« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1404/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

صلح میوه/شرائط /کتاب الصلح

 

موضوع: کتاب الصلح/شرائط /صلح میوه

 

شرط ششم : ظاهر شدن میوه و سبزیجات برای مصالحه؛

یکی از مباحث اختلافی پیرامون عقد صلح آن است که آیا می‌توان بر میوه‌ای که هنوز بر درخت ظاهر نشده یا سبزیجاتی که هنوز از زمین نروییده پیشاپیش مصالحه کرد یا نه؟

اساسا قاعده‌ی اولی در عقد بیع مقتضی آن است که خرید و فروش میوه‌ای که هنوز بر درخت ظاهر نشده یا سبزیجات و زراعتی که هنوز نروییده باطل باشد (کما اینکه بیع حیوانی که فعلا نطفه‌ای در رحم مادرش است، باطل می‌باشد)، زیرا :

     اولا یکی از شرائط صحت بیع معلوم بودن مبیع و ثمن است درحالی که قبل از ظاهر شدن میوه و روییدن سبزیجات و زراعت میزان مجهول می‌باشد.

     ثانیا از آنجا که خرید و فروش شئ معدوم باطل است، میوه یا محصولی که نیست، قابل خرید و فروش نخواهد بود.

     ثالثا نامعلوم بودن میزان محصول و حجم عائدی درخت یا زمین، خرید و فروش آن را متصف به غرر می‌کند و بیع غرری هم بدون شک باطل است.

     رابعا صحت بیع منوط به قابل تسلیم بودن مبیع و ثمن است، و حال آنکه هیچ تضمینی وجود ندارد که محصول کشاورزی ناموجود در آینده سالم بماند و قابل تسلیم ‌باشد.

لکن با این حال روایاتی در باب بیع وجود دارد که سبب شده فقیهان فراوانی در این مسأله قائل به تفصیل شوند و بین حکم خرید و فروش محصول کشاورزی ناموجود یک سال و سال‌های متمادی فرق بگذارند، کما اینکه برخی از فقهاء بین میوه درخت نخل و سایر درختان و بعضی دیگر نیز بین فروش محصول کشاورزی ناموجود به انضمام شئ موجود و بدون انضمام آن تفصیل داده‌اند. برای روشن شدن این بحث به چند روایت اشاره می‌شود:

     مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثِ مَنَاهِي اَلنَّبِيِّ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ: وَ نَهَی‌ أَنْ تُبَاعَ اَلثِّمَارُ حَتَّی‌ تَزْهُوَ يَعْنِي تَصْفَرُّ أَوْ تَحْمَرُّ . [1]

در روایات متعددی همون حدیث مناهی آمده است که خرید و فروش میوه قبل از آنکه بر درخت به صورت یک شئ زرد رنگ یا قرمز رنگ ظاهر شود، صحیح نیست که این حکم حضرت مطابق با قاعده اولیه در بیع است.

     وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَی‌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْجَوْهَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ اِشْتَرَی‌ بُسْتَاناً فِيهِ نَخْلٌ لَيْسَ فِيهِ غَيْرُهُ بُسْراً أَخْضَرَ، قَالَ: لاَ حَتَّی‌ يَزْهُوَ، قُلْتُ: وَ مَا اَلزَّهْوُ، قَالَ: حَتَّی‌ يَتَلَوَّنَ. [2]

مدلول این روایت موثقة (قاسم بن محمد الجوهری و علی أبی‌حمزة البطائنی در عین واقفی بودن، ثقة هستند) نیز مطابق با قاعده اولیه در بیع است.

     وَ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی‌ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْوَشَّاءِ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ هَلْ يَجُوزُ بَيْعُ اَلنَّخْلِ إِذَا حَمَلَ، قَالَ: لاَ يَجُوزُ بَيْعُهُ حَتَّی‌ يَزْهُوَ، قُلْتُ: وَ مَا اَلزَّهْوُ جُعِلْتُ فِدَاكَ، قَالَ: يَحْمَرُّ وَ يَصْفَرُّ وَ شِبْهُ ذَلِكَ. [3]

این روایت صحیحة نیز همان مضمون روایات قبل را دارد.

     وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ اَلْحَلَبِيِّ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ شِرَاءِ اَلنَّخْلِ وَ اَلْكَرْمِ وَ اَلثِّمَارِ ثَلاَثَ سِنِينَ أَوْ أَرْبَعَ سِنِينَ، فَقَالَ: لاَ بَأْسَ تَقُولُ إِنْ لَمْ يُخْرِجْ فِي هَذِهِ اَلسَّنَةِ أَخْرَجَ فِي قَابِلٍ وَ إِنِ اِشْتَرَيْتَهُ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فَلاَ تَشْتَرِهِ حَتَّی‌ يَبْلُغَ وَ إِنِ اِشْتَرَيْتَهُ ثَلاَثَ سِنِينَ قَبْلَ أَنْ يَبْلُغَ فَلاَ بَأْسَ، وَ سُئِلَ عَنِ اَلرَّجُلِ يَشْتَرِي اَلثَّمَرَةَ اَلْمُسَمَّاةَ مِنْ أَرْضٍ فَتَهْلِكُ ثَمَرَةُ تِلْكَ اَلْأَرْضِ كُلُّهَا، فَقَالَ: قَدِ اِخْتَصَمُوا فِي ذَلِكَ إِلَی‌ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَكَانُوا يَذْكُرُونَ ذَلِكَ فَلَمَّا رَآهُمْ لاَ يَدَعُونَ اَلْخُصُومَةَ نَهَاهُمْ عَنْ ذَلِكَ اَلْبَيْعِ حَتَّی‌ تَبْلُغَ اَلثَّمَرَةُ وَ لَمْ يُحَرِّمْهُ وَ لَكِنْ فَعَلَ ذَلِكَ مِنْ أَجْلِ خُصُومَتِهِمْ. [4]

