« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1404/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی وجوب یا عدم وجوب استقراض برای حجّ/شرائط وجوب حجة الإسلام /كتاب الحج

 

موضوع: كتاب الحج/شرائط وجوب حجة الإسلام /بررسی وجوب یا عدم وجوب استقراض برای حجّ

 

متن:

مَسْأَلَةٌ لا يَجِبُ الاِقْتِرَاضُ لِلْحجّ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالٌ وَ إِنْ كَانَ قَادِراً عَلى وَفائِهِ بَعْدَ ذَلِكَ بِسُهُولَةٍ لِأَنَّهُ تَحْصِيلٌ لِلاِسْتِطَاعَةِ وَ هُوَ غَيْرُ وَاجِبٍ نَعَمْ لَوْ كَانَ لَهُ مَالٌ غَائِبٌ لاَ يُمْكِنُ صَرْفُهُ فِى اَلْحجّ فِعْلاً أَوْ مَالٌ حَاضِرٌ لاَ رَاغِبَ فِى شِرَائِهِ أَوْ دِينٌ مُؤَجَّلٌ لاَ يَكُونُ اَلْمَدْيُونُ بَاذِلاً لَهُ قَبْلَ الْأَجَلِ وَ أَمْكَنَهُ الاِسْتِقْرَاضُ وَ الصَّرفُ فِى الْحجّ ثُمَّ وَفَاؤُهُ بَعْدَ ذَلِكَ فَالظَّاهِرُ وُجُوبُهُ لِصِدْقِ اَلاِسْتِطَاعَةِ حِينَئِذٍ عُرْفاً إِلاَّ إِذَا لَمْ يَكُنْ واثِقاً بِوُصُولِ اَلْغَائِبِ أَوْ حُصُولِ اَلدِّينِ بَعْدَ ذَلِكَ فَحِينَئِذٍ لاَ يَجِبُ اَلاِسْتِقْرَاضُ لِعَدَمِ صِدْقِ اَلاِسْتِطَاعَةِ فى هَذِهِ اَلصُّورَةِ.

ترجمه:

(قرض گرفتن برای انجام حجّ واجب نیست اگر مالی ندارد، هرچند بتواند بعداً به آسانی پرداخت نماید، زیرا که این کار تحصیل استطاعت است که واجب نمی‌باشد؛ بلی چنانچه مالی داشته باشد که در اختیارش نیست و در حال حاضر امکان صَرف آن در انجام حجّ نمی‌باشد یا مال حاضر است لکن کسی که رغبت به خرید آن داشته باشد موجود نیست یا از کسی طلبکار مدت‌دار است در حالی که مدیون حاضر نیست قبل از پایان مدت، بدهی خود را بپردازد، با عین حال امکان دارد که قرض کند و صَرف در حجّ نماید سپس قرض خود را اداء کند ظاهراً واجب است این کار را انجام دهد به دلیل صدق استطاعت عرفی، مگر اینکه به وصول مال یا حصول دین بعد از آن اطمینان نداشته باشد، پس در این صورت استقراض واجب نخواهد بود، زیرا استطاعت، صدق نمی‌کند).

شرح:

در فرض اول که اساساً مالی ندارد که با آن حجّ به جا آورد و عدم حصول شرط وجوب حجّ(یعنی استطاعت)، چیزی بر عهده شخص نیست به دلیل کتاب و سنت؛ و تحصیل استطاعت از جمله قرض گرفتن هم واجب نمی‌باشد و مجرد اینکه اداء آن به سهولت ممکن است، موجب صدق استطاعت بالفعل نخواهد بود، البته در صورتی که قرض بگیرد بنابر اینکه صرفاً داشتن دَین، مانع از استطاعت نباشد انجام حجّ بر شخص واجب می‌شود که در مسئله بعد راجع به آن تفصیلاً بحث خواهیم نمود.

اما در فرضی که مالی دارد، غائب از وی است و امکان صرف آن در انجام حجّ نیست یا مال حاضری دارد مانند خانه زائد بر محل سکونتش، لکن فعلاً مشتری ندارد و یا طلب مدت‌دار که مدیون قبل از پایان مدت، آن را نمی‌پردازد اما از طرفی امکان استقراض و انجام حجّ وجود دارد، نسبت به وجوب استقراض و عدم آن، دو قول است:

مرحوم مصنّف(صاحب عروة)، در صُوَر مذکوره، استقراض را واجب دانسته اند به دلیل صدق استطاعت عرفی، لکن بعضی دیگر از جمله مرحوم محقق خوئی(در معتمد العروة) در موارد مزبوره، استقراض برای انجام حجّ را واجب ندانسته و آن را تحصیل استطاعت می‌دانند، زیرا آنچه در نصوص راجع به استطاعت است چنین می‌باشد: «مَنْ كَانَ لَهُ زَادٌ وَ راحِلَةٌ و مَنْ كَانَ عِنْدَهُ مَا يَحُجَّ بِهِ»، (کسی که توشه و مرکب دارد و آنچه برای انجام حجّ لازم است نزد او باشد)، امّا در فرض مسئله چنین نکاتی حاصل نمی‌باشد.

