1404/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخچه پول/ماهیت پول /بانک داری اسلامی
موضوع: بانک داری اسلامی/ماهیت پول /تاریخچه پول
مرحله ششم : وقتی که دولتها ذخیره طلا و چاپ پول کاغذی به میزان طلای ذخیره شده را به نهادی به نام بانک سپردند و بانکها دیدند که از یک سو عموم صاحبان آن پولهای کاغذی دیگر برای دریافت مابازای طلای خود به بانک مراجعه نمیکنند و با نفس همان پولهای کاغذی به تجارت و تأمین نیازهای خود مشغول هستند، و از سوی دیگر افراد زیادی که عاجز از تأمین نیازهای خود هستند برای گرفتن قرض به بانکها مراجعه میکنند و درخواست بخشی از آن طلاها به عنوان قرض دارند، بانکها بدین فکر افتادند تا بیش از ذخیره طلای خود اقدام به چاپ پول کاغذی کنند و بخش زائد یا کاذب آن را به عنوان قرض در اختیار متقاضیان قرار دهند. به عبارت دیگر همین که بانکها دیدند هیچگاه همه صاحبان طلا یکباره برای دریافت طلای خود به بانک مراجعه نمیکنند، به این فکر افتادند تا به پشتوانه این ذخیره طلایی پولهای کاغذی بیشتر چاپ و منتشر نمایند.
با توجه به اینکه این پولهای کاغذی جدید دیگر هیچ پشتوانه نداشت و صرفا چاپ شده توسط یک نهاد مالی معتبر بود، زمینه برای به وجود آمدن پول اعتباری محض و اسکناس فراهم آمد. همچنین از آنجا که بانکها هم در قبال نگهداری مابازای طلای پولهای کاغذی از صاحبان آن اجرت دریافت میکردند و هم در برابر اعطای پولهای اعتباری به متقاضیان قرض و وام، کارمزد و کمکم سود میگرفتند، این نوع عملیات برای آنها بسیار جذاب و پرانتفاع واقع شد. بر همین اساس اگرچه در روزهای اول بانکها موظف به رعایت تناسب میزان ذخیره طلا و چاپ اسکناس بودند، اما رفته رفته این تناسب نادیده گرفته شد و به سرعت اسکناسهای فراوانی در اختیار مردم قرار گرفت، کما اینکه چون بانکها برای چاپ بیشتر اسکناس نیاز به سپردهگذاری طلا داشتند، به فکر افتادند تا برای جذب مشتری بیشتر مقداری سود به سپردهگذاران هم اعطا کنند.
خلق بیرویه پول اعتباری بدون پشتوانه و حجم فراوان اسکناسهای چاپ شده و بیارزش شدن مستمر پول، نظام اقتصادی دنیا را بدین سمت برد تا برای کنترل این کار چارهای بیندیشند و لذا دو رویکرد از سوی اقتصاددانان برای مدیریت نظام پولی پدید آمد:
• اصل پولی — برخی (مانند ديويد ريكاردو) معتقد بودند چون پول اعتباری محض هیچ پشتوانهای ندارد و کشورها را به سمت اقتصاد بیپایه و به تدریج فروپاشی اقتصادی میبرد، لامحاله باید دوباره به سمت همان پولهای کاغذی حقیقی و امحاء اسکناس حرکت کرد و دولتها موظف باشند تا با کنترل فعالیت بانکها هیچگاه به آنها اجازه ندهند تا بیش از ذخیره طلای خود اقدام به چاپ پول و رسید واقعی نمایند.
• اصل بانکی — برخی (مانند جان استوارت ميل) معتقد بودند هیچ ضرورتی ندارد که پولها یک پشتوانه واقعی داشته باشد و حجم زیادی طلا نزد بانکها به صورت راکد باقی بماند و هیچ بهره اقتصادی از آن برده نشود. بنابراین باید بانکها مجاز باشند تا برای رشد اقتصادی هر کشوری بهترین بهره را از ذخیره طلای خود ببرند و با رعایت تناسب کنترل شده و میزان توانایی خود و تراز مالی اقدام به خلق پول اعتباری و چاپ اسکناس کنند و دولتها صرفا باید با نظارت دقیق خود این رویه را کنترل و ضابطهمند نمایند.
بدیهی است که اگرچه رویکرد اول بسیار معقولتر و کمریسکتر به نظر میرسید، اما فروش بخش قابل توجهی از آن ذخیره طلایی برای تأمین هزینههای نظامی جنگ جهانی اول و حجم بالای خسارتهای ناشی آن در دوران پساجنگ و نیاز مبرم دولتها به منابع مالی برای بازسازی کشور خود و سر پا نگهداشتن اقتصاد، سبب شد تا رویکرد دوم طرفداران بیشتری پیدا کند. به مرور زمان وقتی دولتها با حجم بالای اسکناس چاپ شده در دست مردم و پایینترین حجم ذخیره طلای خود و کاهش شدید ارزش پول و رشد چشمگیر تورم مواجه شدند به این فکر افتادند تا با تشکیل مجامع جهانی و همفکری بینالمللی به راهحلی برسند. در این دوره چون به جهت پایین بودن حجم طلای ذخیره شده دولتها برگشت به اصل پولی ممکن نبود و این رویکرد منجر به ورشکستگی بانکها و فروپاشی اقتصادی کشورها میشد، تنها راهحلی که برای دولتها باقیماند پایین آوردن میزان نقدینگی مردم و جمع آوری اسکناسهایی بود که بیرویه چاپ شده است. بر همین اساس دولتها مصمم شدند تا از طریق اموری همچون دریافت مالیات، تشویق مردم به بورس، مشارکت دادن مردم در سرمایهگذاریها اسکناسهای چاپ شده را جمعآوری و بایگانی کنند و کشورهایی همچون انگلستان توانستند از همین طریق اقتصاد خود را به قوت قبل از جنگ جهانی برگردانند.