« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1402/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

ضامن بودن مستعیر/احکام عاریه /کتاب العاريه

 

موضوع: کتاب العاريه/احکام عاریه /ضامن بودن مستعیر

 

     وَ رَوَاهُ اَلْكُلَيْنِيُّ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبَانٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ اَلَّذِي يَسْتَبْضِعُ اَلْمَالَ فَيَهْلِكُ أَوْ يُسْرَقُ أَ عَلَى صَاحِبِهِ ضَمَانٌ، فَقَالَ: لَيْسَ عَلَيْهِ غُرْمٌ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ اَلرَّجُلُ أَمِيناً. [1]

در این روایت ضعیفة (معلی بن محمد بصری به اعتقاد مرحوم ابن غضائری حدیثه یعرف و ینکر است و از ضعفاء روایت نقل می‌کرده، و از منظر مرحوم نجاشی مضطرب الحدیث و المذهب است، الا اینکه مرحوم آیت الله خوئی باتوجه به وجود او در اسانید تفسیر علی بن ابراهیم، او را موثق و قابل اعتماد می‌دانند و معتقدند که اولا اضطراب مذهب حتی اگر اثبات هم بشود، ضرری به وثاقت راوی نمی‌رساند همچنان که صرف نقل از ضعاف هم موهن وثاقت نیست، و ثانیا اضطراب حدیث به معنای ضعف در نقل نیست تا دلالت بر عدم وثاقت راوی داشته باشد، بلکه به معنای ضعیف بودن منقولات و همان نقل برخی از مضامین مستنکر می‌باشد و لذا مانعی ندارد که به مضامین غیر مستنکر او اعتماد شود همچنان که مرحوم نجاشی نیز در عین ضعیف الحدیث خواندن او، کتبش را قریب می‌داند[2] ؛ لکن به نظر می‌رسد همچنان که جناب سید محمدرضا سیستانی[3] و سید محمد جواد شبیری[4] بیان داشته‌اند عنوان مضطرب الحدیث در کتب رجالی ناظر بر کیفیت نقل است و ظهور در ضعیف بودن در تحدیث و نقل روایت دارد نه اینکه صرفا ناظر بر مضمون منقولات باشد. بنابراین حتی اگر مطلق راویان موجود در اسانید تفسیر علی بن ابراهیم قابل اعتماد باشند و این توثیق عام پذیرفته شود، معلی بن محمد به جهت تعارض جرح و تعدیل معتبر نخواهد بود) آمده است...

 

فائدة

بدون شک حدیث پس از قرآن کریم، منبع اصلی معارف و احکام اسلام است و در همه‌ی علوم اسلامی از قبیل تفسیر قرآن، اصول فقه، فقه، کلام، فلسفه، تاریخ، اخلاق و عرفان نقشی مهم و برجسته‌ای دارد. همچنین اگرچه در قرآن کریم اصول اساسی مسائل اعتقادی و اخلاق و احکام بیان شده است، اما شرح و تفصیل و تطبیق آن در شرایط گوناگون نیازمند شرح و تفسیر پیامبر معظم صلی الله علیه و آله و اهل البیت علیهم السلام می‌باشد و این مهم جز از طریق مراجعه به احادیث و فهم درست روایات حاصل نمی‌شود.

درباره‌ی جایگاه و اهمیت احادیث، روایات بسیاری در فضیلت فراگیری، حفظ و مذاکره حدیث و به‌ویژه فهم حدیث آمده‌است، تا جایی که به‌دست‌آوردن یک حدیث درباره‌ی حلال و حرام از همه امور مادی، برتر از دنیا معرفی شده و منزلت شیعیان به اندازه نقل و فهم آنان از روایات دانسته شده‌است و گفته شده که فهم یک روایت بهتر از نقل ده روایت ‌یا هزار روایت است و هیچ فردی به مرتبه فقاهت نمی‌رسد، مگر آنکه توان درک مقصود اصلی از احادیث و کلام امامان را داشته باشد.

