« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1402/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی صحت عقد درصورت توقف انتفاع بر تلف/شروط /کتاب العاريه

 

موضوع: کتاب العاريه/شروط /بررسی صحت عقد درصورت توقف انتفاع بر تلف

 

شایان ذکر است که اگر انتفاع بردن از یک مال متوقف بر تلف شدن منافع و نمائات آن باشد، نسبت به صحت عاریة دادن آن دو دیدگاه وجود دارد[1] :

    1. عده‌ای مدعی‌اند که عاریة دادن چنین اموالی مطلقا صحیح نیست، زیرا وقتی اجاره دادن حیوان برای بهره‌مند شدن از شیر یا پشم آن مسلّما باطل است (خصوص اجاره دادن فحل ضرّاب براساس روایات خاص صحیح است)، عاریة دادن آن هم نیز باطل خواهد بود، چرا که قوام هردو عقد بر انتفاع از مال با بقاء عین است. [2]

    2. عموم فقهاء (مانند حضرت آیت الله سیستانی[3] ) معتقدند که عاریة چنین مالی در خصوص حیوانی که برای انتفاع از شیر و پشم آن و یا تلقیح عاریة داده شود، صحیح است، زیرا:

        3. اولا صحت عاریة دادن حیوان بدین منظور مورد إجماع فقهاست، درحالی که صحت عاریة دادن سایر اموال این چنینی عرفا مشکوک و یا مقطوع العدم می‌باشد (در فرض شک در عقد عرفی بودن چنین اذن انتفاعی، تمسک به اطلاق أوفوا بالعقود، تمسک به عام در شبهه‌ی مصداقیة عام خواهد بود).

        4. ثانیا براساس روایت خاص[4] ، گوسفند عاریة‌ای (المنحة[5] ) باید به مالکش برگردانده شود که مدلول التزامی آن روایت صحت عاریة دادن گوسفند است، درحالی که گوسفند علی القاعده را برای منتفع شدن از شیر یا پشم آن را عاریة داده و گرفته می‌شده است.

        5. ثالثا وقتی براساس روایات معتبر انتفاع بردن از شیر و پشم حیوان می‌تواند اجرت قرار بگیرد[6] ، قابل عاریة دادن آن هم خواهد بود، زیرا وقتی چنین منافعی در ازای عمل قابل تملیک باشد، قابل اجازه دادن به انتفاع رایگان هم می‌باشد. نیز علی القاعده باید صحیح باشد، زیرا اجارة هم همانند عاریة در صورتی صحیح خواهد بود که عین مال با انتفاع باقی بماند و منافع آن به دیگری تملیک شود.

    6. برخی از فقهاء معتقدند که عاریة دادن چنین اموالی مطلقا (حتی عاریة دادن باغ برای انتفاع از میوه‌های آن یا عاریة دادن کنیز برای شیردهی) صحیح است، زیرا:

        7. اولا آنچه که شرط صحت عقد عاریة می‌باشد، عدم تلف شدن عین مستعارة با منتفع شدن از آن است و لذا حتی اگر انتفاع بردن از یک مال متوقف بر تلف شدن منافع و نمائات مال باشد (نه تلف شدن عین مستعارة) ضرری به صحت عقد عاریة نمی‌رساند.[7]

        8. ثانیا عاریة دادن گوسفند برای استفاده از شیر و پشم آن یا عاریة دادن فحل ضرّاب برای تلقیح خصوصیتی ندارد و حکم صحت عاریة دادن آن با الغاء خصوصیت قابل تعدی به مطلق چنین اموالی می‌باشد.

 


[2] به نظر می‌رسد این نظریه مخدوش باشد زیرا اولا بطلان چنین اجاره‌ای مورد اتفاق نیست، و ثانیا عدم صحت این اجارة ناشی از مجهول بودن انتفاع و غرری بودن متعلّق تملیک است نه باقی نماندن عین با انتفاع تا عاریة بدان قیاس شود.
[5] منح: مَنَحَه الشاةَ والناقَةَ يَمْنَحه ويَمْنِحُه: أَعاره إِياها؛ الفراء: مَنَحْته أَمْنَحُه وأَمْنِحُه فِي بَابِ يَفْعَلُ ويَفْعِلُ. وَقَالَ اللِّحْيَانِيُّ: مَنَحَه الناقةَ جَعَلَ لَهُ وَبَرَها ووَلدَها وَلَبَنَهَا، وَهِيَ المِنْحة والمَنِيحة. قَالَ: وَلَا تَكُونُ المَنِيحةُ إِلَّا المُعارَةَ لِلَّبَنِ خَاصَّةً، والمِنْحةُ: مَنْفَعَتُهُ إِياه بِمَا يَمْنَحُه. ومَنَحَه: أَعطاه. قَالَ الْجَوْهَرِيُّ: والمَنِيحة مِنْحةُ اللَّبَنِ كَالنَّاقَةِ أَو الشَّاةِ تُعْطِيهَا غَيْرَكَ يَحْتَلِبُهَا ثُمَّ يَرُدُّهَا عَلَيْكَ. وَفِي الْحَدِيثِ: هَلْ مِنْ أَحد يَمْنَحُ مِنْ إِبله نَاقَةً أَهلَ بيتٍ لَا دَرَّ لَهُمْ؟ وَ فِي الْحَدِيثِ: و يَرْعَى عَلَيْهِمَا مِنْحةً مِنْ لَبَنِ، أَي غَنَمٍ فِيهَا لَبَنٌ؛ وَقَدْ تَقَعُ المِنْحةُ عَلَى الْهِبَةِ مُطْلَقًا لَا قَرْضاً وَلَا عَارِيَةً. وَفِي الْحَدِيثِ: أَفضلُ الصَّدَقَةِ المَنِيحةُ تَغْدُو بعِشاء وَتَرُوحُ بعِشاء.لسان العرب، جلد ۲، صفحة ۶۰۷.
[7] صحة عاریة الشاة للانتفاع بلبنها مورد الإجماع و البقیة مطابقة للقاعدة التی ذکروها فی العاریة و هی أن مورد العاریة ما یمکن الانتفاع به مع بقاء العین فإن العرف یری ذلک کله انتفاع بالشی‌ء مع بقاء عین ما ینتفع بها، و یظهر ذلک من کل من مثل لمورد عدم جواز العاریة بعاریة الخبز للأکل فإنه ظاهر بل نص فی ان المراد انما هو زوال عین ما ینتفع به لا العین التی یعد إعدامها انتفاعا من العین الأخری بنظر العرف کالأمثلة المذکورة و کإعارة الشجرة للانتفاع بثمرها و لکن الأحوط مع ذلک التصالح و التراضی و عدم ترتب الأحکام الخاصة فی غیر المنحة.مهذب الأحکام، جلد ۱۸، صفحة ۲۴۲.
logo