أقول:

اقوی، قول اول است، چنانچه مال غائب یا حاضر یا دَین مؤجّل به شرح مزبور، در آینده به سهولت و بدون مشقت، قابل فروش و تبدیل و دریافت دیون بوده باشد زیرا در این صورت هر چند زاد و راحله و ما یحجّ به نزد وی عیناً موجود نیست لکن آنچه بدل و معادل این امور است وجود دارد.

پیرو نکته‌ای که در ابتدا بیان شد و خلافی هم در آن نیست که اگر کسی اساساً مالی ندارد، واجب نیست برای انجام حجّ استقراض نماید، اکنون مقتضی است روایتی را که در آن امر به استقراض برای حجّ است ملاحظه نمائیم:

خبر جُفَیْنَه:

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جُفَيْنَةَ قَالَ جَاءَنِي سَدِيرٌ الصَّيْرَفِيُّ فَقَالَ إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ مَا لَكَ لَا تَحُجّ اِسْتَقْرِضْ وَ حُجّ[1] .

ترجمه:

(محمّد بن ابی عمیر از جُفَیْنَه نقل کرده است که گفت: سَدیر صَیْرَفِی نزد من آمد پس گفت: امام صادق(ع) بر تو سلام فرستاد و فرمود: چه باعث شده که حجّ به جا نمی‌آوری؟ قرض کن و به جا آور).

مواردی که روایت مزبور می‌تواند حمل بر آن ها شود:

۱- حجّ بر کسی مستقر گردیده و انجام نداده که می‌بایست در سنوات بعد اگر مالی هم نداشته باشد، هرچند با استقراض، حجّ را به جا آورد.

۲- کسی که مالی دارد و می‌تواند به وسیله آن، دَین خود را اداء نماید کما اینکه خبر موسَی بْنِ بَکْرِ الواسِطی بر آن دلالت دارد:

خبر موسَی بْنِ بَکْرِ الواسِطی:

وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ مُوسَي بْنِ بَكْرٍ الْوَاسِطِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَسْتَقْرِضُ وَ يَحُجُّ فَقَالَ إِنْ كَانَ خَلْفَ ظَهْرِهِ مَالٌ إِنْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ أُدِّيَ عَنْهُ فَلَا بَأْسَ[2] .

ترجمه:

(موسی بن بکر الواسطی نقل کرده که سؤال کردم از امام ابوالحسن(ع) راجع به شخصی که قرض کرده و حجّ به جا آورده است؟ پس فرمود: چنانچه پشتوانه مالی دارد که اگر اتفاقی رخ دهد و فوت نماید، به وسیله آن مال قرضش اداء می‌گردد، پس اشکالی ندارد).

بیان مرحوم شیخ طوسی(ره) در همین رابطه چنین است:

إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالٌ لَا يَجِبُ عَلَيْهِ الْحَجُّ وَ إِنْ كَانَ قَادِراً عَلَى اَلْقَرْضِ وَ لاَ يَجِبُ عَلَيْهِ الِاسْتِسْلَافُ وَ قَدْ رُوِيَ جَوَازُ الاِسْتِدَانَةِ فِي الْحَجِّ وَ ذَلِكَ محْمُولٌ عَلَى أَنَّهُ إِذَا كَانَ لَهُ مَا يُقْضَى عَنْهُ إِنْ حَدَثَ بِهِ حَدَثُ الْمَوْتِ فَأَمَّا مَعَ عَدَمِ ذَلِكَ فَلاَ يَلْزَمُهُ ذَلِك[3] ،

ترجمه:

(و اگر مالی برای شخص نباشد، حجّ بر او واجب نیست هرچند قادر بر قرض گرفتن باشد و قرض گرفتن بر او واجب نیست و روایت شده جواز قرض گرفتن برای حجّ که حمل می‌شود بر وقتی که برای او مالی باشد که قرض او اداء شود، چنانچه اتفاقی رخ دهد و فوت نماید و در غیر این صورت وام گرفتن بر او لازم نخواهد بود).

3- کسی که حَجّة الاسلام را به جا آورده و قصد دارد حجّ ندبی به جا آورد، همانطور که خبر یعقوب بن شعیب بر آن دلالت دارد:

خبر یعقوب بن شعیب:

وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي طَالِبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ يَحُجُّ بِدَيْنٍ وَ قَدْ حَجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ سَيَقْضِي عَنْهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ[4] .

ترجمه:

(یعقوب بن شعیب نقل کرده که سؤال کردم از امام صادق(ع) راجع به شخصی که با قرض گرفتن حجّ به جا می‌آورد در حالی که حَجّة الاسلام را انجام داده است؟ فرمود: بلی ان شاء الله خداوند به زودی دَینش را اداء می‌کند).

 


logo