1404/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخچه پول/ماهیت پول /بانک داری اسلامی
موضوع: بانک داری اسلامی/ماهیت پول /تاریخچه پول
بانکداری اسلامی
بعد از آنکه کتب فقهی مرتبط به بانکداری و عملیات بانکی و سازوکار آن نظیر کتاب الربا، کتاب الشرکة، کتاب المضاربة، کتاب الدین، کتاب الودیعة، کتاب الرهن، کتاب الحوالة، کتاب جعالة و کتاب الصلح به صورت مبسوط و اجتهادی مورد بررسی و کنکاش قرار گرفت، اینک نوبت به بیان کلیات مباحث بانکداری و کیفیت انطباق عقود شرعی و اسلامی بر عملیاتهای بانکی رسیده است. باید توجه داشت که به مباحث بانکداری اسلامی به دو شیوه میتوان پرداخت:
• روش واقعگرایی (منفعل) — در این روش بانکها به عنوان یک نهاد پولی - مالی شناخته شده در دنیا محط نظر قرار میگیرد و فقیه به عنوان یک دینشناس درصدد تحلیل عملیاتهای بانکی و انطباق قواعد و احکام شرعی بر آنها برمیآید و برای اسلامی شدن کلیه خدمات بانکی راهحلهایی ارایه میکند.
• روش آرمانگرایی (انفعال) — در این روش نگاه اسلام به مباحث اقتصادی و مالی مورد کنکاش قرار میگیرد و فقیه به عنوان یک دینشناس یک نهاد پولی - مالی طراحی میکند و به تشریح جزئیات و فرآیند آن میپردازد تا الگویی برای نظام بانکی تمام دنیا باشد.
بدیهی است که چون روش دوم از یک سو متوقف آن است که ثابت کنیم اسلام به عنوان یک شریعت جاویدان نظام اقتصادی دارد و از مجموع آیات و روایات میتوان آن نظام را استخراج کرد (برخلاف مرحوم صدر که معتقد است اسلام فقط مکتب اقتصادی دارد نه نظام اقتصادی تام و با تمام جزئیات، تا قرار باشد یک برنامه اقتصادی واحد تمام جوامع بدوی و مدرن را طی قرون مختلف اداره کند)، و از سوی دیگر بسیار امر دشوار و تخصصی است و نیاز به دانش اقتصاد دارد، مباحث بانکداری پیشرو همانند تلاش بسیاری از فقهاء براساس روش اول و صرفا درصدد اسلامیسازی عملیاتهای بانکی شناخته شده و متداول است.
خاطر نشان میشود که چون پرداختن به مباحث بانکی و تحلیل مسائل شرعی این نهاد بدون شناسایی حقیقت پول ممکن نیست، باید در وهله اول به این بحث پرداخت.
مباحث مرتبط به حقیقت پول به شرح ذیل است:
۱- تاریخچه پول
سیر تطوری به وجود آمدن پول را در چند مرحله میتوان خلاصه کرد:
مرحله اول : بدون شک از روزی که انسانها با انواع نیازها و احتیاجات به وجود آمدند، چون هر انسانی قادر بر رفع نیازات خود نبود، برای برطرف کردن نیازهایش نیاز به مبادله و معاوضه داشت تا کالاهای مورد احتیاج خود را از این طریق بدست آورد. شاید ابتداییترین شکل مبادله کالا در زندگی اجتماعی بشر همان مبادله پایاپای بوده، یعنی هرکسی در ازای اعطای یک نوع کالا یا خدمات به طرف مقابلش، کالا یا خدمات مورد نیاز خود را از او دریافت مینموده و آنها را تهاتر میکردند. اگرچه گزارشات دقیقی از چگونگی آن مبادله پایاپای در عصرهای گذشته در اختیار ما نیست. اما امروزه حتی در جوامع مترقی و صنعتی نیز همین مبادلههای پایاپای به شیوهعای نوینی وجود دارد و کشورها از این طریق بخشی از نیازهای خود را مرتفع میسازند.
گفتنی است که این مبادله پایاپای به تدریج دیگر نتوانست همه نیازهای بشری را برژرف کند و با چند اشکال اساسی مواجه گردید:
1. بسیاری از کالاها اساسا بیشتر از حد نیاز انسانها بود، درحالی که قابل تقسیم و توزیع هم نبود تا بخشی از آن مورد مبادله قرار گیرد.
