1404/06/24
بسم الله الرحمن الرحیم
آیات/تعریف /کتاب الصلح
موضوع: کتاب الصلح/تعریف /آیات
فصل دوم : مشروعیت عقد صلح
برای اثبات مشروع بودن عقد صلح چهار نوع دلیل اقامه شده است:
دلیل اول — آیات
برای اثبات مشروعیت عقد صلح به شش آیهی شریفه تمسک شده است:
1. ﴿وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ ۗ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾ نساء ۱۲۸
این آیهی شریفه از یک سو به قرینهی تعبیر «فَلَا جُنَاحَ» در مقام بیان حکم شرعی است و از سوی دیگر اگرچه صدر آن مربوط به صلح در روابط زناشویی است و به حسب «خَافَتْ» ناظر بر فرض وجود زمینه تنازع و اختلاف است (اگر با خوف نزاع انعقاد صلح مشروع باشد، با وجود تنازع عقد صلح به طریق أولی نافذ خواهد بود)، لکن عبارت «وَالصُّلْحُ خَيْرٌ» در ذیل این آیه بسان یک قاعدهی کلی بوده و در صدد مشروعیت بخشیدن به مطلق مصالحه و توافق میباشد و طبیعتا این اطلاق میتواند مرجع خوبی برای نفی قیود و شرائط محتمل در صلح شرعی باشد[1] . بدیهی است که استناد خیر به صلح در این آیه به معنای مطلوبیت اخلاقی نیست (وظیفه اولی قانونگذار وضع قانون است نه وعظ و توصیه)، بلکه بدان معناست که عقد صلح مشتمل بر تمام خیرات است و میتواند منشأ بسیاری از آثار مطلوب و نیک باشد و لذا این تعبیر لامحاله از نافذ و مشروع بودن مطلق عقد صلح حکایت خواهد داشت. باید خاطر نشان کرد از آنجا که انسان بر استیفاء تمام حقوق خود حریص هست و بخل دارد، برای انعقاد عقد صلح باید بر نفس خود غلبه نماید و از بعضی از حقوق خود بگذرد.
2. ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾ حجرات ۹
براساس این آیه چنانچه بین دو گروه از مؤمنین جنگ و نبردی رخ دهد، باید بین آنها توافق صلح برقرار کرد. واضح است که امر به برقراری صلح بدون مشروعیت آن معنا ندارد.
3. ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾ حجرات ۱۰
در این آیهی شریفه نیز پروردگار متعال دستور به برقراری صلح بین مؤمنین داده است و طبعا امر به صلح دلالت التزامی بر مشروعیت آن خواهد داشت.
4. ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ ۖ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ ۖ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ أنفال ۱
در این آیه هم برقرار نمودن سازش و صلح از طریق منعقد کردند یک توافق بین دو طرف مخاصمه متعلق امر خداست که طبعا دلالت بر مشروعیت آن نیز دارد.
5. ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا﴾ نساء ۳۵
به موجب این آیه اختلافات زناشویی را باید از طریق میانجیگری و وساطت دو نفر برطرف کرد و اگر آن دو نفر حقیقتا بدنبال برقراری سازش و صلح باشند، خدا آنان را بدین مقصود نائل میگرداند.
6. ﴿لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾ نساء ۱۱۴
در این آیهی شریفه نیز برقرار نمون صلح در میان مردم نجوای خیر شمرده شده است و طبعا چنانچه عقد صلح نافذ و مشروع نمیبود، منشأ اجر عظیم در قیامت شمرده نمیشد.
خاطر نشان میشود که نسبت به دلالت این آیات بر مشروعیت عقد صلح سه دیدگاه کلی در میان فقهاء وجود دارد:
• برخی از فقیهان (مانند مرحوم فاضل مقداد[2] ) معتقدند که دلالت همهی این آیات تمام است و این آیات مجموعا بر شش نکته دلالت دارند:
◦ عقد صلح عقد صحیح و مشروعی است.
◦ مشروعیت عقد صلح به جهت مرتفع ساختن تنازعات و اختلافات است.
◦ متعلق عقد صلح اعم از خاموش کردن عداوت و دشمنی، محفوظ داشتن جان انسانها، اصلاح روابط زوجین، اصلاح ذات البین است و هرگونه عین و دین و منفعت معلوم یا مجهول نیز میتواند وجه مصالحه قرار گیرد.
◦ صلح عقد مستقلی است و متفرع بر سایر عقود نمیباشد، هرچند ممکن است نتیجهی سایر عقود را در برداشته باشد.
◦ شرائط کلی عقد و متعاقدین باید در انعقاد عقد صلح رعایت شود.
◦ انعقاد عقد صلح نفع عظیم و خیر کثیری را بدنبال خواهد داشت.
• برخی از فقیهان معتقددند که هیچ از این آیات ناظر بر عقد صلح اصطلاحی در فقه نیست و کلمهی صلح در تمام این آیات به معنای لغوی خود بکار رفته است.
• برخی از فقیهان معتقدند که اگرچه عموم این آیات اختصاص به صلح در جنگ با صلح در روابط زناشویی و یا صلح در روابط اجتماعی دارد، لکن عبارت «وَالصُّلْحُ خَيْرٌ» بسان یک قاعدهی کلی است که مشروعیت مطلق عقد صلح از آن بدست میآید.