1404/03/04
بسم الله الرحمن الرحیم
وکیل ظالم/احکام وکالت /کتاب الوکاله
موضوع: کتاب الوکاله/احکام وکالت /وکیل ظالم
گفتنی است که برای تفکیک بین مفاهیم تعاون بر ظلم و اعانهی ظالم و اعوان ظلمه بودن و شناسایی احکام آنها ضرورت دارد روایات مربوط به آن مورد کنکاش قرار گیرد. روایات مرتبط به این مسائل بدین شرح است:
• مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِيَّاكُمْ وَ صُحْبَةَ اَلْعَاصِينَ وَ مَعُونَةَ اَلظَّالِمِينَ. [1]
این روایت اگرچه متضمن تحذیر از کمک رساندن به ظالم و اعانهی اوست، لکن بر حذر داشتن نیز همچون نهی ظهور در حرمت دارد و یقینا مقصود از ظالم ظلم کنندهی به خویش نیست.
• وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ اَلْمُعِينُ لَهُ وَ اَلرَّاضِي بِهِ شُرَكَاءُ ثَلاَثَتُهُمْ. [2]
براساس این روایت اگرچه ظلم به دیگران حرام است اما حرمت و معصیت آن اختصاص به شخص ظالم ندارد بلکه شخصی که او را در ظلم یاری رسانده و شخصی که از اقدام او راضی بوده نیز شریک جرم او خواهند بود.
• وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : يَا عُذَافِرُ نُبِّئْتُ أَنَّكَ تُعَامِلُ أَبَا أَيُّوبَ وَ اَلرَّبِيعَ ، فَمَا حَالُكَ إِذَا نُودِيَ بِكَ فِي أَعْوَانِ اَلظَّلَمَةِ، قَالَ: فَوَجَمَ أَبِي فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَمَّا رَأَی مَا أَصَابَهُ أَيْ عُذَافِرُ: إِنِّي إِنَّمَا خَوَّفْتُكَ بِمَا خَوَّفَنِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ، قَالَ مُحَمَّدٌ: فَقَدِمَ أَبِي فَمَا زَالَ مَغْمُوماً مَكْرُوباً حَتَّی مَاتَ. [3]
این روایت دلالت دارد که مطلق همکاری کردن با حکّام وقت که منصوب از طرف سلطان جائر و غاصب خلافت هستند، موجب خواهد شد که انسان جزء اعوان ظلمه محسوب شود، درحالی که خداوند متعال اولیاءاش را از اعوان ظلمه بودن بر حدر داشته است. باید توجه داشت که ممکن است اعوان ظلمه بودن حکمی مستقل از اعانهی بر ظلم داشته باشد، کما اینکه حتی با انجام اقدامات مباح به نفع ظلمه نیز عنوان اعوان ظلمه بودن صادق خواهد بود و صدق این عنوان متوقف بر شراکت در ظلم آنها نیست.
• وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَرِيزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ صُونُوا دِينَكُمْ بِالْوَرَعِ وَ قَوُّوهُ بِالتَّقِيَّةِ وَ اَلاِسْتِغْنَاءِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّهُ مَنْ خَضَعَ لِصَاحِبِ سُلْطَانٍ وَ لِمَنْ يُخَالِفُهُ عَلَی دِينِهِ طَلَباً لِمَا فِي يَدَيْهِ مِنْ دُنْيَاهُ أَخْمَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَقَّتَهُ عَلَيْهِ وَ وَكَلَهُ إِلَيْهِ فَإِنْ هُوَ غَلَبَ عَلَی شَيْءٍ مِنْ دُنْيَاهُ فَصَارَ إِلَيْهِ مِنْهُ شَيْءٌ نَزَعَ اَللَّهُ جَلَّ اِسْمُهُ اَلْبَرَكَةَ مِنْهُ وَ لَمْ يَأْجُرْهُ عَلَی شَيْءٍ مِنْهُ يُنْفِقُهُ فِي حَجٍّ وَ لاَ عِتْقٍ وَ لاَ بِرٍّ. [4]
به موجب این روایت خضوع و کرنش محضر سلطان جائر و رام بودن او یا هرکسی که بر حق نیست به هدف دستیافتن به دنیا موجب دشمنی خدا میشود و هر نوع مالی که از این طریق بدست آورد، نه تنها برکت نخواهد داشت، بلکه با هزینه کرد آن در راه خیر و ثواب مأجور نمیباشد. بعید نیست عدم مأجور بودن در عین هزینه کردن دلالت بر مالک نشدن آن شخص (حکم وضعی) و مجاز نبودن تصرفات او در آن اموال باشد.
• وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ أَعْمَالِهِمْ، فَقَالَ لِي: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لاَ وَ لاَ مَدَّةَ قَلَمٍ إِنَّ أَحَدَهُمْ لاَ يُصِيبُ مِنْ دُنْيَاهُمْ شَيْئاً إِلاَّ أَصَابُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ أَوْ حَتَّی يُصِيبُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ، اَلْوَهْمُ مِنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ. [5]
این روایت دلالت دارد که مطلق همکاری با دستگاه خلافت و غاصبین حتی به اندازهی آماده کردن یک قلم ممنوع است، زیرا هر مقدار اموال که از این طریق بدست آید به همان مقدار از دین آن شخص از دست خواهد رفت، و بدیهی است که از دست دادن دین امری حرام و معصیت میباشد.
• وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَشِيرٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُ رُبَّمَا أَصَابَ اَلرَّجُلَ مِنَّا اَلضِّيقُ أَوِ اَلشِّدَّةُ فَيُدْعَی إِلَی اَلْبِنَاءِ يَبْنِيهِ أَوِ اَلنَّهَرِ يَكْرِيهِ أَوِ اَلْمُسَنَّاةِ يُصْلِحُهَا فَمَا تَقُولُ فِي ذَلِكَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا أُحِبُّ أَنِّي عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً أَوْ وَكَيْتُ لَهُمْ وِكَاءً وَ إِنَّ لِي مَا بَيْنَ لاَبَتَيْهَا لاَ وَ لاَ مَدَّةً بِقَلَمٍ إِنَّ أَعْوَانَ اَلظَّلَمَةِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فِي سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّی يَحْكُمَ اَللَّهُ بَيْنَ اَلْعِبَادِ. [6]
براساس این روایت حتی اگر انسان نیاز مالی پیدا کرد و دچار تنگدستی شد مجاز نیست به دعوت دستگاه جور اقدام به ساختن ساختمان، يا احداث نهر آب، يا تعمير و اصلاح چيزی نماید، بلکه امام علیه السلام از کوچکترین مشارکت و همکاری با حکومت نظیر گره زدن ریسمان یا کوک زدن به پارچه یا کشیدن قلم بر دوات یا کاغذ برای آنان هم کراهت دارند، چرا که اعوان ظلمه فردای قیامت در خيمهای از آتش خواهند بود تا خداوند بين بندگان حكم نماید. اگرچه ظهور روایت در آن است که حتی یک کوک به پارچه زدن به نفع حکومت جائر هم عون ظالم حساب میشود و اعانهی ظلمه قطعا حرام است، ولی ممکن است بر حذر داشتن امام علیه السلام از مصادیق ناچیز بدان سبب باشد که کمکم منجر به معاونت ظلمه نشود.
• وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ جَهْمِ بْنِ حُمَيْدٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَ مَا تَغْشَی سُلْطَانَ هَؤُلاَءِ، قَالَ قُلْتُ: لاَ، قَالَ: وَ لِمَ قُلْتُ فِرَاراً بِدِينِي، قَالَ: وَ عَزَمْتَ عَلَی ذَلِكَ، قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ لِيَ: اَلْآنَ سَلِمَ لَكَ دِينُكَ. [7]
در این روایت امام علیه السلام کسی را که به جهت مصمون و محفوظ ماندن دینش ورود در سلطنت و دستگاه خلافت نمیکند تشویق نموده و وارد نشدن به این حوزه را عامل سالم ماندن دین عنوان میکنند.
• مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : لاَ تُعِنْهُمْ عَلَی بِنَاءِ مَسْجِدٍ. [8]
مطابق با این روایت حتی کمک کردن به حکومت جائر در ساخت مسجد هم ممنوع است، چرا که مسجدی که سلطان جائر بسازد نهایتا محل انحراف در دین و ضلالت خواهد بود.
• وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَی عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ اِبْنِ بِنْتِ اَلْوَلِيدِ بْنِ صَبِيحٍ اَلْكَاهِلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ سَوَّدَ اِسْمَهُ فِي دِيوَانِ وُلْدِ سَابِعٍ، حَشَرَهُ اَللَّهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ خِنْزِيراً. [9]
این روایت دلالت دارد نام هرکس در دیوان بنی العباس باشد (سابع برعکس عباس و عنوان تقیهای بوده است) و جیره خور آنان بشمار آید، عقوبت دردناکی مانند محشور شدن به صورت خوک در انتظار او خواهد بود.