2. همیشه کالاها به تناسب نیازهای بشر متنوع و متعدد نبودند تا هرکسی کالای مورد نیاز خود را با کالای مورد نیاز دیگری مبادله و تهاتر کند، بلکه گاهی همه نیاز یکسان به یک کالا داشتند و یا یک کالا اساسا مورد نیاز هیچکس نبود.
3. از این طریق نمیتوانستند به ارزش واقعی هر کدام از کالاها پی ببرند تا به نسبت منصفانه اقدام به تبادل آن کنند.
4. گاهی حمل و نقل یا نگهداری هر کالایی برای مبادله کردنش در وقت مقتضی با کالای مورد نیاز بسیار پر هزینه و همراه با صعوبت بود.
5. همه کالاها ظرفیت ذخیرهسازی و نگهداری طولانی مدت را نداشتند و بسیاری از کالاهای مورد نیاز فسادپذیر و فاسد شدنی بودند.
مرحله دوم : با توجه به وجود معایبی که مبادله پایاپای داشت، انسانها کمکم راه دیگری را برای بدست آوردن کالا و خدمات مورد نیاز خود پیش گرفتند و آن پایه قرار دادن برخی از کالایی در در تقاضا و یا ارزشمند برای ارزشگذاری سایر کالاها و خدمات بود و هرکسی باید در ازای دریافت کالای مورد نیاز خود، آن کالای ارزشمند یا به تناسب ارزش آن از سایر کالاها چیزی را پرداخت میکرد و آن کالای پایه به نوعی نقش پول امروزی را داشت. مطابق با گزارشات تاریخی این کالاهای پایه به حسب مناطق و جغرافیای مختلف، متفاوت بوده است، مثلا بعضی از اقوام چارپا و بعضی نمک و بعضی دیگر صدف را مبنای ارزشگذاری قرار داده بودند.
مرحله سوم : تنوع تولید و لزوم رفع نیاز بشر از تولیدات مختلف در سیر گسترش اقتصاد کشورها کمکم موجب پیدایش دو کالای اقتصادی متحد با ثبات ارزش نسبی که مورد قبول همگان باشد، گردید و این دو کالای فلزی همان طلا و نقره بود. پس از آنکه فلزات قیمتی (طلا و نقره) کشف شد و مزایا و وجوه تمایز آنها نسبت به کالاهای دیگر به ویژه فلزاتی مثل آهن و مس و مفرغ شناخته شد، جایگزین کالاهای پایه و مبادلاتی شدند و به عنوان «پول» مورد استفاده قرار گرفتند. اگرچه در ابتدا ساخت این پولهای فلزی توسط هر سازنده و ریختهگری صورت میگرفت، اما با گذشت زمان مسئولان امور در جوامع مختلف برای رونق داد و ستد و توسعه تجارت نسبت به ضرب سکههای طلا و نقره اقدام نمودند. برای انجام این کار، شمشهای طلا و نفره را به سکههای کوچک و متنوع تبدیل و سپس آنها را به مهر خود ممهور و در قلمرو جغرافیایی خویش رایج ساختند.
از خصوصیات پولهای فلزی میتوان به قابل تقسیم بودن به قطعات کوچکتر، حمل و نقل آسانتر، امکان ذخیرهسازی نامبرد. به حسب شواهد تاریخی قدمت سکههای طلا و نقره به حدود ۶۵۰ تا ۶۰۰ سال قبل از میلاد بر میگردد، یعنی زمانی که از سکههای مهر شده برای پرداخت ارتش استفاده میشده است . برخی از قرائن نیز نشان میدهد که سکههای فلزی ممکن است ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح قدمت داشته باشند.
همچنین مطابق با دو آیه شریفه ﴿وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ﴾[1] و ﴿وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ ۚ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ ۖ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۚ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا﴾[2] ، گویا این پولهای فلزی سابقه بسیار طولانی در تاریخ بشریت داشته و براساس روایت امام رضا علیهالسلام اولین کسی که پول فلزی (درهم و دینار) را ضرب نموده، نمرود پادشاه بابل در عصر حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است[3] .
بدیهی است از آنجا که پولهای فلزی خود یک نوع کالا بود و نیاز به کشف معادن طلا و نقره و استخراج و ضرب سکه داشت و علاوه بر هزینهبر بودن این امور، نفس کم یا زیاد شدن طلا و نقره بر ارزش آنها تاثیرگذار بود (هرچقدر ارزش پولهای فلزی پایین میآمد، بهای کالاها بالا میرفت و اصطلاحا منجر به تورم میشد)، این نوع پول هم مشکلاتی در امور اقتصادی و کار و کسب پدید آورد، کما اینکه مغشوش بودن برخی از آن پولها و یا ضرب نادرست برخی دیگر هم مشکلات خود را بدنبال داشت. همچنین بسیاری از جوامع به این نتیجه رسیدند که متغیر بودن نسبت ارزش طلا و نقره و با نوسان روبرو شدن نرخ این دو نوع پول فلزی نیز مسألهساز است و لذا به تدریج به سوی نظام مالی تک پولی رفتند و تمام تجارت و داد و ستدها را بر مدار پول طلا قرار دادند.
مرحله چهارم : همزمان با نقشی که پول فلزی در بازارهای مختلف مبادلات و معاملات پیدا کرد و کار داد و ستد و تجارت را تسهیل کرد، موجب گسترش حرفه صرافیها هم شد. صرافیها در قبال کسانی که مسکوکات فلزی خود را نزد آنها به امانت میگذاشتند، اسناد کاغذی و دست نوشتههایی به عنوان «قبض رسید» در اختیارشان قرار میدانند تا آنها بتوانند به جای حمل و نقل آن پولهای فلزی و در معرض سرقت قرار دادن آن، همان رسید را به فروشندگان بدهند و آنان برای دریافت وجوه خود به صرافی مراجعه کنند. رفته رفته فروشندگان هم از مراجعه مستقیم به صرافیها برای وصول مطالبات خود خودداری کردند و آن رسیدها را بعد از ظهرنویسی به عنوان «برات» یا «بیجک» در اختیار طلبکاران خود قرار میدانند و از طریق این حوالهها دیون و بدهی خود را پرداخته میکردند. اگرچه این حکومت و دولتی به این نوع رسید و براتها اعتبار نداده بود اما سهولت تجارت با این روش از یک سو، و اعتماد به صرافیها و قدرت بر نقدشوندگی مطالبات مردم از سوی دیگر سبب شد این رویه به سرعت گسترش پیدا کند و فراگیر شود تا جایی که صرافیها به عنوان نهادهای واسط به فکر تهیه و چاپ رسیدهای متحد الشکل و با مبالغ مختلف افتادند.
مرحله پنجم : قبضهای صادره از صرافیها اگرچه در ابتدا ما بازای سکههای طلایی بود که یک نفر پیش صرافی به امانت گذاشته است، اما انتشار سریع آن و جذابیت بکارگیری آن برای مردم سبب شد تا دولتها به فکر چاپ پولهای کاغذی بیافتد، یعنی به پشتوانه طلا و نقره ای که وجود دارد پول چاپ و منتشر نمایند. این پولهای کاغذی اگرچه دقیقا همان رسید صرافیها نبود و صاحبان آن ما بازایی نزد دولت به امانت نگذاشته بودند اما در واقع حکومتها فقط به مقدار ذخیره طلا و نقره خود اجازه چاپ این پولهای کاغذی را داشتند.
پولهای کاغذی چند نقش اساسی در نظام مالی ایفا کردند:
1. رایجترین وسیله برای مبادلات و داد و ستدها واقع شدند.
2. وسیله ارزشگذاری برای تمام کالاها و خدمات قرار گرفتند.
3. موجب ذخیره ارزشها و دارایی برای رفع نیازهای آتی گردیدند (دیگر با ازبین رفتن کالاها، دارایی افراد از بین نمیرفت).
4. معیار پرداختهای معوق و بدهیهای ناشی از دریافت کالاها یا خدمات از افراد قرار گرفتند (دیگر نیاز نبود در ازای دریافت سه کیلو شیر به صورت نسیه، در آینده سه کیلو شیر اعطا کنند).