از مطالب فوق بدست می‌آید که یکی از مهمترین دانش‌هایی که نقش بسزائی در شناخت صحیح مفاهیم دینی دارد، دانش حدیث است. علم حدیث به عنوان یکی از علوم ریشه‌دار و عمیق در فرهنگ اسلامی عهده‌دار بررسی دو سرفصل تاریخ حدیث و فلسفه‌ی حدیث است. در تاریخ حدیث از مباحثی‌ همچون چگونگی شکل‌گیری حدیث، کتابت و نقل، حوزها و مکاتب، پدیده‌ی جعل و وضع، مذاهب و حدیث، جنسیت و حدیث، مناهج محدّثان، شرح حال راویان و... سخن به میان می‌آید ؛ و در فلسفه‌ی حدیث از مباحثی چون ماهیت حدیث، نسبت حدیث با قرآن، قلمرو حدیث، زبان حدیث، نسبت حدیث با علوم اسلامی و طرق احراز حجّیت حدیث، بحث می‌کند.

شایان ذکر است که یکی از مباحث بسیار مهم و پرکاربرد در تاریخ حدیث، شناسایی مفهوم غلو و راویان غالی و تأثیر آن در اعتبار احادیث می‌باشد. غلو در اصطلاح عبارت است از این که فرد متدیّن فراتر از آنچه دین برایش معین کرده اظهار کند. واژه غلو در لغت به‌معنای زیاده‌روی و از حدگذشتن است و در اصطلاح به معنای از حد گذشتن و بیرون رفتن از اعتدال و زیاده‌روی در حق پیامبران و امامان می‌باشد. از آنجا که بخش عمده‌ای از غلو مربوط به صفات و فضائل اهل البیت علیهم السلام است، علم کلام وظیفه دارد تا با اتّکا به ادلّه‌ی متقن، محدوده‌ی این ویژگی‌ها را مشخص نماید تا بتوان اعتقاد به فراتر از آن را غلو دانست و معتقدان آن را غالی نامید. علم رجال نیز از آنجا که بدنبال بررسی احوال راویان موجود در اسناد احادیث می‌باشد، یکی از علومی است که جریان غلو بر آن تأثیر فراوانی داشته و لذا یکی از موضوعات این علم، تشخیص و شناسایی راویان غلوکننده‌ای می‌باشد که در اسناد روایات واقع شده‌اند. پدیده‌ی غلو و غالی‌گری از جمله پدیده‌هایی است که از دیرباز به عنوان آسیبی جدی و ویرانگر، پیکره آیین الهی را تهدید به نابودی و یا انحراف می‌کرده است و از این‌رو رجال شناسان همواره در جهت شناسایی راویان اقوال ائمـﮥ اطهار علیهم السلام و آشکار ساختن کج‌ اندیشی‌ها و کژروی‌های اعتقادی و موجبات ضعف آنان به ویژه غالیان و متهمان به غلو کوشیده‌اند.

با این حال تقریبا از قرن یازدهم و از عصر مجلسی پدر (محمدتقی) و پسر (محمدباقر) که تفکر اخباری‌گری بر مجامع علمی شیعی سایه افکند، یک رویکری رواج یافته است که مجموع تضعیفات رجالیون را برآمده از مباحث اعتقادی و مبانی کلامی راویان همچون غلو می‌داند و لذا قائل به حدسی بودن این تضعیفات بوده و برای آن ارزش زیادی قائل نیست، لکن این نگاه افراطی به مروز زمان به یک نگاه معتدل مبدّل گردید. براساس این نگاه اعتدالی خصوص رمی به غلو یک مسلک اجتهادی بوده و هریک از رجالیون براساس مبانی فکری و کلامی خود و غلو دانستن برخی از فضائل ائمه علیهم السلام در مقام قضاوت صحت و سقم اعتقاد روات و‌ غالی دانستن برخی از آن‌ها برمی‌آمده است و لذا این سنخ از تضعیفات ضرری به وثاقت راوی نمی‌رساند. مرحوم وحید بهبهانی در تأیید این نکته شواهدی ذکر نموده است، مثلا می‌فرماید رجالیون راوی (مفضّل بن عمر) روایتی که متضمن علم غیب داشتن امام علیه ‌السلام و جواب سوال دادن ایشان قبل از پرسش را غالی خوانده‌اند[5] ، درحالی که امروزه چنین فضیلتی برای حجج الهی امری مسلّم است.

