1404/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
قرعه/مسائل /کتاب الصلح
موضوع: کتاب الصلح/مسائل /قرعه
برای پاسخ به این سؤالات ضروری است که ابتدا به بررسی ادلهی مشروعیت قرعه و مفاد آن بپردازیم. قرعه در لغت متخذ از اقتراع و به معنای اختیار و انتخاب، و در اصطلاح به معنای واگذار کردن انتخاب به یک امر تصادفی میباشد که عقلاء در طول تاریخ آن را بکار میگرفتهاند و تاریخ انبیاء گواه بر آن است.
برای اثبات مشروعیت قرعه به دو آیه از قرآن کریم تمسک شده است:
• ﴿فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ﴾ صافات ۱۴۱
براساس این آیه حضرت یونس علی نبینا و آله و علیهالسلام تسلیم قرعه شدند و براساس آن به دل نهنگ افتادند. بنابراین با صرف نظر از روایاتی که ائمه علیهم السلام برای تجویز قرعه به این آیه استناد کردهاند، از آنجا که همهی پیامبران الهی معصوم هستند و فعل آنان حجت میباشد، علی القاعده قرعه امر مشروعی بوده است و مطابق با عدم نسخ احکام شرائع سابقه یا استصحاب آنها میتوان مشروعیت قرعه در اسلام را نتیجه گرفت، هرچند صرف نقل تاریخ و بیان حوادث پیامبران گذشتگان از جانب پروردگار متعال در قرآن و عدم ردع و منع یا استنکار آن، بخودی خود دلیلی بر تأیید و تقریر آن محسوب نمیشود (مانند نقل حصور بودن حضرت یحیی برای امتی که نکاح سنت پیامبر آنان است[1] ).
• ﴿ذَٰلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ﴾ آلعمران ۴۴
مطابق با این آیه حضرت زکریا علی نبینا و آله و علیهالسلام از طریق قرعه کفالت و سرپرستی حضرت مریم علیهاالسلام را برعهده گرفتند و با توجه به معصوم بودن و حجیت افعال پیامبران این آیه طبیعتا دلالت بر مشروعیت قرعه خواهد داشت.
شایان ذکر است که اگرچه برخی از فقهاء (مانند مرحوم مقدس اردبیلی[2] ) براساس آیه شریفه ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ۚ ذَٰلِكُمْ فِسْقٌ ۗ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ۚ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[3] معتقدند که قرعه و استخاره حرام و باطل است، لکن این ادعا مخدوش میباشد، زیرا نسبت به اینکه مقصود از «استقسام به ازلام» دقیقا چیست، چند احتمال بین مفسرین وجود دارد:
1. در گذشته گاهی که برای انجام کاری مثل سفر متحیر میماندند، سه فنجان را آورده و بر روی یکی مینوشتند که «خدا دستور داده» و بر دیگری مینگاشتند که «خدا منع کرده» و بر سومی چیزی نمینوشتند. سپس با روش خاصی یکی از آنها را انتخاب کرده و فعالیتهای خود را بر اساس آن تنظیم میکردند.
2. در عصر جاهلیت حیوانی توسط ده نفر خریداری میشد و هر کدام از آنها تیر علامتداری به عنوان قرعه برمیداشت و در نهایت گوشت آن حیوان به حسب نوع تیر هریک بین صاحبان هفت تیر معین تقسیم میشد و صاحبان سه تیر خاص ملزم به پرداخت ثمن آن حیوان بودند.
3. قبل از اسلام با قداح که تیری تراش ندیده و پر و پیکان نداشته بوده قماربازی میکردند و بازنده را ملزم به پرداخت مال یا انجام عملی مینمودند.
به نظر میرسد اگرچه تفسیر دوم با سیاق صدر آیه که بیان گوشتهای حرام هست و با معنای لغوی «تستقسموا» سنخیت بیشتری دارد، اما با توجه به وجود دو احتمال دیگر این فقره از آیه نهایتا مجمل خواهد بود و نمیتوان برای بطلان و حرمت قرعه بدان تمسک کرد و آن را معارض ادلهی مشروعیت قرعه بشمار آورد.
همچنین روایاتی متعددی وجود دارد که گاهی در خصوص مسألهای خاص و گاهی بطور عام قرعه را مشروع دانستهاند و این روایات ما فوق استفاضه و شاید در حد تواتر است که اینک به چند مضمون از آن اشاره میکنیم:
• مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ أَبِي اَلْمَغْرَاءِ عَنِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا وَقَعَ اَلْحُرُّ وَ اَلْعَبْدُ وَ اَلْمُشْرِكُ عَلَی اِمْرَأَةٍ فِي طُهْرٍ وَاحِدٍ وَ اِدَّعَوُا اَلْوَلَدَ أُقْرِعَ بَيْنَهُمْ وَ كَانَ اَلْوَلَدُ لِلَّذِي يُقْرَعُ. [4]
براساس این روایت قرعه در خصوص تعیین ولد و انتساب آن به پدرش مشروع است، لکن اثبات مشروعیت قرعه برای مطلق مشتبهات نیاز به الغاء خصوصیت دارد.
• وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَی عَنْ سَيَابَةَ وَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : فِي رَجُلٍ قَالَ أَوَّلُ مَمْلُوكٍ أَمْلِكُهُ فَهُوَ حُرٌّ فَوَرِثَ ثَلاَثَةً، قَالَ: يُقْرَعُ بَيْنَهُمْ فَمَنْ أَصَابَهُ اَلْقُرْعَةُ أُعْتِقَ، قَالَ: وَ اَلْقُرْعَةُ سُنَّةٌ. [5]
به حسب این روایت علاوه بر اینکه قرعه در خصوص مشتبه شدن متعلق نذر مشروع است، اساسا قرعه یک سنت و قاعده عام و مشروع است که اختصاصی به این مورد هم ندارد.
• وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَی اَلْيَمَنِ، فَقَالَ لَهُ حِينَ قَدِمَ حَدِّثْنِي بِأَعْجَبِ مَا وَرَدَ عَلَيْكَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَتَانِي قَوْمٌ قَدْ تَبَايَعُوا جَارِيَةً فَوَطِئَهَا جَمِيعُهُمْ فِي طُهْرٍ وَاحِدٍ فَوَلَدَتْ غُلاَماً فَاحْتَجُّوا فِيهِ كُلُّهُمْ يَدَّعِيهِ فَأَسْهَمْتُ بَيْنَهُمْ فَجَعَلْتُهُ لِلَّذِي خَرَجَ سَهْمُهُ وَ ضَمَّنْتُهُ نَصِيبَهُمْ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَيْسَ مِنْ قَوْمٍ تَنَازَعُوا ثُمَّ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَی اَللَّهِ إِلاَّ خَرَجَ سَهْمُ اَلْمُحِقِّ. [6]
مطابق با این روایت علاوه بر اینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام در خصوص تعیین پدر مولود از میان چند مدعی از قرعه استفاده کردند، به موجب کلام نبوی چنانچه در مطلق موارد اشتباه و اختلاط با نیت و تفویض امر به پروردگار متعال قرعه زده شود، آن قرعه حقیقت را کشف خواهد کرد و صددرصد مطابق با واقع بوده و از این طریق حق به حقدار میرسد (مؤدای قرعه حکم ظاهری نیست).
• وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنِ اَلْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ مَوْلُودٍ لَيْسَ لَهُ مَا لِلرِّجَالِ وَ لاَ لَهُ مَا لِلنِّسَاءِ، قَالَ: يُقْرِعُ عَلَيْهِ اَلْإِمَامُ (أَوِ اَلْمُقْرِعُ) يُكْتَبُ عَلَی سَهْمٍ عَبْدُ اَللَّهِ وَ عَلَی سَهْمٍ أَمَةُ اَللَّهِ، ثُمَّ يَقُولُ اَلْإِمَامُ أَوِ اَلْمُقْرِعُ اَللَّهُمَّ أَنْتَ اَللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ عَالِمُ اَلْغَيْبِ وَ اَلشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ بَيِّنْ لَنَا أَمْرَ هَذَا اَلْمَوْلُودِ كَيْفَ يُوَرَّثُ مَا فَرَضْتَ لَهُ فِي اَلْكِتَابِ ثُمَّ تُطْرَحُ اَلسِّهَامُ فِي سِهَامٍ مُبْهَمَةٍ ثُمَّ تُجَالُ اَلسِّهَامُ عَلَی مَا خَرَجَ وُرِّثَ عَلَيْهِ. [7]
این روایت دلالت دارد که برای تعیین سهم الارث خنثی مشکله میتوان از قرعه استفاده کرد و حق او از ماترک متوفی را تعیین نمود.
• قَالَ وَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا تَنَازَعَ قَوْمٌ فَفَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ خَرَجَ سَهْمُ اَلْمُحِقِّ وَ قَالَ أَيُّ قَضِيَّةٍ أَعْدَلُ مِنَ اَلْقُرْعَةِ إِذَا فُوِّضَ اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ أَ لَيْسَ اَللَّهُ يَقُولُ ﴿فَسٰاهَمَ فَكٰانَ مِنَ اَلْمُدْحَضِينَ﴾. [8]
به مقتضای این روایت قرعه زدن با نیت و تفویض امر به خداوند سبحان بیانگر واقع خواهد بود و عین حقیقت را نشان میدهد، کما اینکه حضرت یونس علی نبینا و آله و علیهالسلام برای انداختن به دریا با قرعه انتخاب شد و در واقع هم قرار بود ایشان به شکم نهنگ بیافتد.
• مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَی عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِسْحَاقَ اَلْعَرْزَمِيِّ قَالَ: سُئِلَ وَ أَنَا عِنْدَهُ يَعْنِي أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، عَنْ مَوْلُودٍ وُلِدَ وَ لَيْسَ بِذَكَرٍ وَ لاَ أُنْثَی وَ لَيْسَ لَهُ إِلاَّ دُبُرٌ كَيْفَ يُوَرَّثُ، قَالَ: يَجْلِسُ اَلْإِمَامُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ يَجْلِسُ مَعَهُ نَاسٌ فَيَدْعُو اَللَّهَ وَ يُجِيلُ اَلسِّهَامَ عَلَی أَيِّ مِيرَاثٍ يُوَرِّثُهُ مِيرَاثِ اَلذَّكَرِ أَوْ مِيرَاثِ اَلْأُنْثَی فَأَيُّ ذَلِكَ خَرَجَ وَرَّثَهُ عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: وَ أَيُّ قَضِيَّةٍ أَعْدَلُ مِنْ قَضِيَّةٍ يُجَالُ عَلَيْهَا بِالسِّهَامِ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی يَقُولُ ﴿فَسٰاهَمَ فَكٰانَ مِنَ اَلْمُدْحَضِينَ﴾. [9]
مطابق با این روایت برای تعیین سهمالارث خنثی مشکله میتوان قرعه زد و هیچ راهی عادلانهتر از قرعه نیست، همچنان که حضرت یونس علی نبینا و آله و علیهالسلام نیز مطابق با قرعه به شکم نهنگ افتاد و این یک امر اتفاقی نبود بلکه در واقع هم قضاء و قدر حتمی الهی همین بود. همچنین این روایت بیانگر آن است که آیه ۱۴۱سوره صافات به تنهایی دلالت بر مشروعیت قرعه دارد