرام است، زیرا:
3. آیه ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾ عام است و شامل هر انسانی میشود.
4. کافر ذمی در ذمه اسلام است و حقوقی دارد، از جمله حفظ آبروی او.
5. عقل حکم میکند که هجو، ظلم است و باعث فتنه میشود.
نقد قول به جواز
هیچ دلیل معتبر شرعی برای جواز هجو کافر ذمی وجود ندارد. مبارزه با عقاید باطل او باید با ﴿جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[3] باشد، یعنی با استدلال و منطق، نه با استهزاء. هجو، اثر معکوس دارد و او را مظلوم جلوه میدهد.
هجو شیعه غیرامامی (هفتامامی، هشتامامی و غیره)
برخی فقها هجو شیعه غیرامامی (مثل زیدیه یا اسماعیلیه) را جایز دانستهاند، زیرا آنها را خارج از مذهب حق میدانند. «والمراد بالمؤمنين أهل الإيمان وهو الشيعي الاثنى عشري عدلاً كان أو فاسقاً ذكراً كان أو انثى بل الخنثى ، نعم يخرج الكافر والمخالف والإمامي الغير الاثنى عشري فلا يحرم هجاؤهم للأصل ، وعدم شمول أدلّة التحريم».[4]
اما به نظر ما، هجو این افراد نیز حرام است، زیرا:
1. انسانیت: آنها انسان هستند و آیه ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾ شامل آنها میشود.
2. وحدت اسلامی: هجو، تفرقه ایجاد میکند و وحدت اسلامی را مخدوش میکند.
3. سیره ائمه (علیهمالسلام): ائمه (علیهمالسلام) با فرقههای دیگر (مثل زیدیه) با استدلال برخورد میکردند، نه با تحقیر.
ائمه (علیهمالسلام) هیچگاه با استهزاء با مخالفان برخورد نکردند. مثلاً امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در مواجهه با افرادی که به ایشان توهین کردند، با محبت و منطق پاسخ دادند. حتی در موارد خاص (مثل خطاب امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به معاویه یا امام حسین (علیهالسلام) به یزید)، اگر سند تاریخی معتبر باشد، این موارد بیان عیوب واقعی بود، نه هجو بدون دلیل یا تهمت. اینها از مصادیق ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾ خارج است، زیرا هدف، افشای حقیقت و نهی از منکر بود، نه تحقیر بیمنطق.
ممکن است گفت که در مصادیق جزئی و برخی مجالس خصوصی شاید برخی از هجوها اشکال نداشته باشد، اما مجتهد باید حکم کلی را برای جهان اسلام بیان کند.
در فضای تاریخی معاصر، ملاک انسانیت است. حتی اگر کسی اعتقاد کامل دوازدهامامی نداشته باشد، هجو او بدون دلیل، ظلم است. مبارزه با عقاید باطل باید با منطق و برهان باشد.
درباره محارب برخی حکم به جواز کردهاند، اما همان نیز نمیتواند بهطور کلی جایز باشد. به نظر ما، هجو محارب نیز غالباً حرام است، زیرا:
◦ هیچ ملازمهای بین جواز قتل و جواز هجو وجود ندارد. قتل، حکم خاص شرعی است، اما هجو، ظلم و ایذاء است.
◦ آیه ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾ شامل محارب نیز میشود.
◦ هجو ممکن است او را مظلوم جلوه دهد و فتنه ایجاد کند.
استثنا: اگر هجو محارب، طریق منحصر برای نهی از منکر یا اصلاح او باشد (مثلاً باعث توبه او شود)، ممکن است جایز باشد، اما این مورد نادر است و باید با رعایت اهم و مهم باشد.
اخذ اجرت بر هجو
در گذشته، برخی برای هجو دیگران (مثلاً در رقابتهای سیاسی یا قبیلهای) شعر میسرودند و اجرت میگرفتند. هجو، ظلم و ایذاء است و حرام، و گرفتن پول برای کار حرام، مانند گرفتن پول برای زنا یا شرابفروشی، نیز حرام است.
در برخی روایات، شاعرانی در مجالس خصوصی ائمه (علیهالسلام) اشعاری با طعنه به مخالفان میخواندند و صله میگرفتند. اگر این روایات معتبر باشند، موارد استثنایی و محدود به شرایط خاص (مثل افشای عیوب واقعی برای نهی از منکر) هستند و نمیتوان از آنها حکم کلی استخراج کرد. روش عمومی ائمه (علیهالسلام)، استدلال و منطق بود، نه هجو.
هجو در خلوت (بدون مستمع)
سؤال این است: اگر کسی در خلوت، بدون حضور دیگران، شروع به هجو و مسخره کردن دشمن خود کند (مثلاً شعر بخواند یا فحش دهد)، آیا این کار جایز است؟
دیدگاه مرحوم محقق خویی (رحمهالله)
مرحوم خویی فرمودهاند: هجو در خلوت، حتی اگر کسی نشنود، حرام است.[5]
به نظر ما، هجو در خلوت، گناه کبیره نیست، اما مکروه و خلاف اخلاق اسلامی است. شبیه تفکر گناه است که اگر به عمل نرسد، گناه محسوب نمیشود، اما قلب را تاریک میکند. خداوند این گناهان کوچک را میبخشد، ولی تکرار آن، قلب را آلوده میکند و کار ناپسندی است.
اگر کسی در اتاق دربسته به دشمنش فحش دهد یا شعر هجو بخواند، این کار زشت است، اما چون به حقالناس منجر نمیشود، گناه آن سبکتر است. بااینحال، عالمان اخلاق توصیه میکنند از این کار اجتناب شود.
هُجر (فحش)
شیخ انصاری (رحمهالله) یکی از مکاسب محرمه را هجر بهمعنای فحش میداند. فحش دادن یکی از محرمات الهی است.
«الهُجْر: ما لا ينبغي من الكلام.»[6]
«الهُجْر و هو الفُحْش.»[7]
«الهُجر و هو الخَنَا و هو القَبِيْحُ من القَوْل.»[8]
انواع سخن قبیح
گفتن برخی از سخنان، در جامعه زشت است، اما اگر مثلا شوهری به زنش بگوید زشت نیست و ممکن است دوست داشته باشد.
پس کلام قبیح به نسبت به کسی که مخاطب کلام است سنجیده میشود.
در آیه قرآن که میفرماید: ﴿إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً﴾[9] یعنی کلامی که ترک میشود و شنیده نمیشود.[10]