حضرت آیت الله شبیری زنجانی از قائلین به این نظریه هستند[6] و معتقدند غلو به معنای آن است که در باب ائمه علیهم السلام به مقامات بیش از اندازه قائل شد، درحالی که این مفهوم وابسته به مقاماتی است که ما برای ائمه قائل هستیم که خود امری اجتهادی است و در آن اختلاف دیدگاه فراوان وجود دارد، و شهادت در امور استنباطی که مورد اختلاف نظر شدید است، حجیت ندارد، بلکه تنها در امور حسی یا قریب به حس که اختلاف انظار در آن اندک است اعتبار دارد، پس شهادت به غلو از سوی هر کس که باشد تنها نظر و دیدگاه او را مشخص می‌سازد و اعتبار تعبّدی برای شخص دیگر نخواهد داشت. مؤید این دیدگاه آن است مباحث کلامی و مبانی اعتقادی علماء شیعی در طول زمان یکسان نبوده بلکه در ادوار مختلف متفاوت بوده و به مرور زمان گسترش پیدا کرده است، همچنان که در برخی از عصرها روی بعضی از افکار مانند علم غیب داشتن امام بسیار حساس بوده‌اند و با اندک اعتقادی متهم به غلو می‌شده‌اند درحالی که در عصر بعد یکی از باورهای صحیح و لوازم امامت، اطلاع داشتن امام از غیب قلمداد شده است.

از منظر مرحوم صدر غلو‌ دارای مراتبی می‌باشد که به شرح ذیل است:

    1. غلو در مرتبه الوهیت ← غلو در مرتبه الوهیت و خداوند انگاری بدین معناست که شخصی که غلو درباره او صورت می‌گیرد، خداوند است و در بعضی موارد شخص غلوشده شریک خداوند محسوب شده و این شراکت از دو حال خارج نیست: یا به این صورت است که او همسان و هم‌طراز با خداوند قرار دارد یا به گونه‌ای است که او در مرتبه‌ای از مراتب الوهیت جای گرفته است. گاهی نیز غلو در الوهیت به معانی حلول خداوند در چیزی یا اتحاد با او تفسیر می‌شود که تمام شقوق فوق الذکر کفر است، زیرا نوع اول بدین دلیل کفر است که لازمه چنین اعتقادی انکار خداوند است. کفر بودن قسم دوم به دلیل انکار توحید و یکتاپرستی است و نوع سوم کفر است بدان سبب که بازگشت حلول و اتحاد، به اعتقاد بر الوهیت و خداوندی موجودی غیر خداوند متعال است.

    2. غلو در مقام نبوت ← غلو در مقام نبوت گاهی به گونه‌ای است که شخص غلوشده نسبت به پیامبر از مقام والاتر و برتری برخوردار بوده و به مثابه حلقه ارتباطی و رابطه بین خداوند و پیامبر قلمداد می‌شود و گاهی اوقات به معنای هم‌طرازی و همسانی فرد غلوشده با پیامبر بوده و البته رسالت پیامبر شامل او نمی‌شود که هر دو نوع آن کفر است؛ چراکه با معنای تثبیت شده شهادت و گواهی به رسالت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از سوی مکلفان منافات دارد.

    3. غلو در صفات و افعال الهی ← غلو در صفات و افعال به معنای نسبت دادن صفت یا فعلی به شخصی که در آن حد و اندازه نبوده و او مصداق اسناد چنین صفت و فعلی نیست. اگر اختصاص صفت یا فعل مذکور به خداوند از ضروریات دین باشد، این قسم تحت عنوان انکار ضروریات دین قرار گرفته و کفر بوده، در غیر این صورت کفر نخواهد بود.

یکی دیگر از مصادیق غلو که حتی در عصر بعضی از ائمه علیهم السلام نیز رواج داشته است، همان اباحه‌گری و عمل‌گریزی و کافی دانستن اعتقاد به امامت برای سعادت و نجات است. این چنین کسانی با یک نگاه باطنی به شریعت معتقدند که حقیقت همه‌ی اعمال صالح و تکلیف شرعی امام علیه السلام است و لذا کسی که به معرفت امام دست یافته است دیگر موظف به تکلیفی نخواهد بود. نتیجه‌ی این نگرش آن است که کذب و نقل حدیث به دروغ حرمتی نخواهد داشت و لذا راوی حدیثی که بر این باور باشد، به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و این چنین اعتقادی قابل مقایسه با سایر فرقه‌های باطل مانند فطحی و واقفی نخواهد بود.

[7]

فهرست اسامي راويان غالي يا متهم به غلو، ذكر شده در اسناد روايات تحريف:

 


logo