< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد شیخ محسن اراکی

94/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع:الملازمات العقلیة/دليل عقلي غيرمستقل /مقدمه وجوب

تقسيمات پنچگانهي مقدمه واجب

از جمله تقسيماتي كه در كلمات اصوليين براي مقدمه واجب آمده، تقسيم رباعي است و سخن در اين بود كه كدام يك از آنها مورد بحث در مسأله مقدمه واجب است.

بيان شد كه شايسته است كه نوع پنجمي به اين اقسام اضافه شود كه نام آن را «مقدمه تعلميه» ميگذاريم كه با اضافه شدن آن، پنج نوع مقدمه خواهيم داشت:

1. مقدمة وجوب؛

2. مقدمة علميه؛

3. مقدمة صحت؛

4. مقدمة وجود؛

5. مقدمه تعلميه.

خروج مقدمهي وجوب، مقدمهي علميه و مقدمهي صحت از محل نزاع

مقدمه وجوب قطعا محل بحث نيست؛ زيرا محل نزاع در مقدمه اي است كه فعل واجب عقلا توقف بر آن داشته باشد در حالي كه مقدمه وجوب چنين نيست.

مقدمه علميه نيز خارج از محل بحث است؛ زيرا وجود ذي المقدمه بر اتيان سائر اطراف علم اجمالي توقف ندارد و وقتي به عنوان اطراف علم اجمالي به چهار جهت نماز خوانده ميشود سه نماز براي حصول علم به اتيان واجب و مأمور به است و آنها هيچگونه مقدميتي براي نماز مأمور به ندارند.

مقدمه صحت هم برگشت به شرط صحت ميكند و قبلا گفتيم كه مقدمه داخلي شرطي (همچون شطري) خارج از بحث است؛ زيرا مقدمه داخلي وجوب جداگانهاي ندارد تا بحث از تلازم وجوب ذي المقدمه و مقدمه كنيم، بلكه اساساً دو شيء نداريم تا دو وجوب داشته باشيم؛ چرا كه اين مقدمه متحد با ذي المقدمه است.

آنچه داخل در بحث است دو نوع مقدمه است:

1. مقدمه وجودي، چرا كه بحث از مقدمه واجب در مقدمه‌اي است كه وجود ذي المقدمه توقف عقلي بر آن شيء دارد و مقدمه وجود هم داراي اين ملاك است. لذا بين واجب غيري و واجب مقدمي تفاوت وجود دارد، چرا كه اولا در واجب غيري، وجود ذي المقدمه بر آن توقف عقلي ندارد بلكه توقف در آنجا شرعي است و ثانيا در واجب غيري، الزاما ذي المقدمه وجوبي ندارد و ممكن است كه مباح يا مستحب باشد؛

2. مقدمه تعلميه: بحث ما در مقدمه تعلميه است كه توضيح اصل آن و نيز توضيح دخول آن در محل بحث و تحقق ملاك مقدمه واجب در آن - يعني توقف عقلي وجود ذي المقدمه بر آن - را بيان مي‌كنيم.

توضيح مقدمه تعلميه

مقدمه تعلميه آن است كه اگر كسي بخواهد مأمور به - مثل نماز - را انجام دهد بايد احكام نماز را ياد بگيرد كه وجوبش از باب وجوب تعلم است و بحث در اين است كه اين وجوب تعلم، آيا وجوب شرعي مستقلي از وجوب نماز است كه اگر مكلف تخلف از اتيان مأمور به كرد دو عقاب مي‌شود؟ - يك عقاب به جهت تخلف از ذات مأمور به و يك هم عقاب به جهت تخلف از تعلم احكام مأمور به - يا اينكه وجوب مستقلي ندارد؟

مقدمه تعلميه همان است كه در اول رسائل عمليه بيان شده است كه انسان بايد احكام شرعي خود را ياد بگيرد كه وجوب آن از مصاديق وجوب تعلمي است نه از باب وجوب علمي.

مورد مقدمه تعلميه

قدر متيقين مورد مقدمه تعلميه‌اي كه وجوب پيدا مي‌كند در جايي است كه احتياط متعذر باشد يا متعسر باشد. البته وارد اين بحث نمي‌شويم كه طبق نظر ما خود احتياط كردن هم به وجوب تعلم نياز دارد.

كيفيت و چگونگي وجوب مقدمه تعلميه

حال سوال اين است كه وجوب اين مقدمه چگونه وجوبي است؟

بنابر قول مشهور، وجوب تعلم - عند تعذر الاحتياط او تعسره - در مواردي است كه ما تكليف معلوم بالاجمال داشته و بايد آن را امتثال كنيم و استحقاق عقاب در صورت مخالفت به گردن ما آمده و بايد از عهده ي اين تكليف معلوم بالاجمال خارج شويم كه يا بايد احتياط كرده يا بايد فحص كنيم؛ يا فحص از دليل (اجتهاد) يا فصح از فتواي مجتهد (تقليد).

اين قول بنابر مبناي مشهور است كه وجوب احتياط يا به عبارت ديگر تنجز تكليف را مخصوص موارد علم به تكليف مي‌داند (علم تفصيلي يا اجمالي).

اما بنابر مبناي سيد شهيد صدر رضوان الله عليه كه احتمال تكليف را منجز مي‌داند، در موارد احتمال تكليف نيز كه احتياط متعذر يا متعسر باشد، فحص يعني تعلم، لزوم پيدا مي‌كند.

