1404/09/15
بسم الله الرحمن الرحیم
شرط وقف/مسائل /کتاب الصلح
موضوع: کتاب الصلح/مسائل /شرط وقف
مسأله چهارم: شرط وقف نمودن وجه المصالحه؛
اگرچه عقد صلح نیز همچون سایر عقود باید به صورتی منجّز منعقد شود و تعلیق در إنشاء صلح موجب بطلان مصالحه خواهد بود (مثلا اگر مصالح به متصالح بگوید اموال خود بعد از مرگم را با تو صلح میکنم، این عقد صلح به جهت معلّق بودن بر موت باطل است)، اما تعلیق در منشأ و امر مصالحه شده هیچ ضرری به صحت عقد صلح نمیرساند (مثلا اگر مصالح به متصالح بگوید اموال خود را با تو صلح میکنم تا بعد از مرگم مجاز به تصرف در آن باشی، این عقد صلح به جهت منجّز بودن نافذ است)، کما اینکه انسان میتواند منافع آتی خانه یا مغازهای را پیشاپیش اجاره دهد. بر همین اساس انسان میتواند مال خود را به کسی صلح نماید و در ضمن آن عقد با وی شرط کند که قبل یا بعد از فوتش، آن مال را در جهت معیّنی وقف نماید.
شایان ذکر است که این چنین شرطی از دو حال خارج نیست:
1. شرط فعل — اگر مصالح شرط کند که متصالح باید وجه المصالحه را وقف نماید، طبیعتا با قبول متصالح این وقف کردن بر او واجب خواهد بود و حتی اینکه منافع آن موقوفه به شخص مصالح برسد هم ضرری به صحت چنین عقد صلحی نمیرساند، کما اینکه چون این صلح در زمان حیات مصالح واقع شده و وجه المصالحه در آن زمان به ملکیت متصالح منتقل گردیده است، ضرورتی بر کمتر بودن آن مال از ثلث اموال یا وارث نداشتن مصالح نیز وجود ندارد (برخلاف نظر سابق مرحوم آیت الله خوئی[1] یا فتوای حضرت آیت الله شبیری زنجانی[2] ).
چه بسا گفته شود که این چنین مصالحهای چون هیچ منفعت عقلائی برای متصالح ندارد، محکوم به بطلان است ؛ لکن باید گفت همین که براساس این عقد صلح وجه المصالحه به ملک متصالح منتقل میگردد و او تصرف مالکانهای همچون وقف کردن در آن مال مینماید و از ثواب معنوی و منافع اخروی وقف بهرهمند میشود، برای مشروعیت این عقد صلح کافیست و راجع بودن منافع آن وقف به شخص مصالح هم خللی در صحت این عقد صلح به وجود نمیآورد. [3]
2. شرط نتیجه — اگر مصالح شرط کند که وجه المصالحه با قبول صلح از جانب متصالح خود به خود تبدیل به مال موقوفه شود، چنانچه انعقاد وقف را منحصر در صیغه خاص ندانیم (خلافا للمشهور)، قبول این چنینی مصالحهای از سوی متصالح سبب خواهد شد که وجه المصالحه مبدل به مال موقوفه گردد و شاید همین که چنین وقفی با قبول صلح از جانب متصالح منعقد میشود، آن وقف به پای او هم نوشته شود و همین مقدار از اثر و نتیجه برای عقلائی بودن این عقد صلح مشروط کافی خواهد بود (هرچند عدم انعقاد این چنین مصالحهای خلاف احتیاط است). مضافا به اینکه عقد صلح اساسا از رسته امور انتفاعی نیست تا عدم وجود انتفاع در آن سبب بطلان مصالحه گردد، بلکه متصالح گاهی انگیزهای جز رفع غائله و کشمکش ندارد و هیچ انتفاع مادی را دنبال نمیکند.