مطابق با این روایت صحیحة یا مصححة یا حسنة (اختلاف نظر پیرامون ابراهیم بن هاشم منشأ اختلاف تعبیر است) میوه‌های یک سال درخت را قبل از آنکه بر درخت ظاهر شود، نمی‌توان خرید و فروش کرد، اما فروش میوه‌ی چند سال یک درخت قبل از ظهور هم صحیح است، زیرا آن درخت یقینا طی آن چند سال میوه خواهد داشت. این تفصیل حضرت درحالی است که فروش میوه چند سال درخت هم مصداق بیع معدوم و بیع مجهول و بیع غرری و مبیع غیر قابل تسلیم می‌باشد.

     وَ عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَی‌ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: لاَ تَشْتَرِ اَلنَّخْلَ حَوْلاً وَاحِداً حَتَّی‌ يُطْعِمَ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تَبْتَاعَهُ سِنِينَ فَافْعَلْ. [5]

براساس این روایت صحیحة خصوص خرمای درخت نخل را می‌توان برای چند سال متمادی خریداری کرد تا معدوم بودن خرما ضرری به صحت بیع نرساند.

     مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَی‌ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ بَيْعِ اَلثَّمَرَةِ هَلْ يَصْلُحُ شِرَاؤُهَا قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ طَلْعُهَا، فَقَالَ: لاَ إِلاَّ أَنْ يَشْتَرِيَ مَعَهَا شَيْئاً غَيْرَهَا رَطْبَةً أَوْ بَقْلاً فَيَقُولُ أَشْتَرِي مِنْكَ هَذِهِ اَلرَّطْبَةَ وَ هَذَا اَلنَّخْلَ وَ هَذَا اَلشَّجَرَ بِكَذَا وَ كَذَا فَإِنْ لَمْ تَخْرُجِ اَلثَّمَرَةُ كَانَ رَأْسُ مَالِ اَلْمُشْتَرِي فِي اَلرَّطْبَةِ وَ اَلْبَقْلِ، اَلْحَدِيثَ. [6]

این روایت صحیحة دلالت دارد که فروش میوه‌ی معدوم باطل است مگر اینکه آن میوه را به انضمام شئ موجود خرید و فروش کرد که این چنین بیعی صحیح است، الا اینکه برخی از فقهاء (مانند مرحوم علامه حلی) معتقدند که صحت این چنین بیعی منوط به آن است که مقصود واقعی از آن بیع همان شئ ضمیمه شده باشد و جزئی از ثمن در ازای میوه معدوم نباشد (میوه معدوم صرفا ایجاد داعی کند).

براساس روایات صحیح السندی که به برخی از آن‌ها اشاره شد، بسیاری از فقهاء معتقدند در عین اینکه به حسب قواعد فروش میوه و محصولات کشاورزی قبل از شکل‌گیری آن باطل است، اما به مقتضای این روایات تعبدا خصوص بیع خرما چند سال یک نخل یا مطلق میوه‌های درخت برای چند سال متمادی را باید صحیح دانست و یا فروش آن به انضمام شئ موجود تعبدا محکوم به صحت می‌باشد و این حکم تعبدی محض قابلیت الغاء خصوصیت و تعدی را نخواهد داشت، لکن به ذهن می‌رسد اصل اولی در باب معاملات تعبدی بودن فرمایشات شارع نباشد (تعبدی بودن نیاز به دلیل دارد)، همچنان که تعلیل روایات به متیقّن بودن میوه‌دادن یک درخت طی چند سال نیز حاکی از عرفی بودن (نه تعبدی بودن) چنین خرید و فروشی است. بنابراین از مجموع این روایات بدست می‌آید که در شناسایی معلوم بودن و معدوم و غرری نبودن مبیع دقت‌های عقلی لازم نیست و همین که شئ‌ای به حسب مسامحات عرفی معلوم و موجود و غیر مخاطره‌آمیز قلمداد شود، خرید و فروش آن صحیح خواهد بود.

از مجموع مطالب فوق واضح شد در بیع که یک عقد معاوضی است، هیچ ضرورتی به ظاهر شدن میوه یا سبزیجات برای صحت خرید و فروش آن وجود ندارد و همین که عرف این چنین عقدی را مشتمل بر جهالت و معدوم و غرر نداند کافیست، پس در صلح که اساسا یک عقد معاوضی نیست و جهالت و غرر ضرری به صحت آن نمی‌رساند، به طریق اولی ضرورتی به ظاهر بودن میوه و سبزیجات برای وجه المصالحه قرار دادن آن وجود نخواهد داشت، کما اینکه این صحت مصرح عده‌ی زیادی از فقهاء نیز می‌باشد[7] .

 


logo