1402/12/12
بسم الله الرحمن الرحیم
نظر مختار در مورد غلو/احکام عاریه /کتاب العاريه
موضوع: کتاب العاريه/احکام عاریه /نظر مختار در مورد غلو
مختار در مسأله
به نظر میرسد از آنجا که غلو تعریف معیّن و ثابتی نزد قدماء داشته است و رجالیون براساس آن دیگران را رمی به غلو میکردهاند، تشخیص آنها را نمیتوان حمل بر اجتهاد شخصی یا سختگیریهای افراطی و یا به جهت نقل مضامین عالیه دربارهی اهل البیت علیهم السلام دانست، خصوصا اینکه اولا همان علماء رجالیای که مانند ابن غضائری معروف به کثرت رمی غلو هستند (که این طور نیست و صرفا ۱۸ راوی را رمی به غلو نموده است)، صرف متهم بودن روات به غلو از سوی دیگر بزرگان را تلّقی به قبول نکردهاند، بلکه به بررسی مستندات آن میپرداختند و براساس مشایخ در نقل و مضامین منقولات و رفتارهای فردی آن راوی و مسموعاتشان پیرامون او خودشان به قضاوت مینشستند[1] ؛ و ثانیا رمی به غلو در کلام رجالیونی (مانند مرحوم نجاشی و ابن نوح) وجود دارد که خود تحت تأثیر مدرسهی بغدادی بودهاند و عموما مدرسهی قم را در مباحث ولایی و مقامات اهل البیت علیهم السلام مقصّر میدانستند ؛ و ثالثا بزرگانی که همچون شیخ صدوق نفی سهو از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را مرتبهای از غلو برشمردهاند، خودشان به نقل مضامین والا و بلند مرتبهای دربارهی معصومین علیهم السلام پرداختهاند ؛ و رابعا بسیاری از رجالیون بین فساد در مذهب و فاسد العقیدة و مرتفع القول و مخلّط و... و بین غلو فرق گذاشتهاند[2] و گویا غالی را بدتر از همهی آنها و تؤام با کذّاب بودن میدانستند که از یک سو تعداد کمی از راویان را متهم به غلو نمودهاند و از سوی دیگر اتهام غلو را از برخی فاسد العقیدةها نفی کردهاند. بنابراین اینکه گفته شود اعاظم از رجالیون صرفا به حسب مضامین منقولات راویان و برداشتهای شخصی به غالی بودن آنها پی میبردهاند صحیح نیست، بلکه آنان برای اطمینان از صحت استناد غلو به آنها و حجت داشتن در پیشگاه خداوند اقدام به چنین امری مینمودهاند.
لازم به ذکر است که گویا مرحوم ابن ولید و شیخ صدوق از آنجا که جلو رفتن از ائمة علیهم السلام را شروع نگرش غلو و انحراف از حقیقت میدانند، معتقدند که وقتی روایات فراوانی پیرامون سهو پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل البیت علیهم السلام وجود دارد[3] ، مبرّی دانستن آنان از سهو براساس ادلهی ظنی و توجیهات استحسانی مرتبهی پایین غلو میباشد (نه اینکه غالیان عموما قائل به عدم سهو معصومین علیهم السلام بودهاند[4] ). بنابر این تفکر اگرچه آیات قرآن در مقام انحصار علم غیب به ذات ربوبی است[5] ، اما باتوجه به اینکه روایات معتبر و صریحی دلالت دارد که امام معصوم هم علم غیب دارد[6] ، ادعای علم غیب داشتن ائمة علیهم السلام مصداق غلو نمیباشد.