حال طبق اين مباني، اين وجوب تعلم چگونه وجوبي است؟

جواب آن است كه وجوب تعلم، وجوب مقدمي است به دليل آنكه امتثال تكليف و عمل به تكليف واقعي يا مأمور به واقعي متوقف بر اين تعلم است؛ يعني وجود خارجي امتثال مأمور به متوقف بر اين تعلم است.

ان قلت: حتي در موارد تعذر يا تعسر احتياط، به دليل امكان اتيان مأمور به از جاهل به حكم، بزرگاني منكر توقف وجوذ ذي المقدمه بر مقدمه تعلميه شده‌اند؛ همانند شخصي كه در محيط اسلامي رشد كرده و با اين كه نمي‌داند نماز واجب است، مي‌تواند واجب را امتثال كند.

قلت: در مركبات مأمور به - واجب مركب - مثل نماز، اگرچه علم به ذات حكم - اصل وجوب - دخلي در قدرت بر امتثال ندارد و لذا اين بزرگان، وجوب تعلم را از باب وجوب مقدمه ندانسته‌اند اما سوال ما اين است كه آيا علم به متعلق حكم هم در اينجا نياز نيست؟ علم به اينكه واجب چيست و مركب چگونه مركبي است؟

علم به متعلق حكم نيز از باب علم به حكم است[1] ؛ چراكه متعلق حكم نيز قيد حكم است و بايد به صورت كامل علم به حكم داشته باشيم تا بدانيم چه را بايد امتثال كنيم و اجزاء را به چه ترتيبي انجام دهيم.

متعلق حكم، نيز قيد حكم است و بايد معلوم بالتقليد يا بالاجتهاد باشد، لذا اتيان واجبات مركب توقف بر مقدمه تعلميه دارد.

اتيان واجب مركب يا مركب مأمور به بدون علم به آن فقط از باب تصادف ممكن است، آن هم تصادفي كه عادتا ممتنع است - مثلا اينكه شخص در واجب مركبي مثل نماز، بدون علم به اجزاء و شرايط نماز به طور اتفاقي ابتدا نيت كند و سپس اتفاقي تكبيرةالاحرام گويد و اتفاقي قيام متصل به ركوع داشته باشد و... كه حصول آن تقريبا ناممكن است - [2] . البته همانگونه كه پیش از این بيان شد توقف امتثال مامور به بر مقدمه تعلميه در جايي است كه احتياط متعذر يا متعسر است.

نتيجه آن كه ملاك مقدمه واجب آن است كه اتيان واجب بر آن توقف عقلي داشته باشد و اين ملاك بر مقدمه تعلميه نيز منطبق است.

خلط بين وجوب مقدمي و وجوب غيري

بزرگان ما در مقام تقسيم بندي مباحث اصولي، خلطي بين واجب غيري و مقدمي كرده‌ اند، لذا گاهي براي نفي وجوبِ مقدمي واجبِ تعلمي، مي‌گويند كه وجوب غيري ندارد كه ما هم به دليل آنكه اين مقدمه شرعا در ذي المقدمه اخذ نشده است، وجوب غيري آن را نفي مي‌كنيم ولي وجوب غيري نداشتن به معناي وجوب مقدمي نداشتن نيست.

سوال: آيا تعريف شما از واجب غيري، جعل اصطلاح است؟

جواب: خير، تعريف ما از واجب غيري جعل اصطلاح نيست؛ زيرا مطلب مذكور در ارتكاز بزرگان وجود داشته ولي در بيان وجوب غيري و وجوب مقدمي دقت صورت نگرفته و آن دو در بيان آنها در يكديگر ادغام شده اند. شاهد وجود اين ارتكاز در اذهان علماء اين است كه بيان مذكور اگر به دست هر فقيه يا اصولي قرار گيرد آن را قبول مي‌كند.

محل بحث واجب تعلمي در اصول

در ترتيب مباحث اصول، واجب تعلمي را در بحث مقدمه هم مي آورند ولي ما به تبع اساتيد، بحث آن را در واجب غيري آورديم گرچه با توجه به تعريف و ملاكي كه بيان كرديم جاي بحث آن در مقدمه واجب است.

واجب غيري: ما اخذ فيه - شرعا - الوصول الي فعل آخر مثل وجوب تصدق براي نجواي رسول يا مثل وجوب استيذان براي دخول در بيوت الناس يا مثل وجوب وضو براي نماز.

بنابراين فرق بين وجوب غيري و مقدمي آن است كه در وجوب مقدمي، وجوب ذي المقدمه به مقدمه ترشح مي‌كند در حالي كه در واجب غيري، خود مقدمه شرعا واجب مي‌شود - البته وجوب توصلي و به غرض رسيدن به ذي‌المقدمه - و ممكن است ذي المقدمه واجب نباشد.

اين بيان ما در تعريف واجب غيري، هم در ترتيب مباحث و هم در جلوگيري از اشتباهات تاثير بسزائي دارد.


[1] علم به حكم، اعم از علم به ذات حكم و علم به متعلقات حكم از جمله مأمور به و واجب است.
[2] بر اساس حساب احتمالات، احتمال آن نزديك به صفر است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo