1404/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی وجوب گرفتن نائب برای حج نذری استقرار یافته و عدم انجام آن، و حدوث عدم تمکّن پس از آن./شرائط وجوب حجة الإسلام /كتاب الحج
موضوع: كتاب الحج/شرائط وجوب حجة الإسلام / بررسی وجوب گرفتن نائب برای حج نذری استقرار یافته و عدم انجام آن، و حدوث عدم تمکّن پس از آن.
متن:
مَسْأَلَةٌ: إِذَا نَذَرَ الْحجّ وَ هُوَ مُتَمَكِّنٌ مِنهُ فَاسْتَقَرَّ عَلَيْهِ ثُمَّ صارَ معضوباً لِمَرَضٍ أَوْ نَحْوِهِ أو مَصْدُوداً بِعَدُوٍ أَوْ نَحْوِهِ فَالظَّاهِرُ وُجُوبُ استنابته حَالَ حَيَاتِهِ لِمَا مَرَّ مِنَ اَلْأَخْبَارِ سَابِقاً فِي وُجُوبِهَا وَ دَعْوَى اِخْتِصَاصِهَا بِحَجّة الاسلام مَمْنُوعَةٌ كَمَا مَرَّ سَابِقاً وَ إِذَا مَاتَ وَجَبَ اَلْقَضَاءُ عَنْهُ وَ إِذَا صَارَ مَعْضُوباً أو مَصْدُوداً قَبْلَ تَمَكُّنِهِ وَ اسْتِقْرارِ الْحجِّ عَلَيْهِ أَوْ نَذَرَ وَ هُوَ مَعْضُوبٌ أَوْ مَصْدُودٌ حَالَ النَّذْرِ مَعَ فَرْضِ تَمَكُّنِهِ مِنْ حَيْثُ الْمَالِ فَفِي وُجُوبِ الاِسْتِنَابَةِ وَ عَدَمِهِ حَالَ حَيَاتِهِ وَ وُجُوبِ الْقَضَاءِ عَنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ قَوْلان أقْواهُمَا اَلْعَدَمُ وَ إِنْ قُلْنَا بِالوُجوبِ بالنِّسبَةِ إِلَى حَجّة الاسلام إِلاَّ أَنْ يَكُونَ قَصْدُهُ مِنْ قَوْلِهِ لِلَّهِ عَلَيَّ أَنْ أَحجّ اَلاِسْتِنَابَةَ.
ترجمه:
(هرگاه نذر کند که حجّ به جا آورد در حالی که تمکّن از انجام آن را دارد، پس حجّ بر وی مستقر شده است، سپس سست و ضعیف گردیده به علت مَرَض یا مانند آن یا مانع از انجام حجّ به وسیله دشمن و مانند آن، پس ظاهر آن است که نائب گرفتن او در حال حیاتش واجب میباشد به دلیل آنچه از اخبار در وجوب آن گذشت، و ادّعای اختصاص آن به حَجّة الاسلام، ممنوع است، همانطور که قبلاً بیان شد و هرگاه فوت کند واجب است انجام قضای آن به نیابت از وی، اما در صورتی که ضعف بر او مُستولی شود یا مانع از انجام حجّ پیدا کند قبل از تمکن و استقرار حجّ بر وی یا در حال نذر کردن، ضعف بر وی مُستولی یا مانع برای وی حاصل است بر فرض که تمکّن مالی هم دارد، پس در وجوب استنابه و عدم آن در حال حیات وی و وجوب قضاء به نیابت از او بعد از فوتش دو قول است: اقوی، عدم وجوب استنابه میباشد، هرچند قائل به وجوب استنابه در مورد حَجّة الاسلام باشیم، مگر آنکه قصد وی از قولش که هنگام اجراء صیغه نذر گفته: برای خدا بر من است که حجّ به جا آورم، نائب گرفتن برای انجام حجّ بوده باشد).
شرح:
این مسأله در دو حالت بیان شده است:
1- اگر نذر کرده حجّ به جا آورد در حالی که برای انجام آن متمکّن بوده و حجّ بر وی مستقّر گردیده است، امّا بعداً عارضهای از قبیل بیماری یا مانع از حجّ پیش آمده است، مرحوم مصنّف(ره) حکم نموده اند به وجوب استنابه در حال حیات و وجوب قضاء بعد از موت به نیابت از وی به وسیله ماترک او چنانچه در حال حیات، استنابه انجام نشده باشد، همانطور که در حَجّة الاسلام، حکم چنین است به دلیل اطلاق نصوصی که امر به استنابه نموده و اختصاصی به حَجّة الاسلام ندارد.
بدین ترتیب مرحوم مصنف(ره) در اینجا بین حکم حجّ نذری و حَجّة الاسلام مشابهت قائل شدهاند، در حالی که قبلاً ضمن یکی از مسائل، بین آن ها تفاوت قائل شده و حکم حجّ نذری را، عدم جوب استنابه و عدم وجوب قضاء، پس از موت دانستهاند.
قول ارجح هم همین است که قول به وجوب استنابه و وجوب قضاء پس از موت نسبت به حجّ نذری، بدون دلیل است و ادلّه اثبات، مختص به حَجّة الاسلام میباشد.
۲- چنانچه هنگام نذر کردن برای انجام حجّ یا قبل از آن، عارضهای از قبیل بیماری یا مانع، از ناحیه دشمن وجود داشته باشد، هرچند استطاعت مالی حاصل بوده، لکن حجّ بر وی مستقر نشده است، در این صورت قول صحیح آن است که چنین نذری منعقد نشده زیرا تمکّن در انعقاد نذر، معتبر است و در فرض مزبور بر اثر بیماری یا مانع حین نذر، انعقاد آن منتفی بوده و بنابراین استنابه در حال حیات و قضاء بعد از موت، واجب نمیباشد.
استثنائی که مرحوم مصنّف(ره) ذکر نمودهاند در صورتی است که هنگام جاری نمودن صیغه نذر، یعنی«لِلّهِ عَلَیَّ اَنْ اَحجّ» قصدش از به جا آوردن حجّ، نیابت گرفتن برای انجام حجّ باشد.
متن:
فَصْلٌ:لا إشْكالَ فِي صِحَّةِ النِّيابَةِ عَنِ الْمَيِّتِ فِي الْحَجِّ الْوَاجِبِ وَ الْمَنْدُوبِ وَ عَنِ الْحَيِّ فِي الْمَنْدُوبِ مُطْلَقاً وَ فِي الْوَاجِبِ فِي بَعْضِ الصُّوَرِ.
ترجمه:
(اشکالی نیست در صحت نیابت از میّت در حجّ واجب و مستحب و به نیابت از حیّ در حجّ مستحب مطلقاً و در حجّ واجب در بعضی صُوَر).
شرح:
در جواز و مشروعیت اصل نیابت در حجّ خلافی نیست کما اینکه مرحوم صاحب جواهر(ره) بر آن تصریح نموده اند:
مرحوم صاحب جواهر(ره):
لا خِلاَفَ بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ فِي أَصْلِ مَشْرُوعِيَّتِهَا بَلْ لَعَلَّهُ مِنْ ضَرُورِيَّاتِ الدِّينِ[1] .
ترجمه:
(در اصل مشروعیت آن(نیابت) خلافی بین مسلمین نیست بلکه شاید از ضروریات دین باشد).
نصوص بسیاری در باب نیابت از حجّ واجب و مستحب وارد شده است که در ابواب متفرقه حجّ، مذکور میباشد.
در مورد نیابت در حجّ استحبابی مطلقاً، اعم از میت و حی، نصوص مستفیضه دلالت دارند از جمله:
صحیحه محمد بن عیسی الیقطینی:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ قَالَ بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع رِزَمَ ثِيَابٍ وَ غِلْمَاناً وَ حجّةً لِي وَ حجّةً لِأَخِي مُوسَى بْنِ عُبَيْدٍ وَ حجّةً لِيُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ أَمَرَنَا أَنْ نَحجّ عَنْهُ- فَكَانَتْ بَيْنَنَا مِائَةُ دِينَارٍ أَثْلَاثاً فِيمَا بَيْنَنَا…[2]
ترجمه:
(محمد بن عیسی یقطینی نقل کرده است که امام ابوالحسن الرضا(ع) فرستادند به سوی من بستهای از لباس و خدمتکار و یک حجّ برای من و یک حجّ برای برادرم موسی بن عُبَید و یک حجّ برای یونس بن عبدالرحمان و امر فرمود که به نیابت از ایشان، حجّ به جا آوریم و صد دینار به سه قسمت بین ما قرار گرفت).
اما در مورد نیابت در حج وجوبی، اعم از حَجّة الاسلام یا حج نذری در صورتی که به نیابت از میّت باشد، اشکالی نیست و جواز و مشروعیت آن ثابت است لکن در مورد نیابت از حیّ در فرضی که تمکّن از اداء واجب باشد دلیلی بر آن موجود نیست بلکه بر خلاف قاعده است زیرا مقتضای قاعده چنین است که آنچه بر شخصی واجب گردیده با فعل شخص دیگر، ساقط نمیشود و فراغت ذمه وقتی حاصل است که خودش آن را بجا آورد بنابراین سقوط آن نیاز به دلیل دارد و دلیل، در خصوص نیابت از حیّ عاجز میباشد.