< فهرست دروس

درس خارج فقه تربیتی استاد علیرضا اعرافی

91/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فروعات قاعده ارشاد جاهل

 

بحث مقدماتي: وا‌ژگان قرآنيارشاد

بحث در این بود که ارتباطی که فرد مربی با دیگری برقرار می کند در محدوده عقاید و معارف ... این ارتباط گاهی برای این است که به او آگاهی ببخشد در حوزه ذهن او تأثیر ببخشد و عقاید را بشناساند که این عملیات، تعلیمی است و از این عملیات به عنوان واژه قاعده ارشاد تعبیر می شود و الا معنای لغوی ارشاد ، رشد دادن است و رشد دادن همیشه این نیست که به او علم بدهد ولی اصطلاح ارشاد هم کارهای تعلیمی و هم تربیتی را شامل است ولی اینجا اصطلاح ارشاد جاهل را به معنای دوم یعنی آگاه کردن دیگران به معارف و اخلاقیات و معارف دین . گرچه این معنی اعم از آگاهی سازی است.

در فقه و در قاعده ، معنای دوم جعل شد و اعلام و تعلیم جعل شد که محدوده اش بحث شد. بنابراین ارشاد به معنای عام اعم از تعلیم و تربیت است اما در این قاعده فقهی، ارشاد به معنای اعلام و تعلیم است. بعد گفته شد که ارشاد جاهل در جایی ، واجب، و در جایی حرام، و در موضوعاتی با شرایطی مباح است و در جاهایی ممکن است ارشاد، مکروه است، فلذا مقصودمان ارشاد به معنای خاص است و احکام خمسه هم دارد .

مقصود در قاعده بعدی، فعالیتهای فراتعلیمی است و سوال از این است که آنها چه حکمی دارند؟ در این فعالیتها این شخص می داند ولی باید این مسئله و دانش را نهادینه کرد ، تقویت اراده در او و ایجاد انگیزه در او و احیانا تغییر شرایط محیطی و اجتماعی را شامل است و فعالیتهای تربیتی به معنای خاص است مثل ارشاد که ارشاد به معنای خاصش است .

هدايت

اینجا هم قاعده هدایت و تربیت دو معنی دارد:

الف: معنای عام: دیگری را راهنمایی کند راهنمایی گاهی به علم و آگاهی... گاهی هم به رشد دادن است.

مقصود، عملیاتی غیر از آگاهی بخشی است و مجموعه فعالیتها و اقداماتی که بعد از آگاهی اوست و حکم این موارد بررسی می‌شود. این که او متدین شود و التزام قلبی پیدا کند و خلقیات روحی و درونی در او ایجاد شود و یا رفتارهای دینی در او مجسد شود.

در بحث‌های سابق، یادآوری، اخراج شخص از نسیان و غفلت در ارشاد برده شدولی تکرار و تأکید داخل بر قاعده هدایت می‌شود اینها جعل اصطلاح است ممکن است بعد از بحث فهمیده شود که اشتراکاتی دارد که ...

دو بحث وجود دارد:

یک بحث آگاهی دادن و خروج شخص از جهل و نسیان و غفلت است.

دو: این آگاهی را دارد و او را ملتزم به عمل کند و علیرغم علم آموزی باید اقدامات تربیتی به معنای خاص صورت گیرد و جامعه مأمورند که فعالیت تربیتی و تبلیغی کنند که این علم آموزی به نتیجه برسد.

الآن در نظامهای آموزشی و تربیت دینی در نظامهای سکولاریستی ، ارشاد در حد تعلیم و اعلام است و کاری با نهادینه شدن و .. ندارد، قاعده هدایت فراتر از آن در پایبندسازی او داریم یا نه؟ که فی الجمله وجود دارد و باید بحث شود.

این بحث مثل تعلیم و تربیت است که یک وقت آگاهی دادن است و یک وقتی این آگاهی دادن کافی نیست و کار دوم که یادآوری و وعظ و نصیحت و است و ایجاد داعی کند تا این عمل خودش را نشان دهد و به مرحله عمل برسد.

بنابراین مفهومی که از این قاعده هدایت( نامگذاری این قاعده مهم نیست جعل و اعتبار است) بعد از اين بحثها، وارد بحث قرآنی که فرافقهی است، پرداخته مي‌شود.

در قرآن واژه هایی که در بحث تربیت بکار رفته است که معنای عام تربیت است که خیلی از آنها تعلیم را شامل است که مهمترین اینها عبارت است:

1ـ هدایت؛ بارها این لفظ به کار رفته است واژه ای که کاربردش زیاد است و متداول است و تعداد استعمالش زياد است. در متن هدایت، دلالة بالعنایة و با دلالتی که با نوعی لطف همراه است که در فارسی به آن دلالت گفته می‌شود. گاهی با غضب دلالت دارد ولی اینجا با نوعی دلسوزی همراه است. هدایت تشریعی و تکوینی داریم و به تعبیر دیگر ارائه طریق و ایصال الی المطلوب داریم که اینها مراتب هدایت است منتهی گاهی راهنمایی که حالت تشریعی و حالت تکوینی دارد.

نکته1: گاهی قرآن به خدا نسبت داده شده است که اکثریت است، گاهی هدایت به خود قرآن نسبت داده شده و گاهی هم به انبیاء نسبت داده شده است و گاهی به غیر اینها نسبت داده شده است مثلا در مکه دارد للذی بببکة مبارکة و هدی ... این هم نادر است بهر حال هدایت درسلسله مراتب هدابت به کار رفته است که به خدا نسبت داده شده و گاهی به ابزار هدایت که کتاب و پیامبران است و تبعا در ادامه به انبیاء و اولیا و و اوصیای و کسانی که در امتداد اینها قرار می گیرند من قوم موسی امة یهدون بالحق.

نکته2: در واژه هدایت، این واژه از واژه هایی است که مثل تربیت، معنای عام دارد، هدایت معنای دانشی را شامل است، و هم اقدامات و امور دیگر که فرا دانشی و جنبه انگیزشی است هم او را علم می دهد و غیر علم را، فلذا مفهوم هدایت از حیث لغوی غیر از مفهوم هدايتي است که در قاعده هدايت مي گوييم، هدايت در قرآن ، معناي عام دارد ، هم دانشي، هم بيشني و هم گرايشي و انگيزشي و رفتارسازي را مي گيرد اينها هدايت است دلالة باللطف، اين که او را راهنمايي کند ، به سمت مقصد راهنمايي کند هم جنبه تعليمي دارد و هم جنبه غير تعليمي دارد.

2ـ واژه دوم که بیش از هدایت به کار رفته واژه دعوت و فراخواندن است و مفهوم دعوت هم روشن است که گاهی ندا می گویند، ولی دعوت یعنی فراخواندن ، منتهی خواندن به سمت چیزی است یعنی ندا ، هر نوع خواندن منتهی خواندنی که او را به سمت چیزی می خواند.

جنس این خواندن، نداست و فصلش خواندن به سمتی است.

قسم اول: خواندن برای خود است ، دعا له ، دعا او را برای حاجتی خواندن برای خدا که با لام می اید .

دعوت

قسم دوم: که با بحث ما مرتبط است یدعوه ، او را می خواند الی کذا .

پس در قرآن دعا و دعا دو شاخه اساسي دارد:

یک: دعای اصطلاحی ما که براي حوائج است و با لام هم متعدي مي شود. يدعو له ، يدعو لک ، قسم اول ، خواستن براي خود يا شخص ديگري است دعا له،‌دعا او را براي يک حاجتي.

دو: دعوت که با بحث حاضر مرتبط است متعلقش الي کذا است . يدعوه الي کذاست ، دعا الی الله ، یدعوه .

یک عنصر مشترک در هر دو وجود دارد و آن، فراخواندن است، اما اين دعا، خواندن براي خويشتن به جهت کاريست.

3ـ خواندن، اول با صوت و ندا بوده است ولی بعدا تعميم پيدا کرد ، لازم نیست که همیشه اینگونه باشد مثل نوشتن و یا با هر ابزار دیگر را شامل است.

بنابراین آیاتی که با اين بحث، مرتبط است از قسم دوم است.

4ـ دعوتی که می گوییم مثل هدایت ، اعم است دعاه الی کذا ، یعنی به او آگاهی داد یا این که دعاه الی کذا ، کار تربیتی فراتر از آگاهی می کند گرجه دومی اقوی و اظهر باشد ولی در عین حال من دعا الی الله اعم از این است . بنابراین دعا هم آگاهی دادن و ترغیب را شامل است و ممکن است بگوییم دعا الی الله کار تربیتی است و تعلیم مقدمه اش است . این دو وجه است که می توان گفت و بعید نیست . ظاهر اولی دعوت به اینجا را دعا نگویند ولی برخی کاربردهای قرآنی دارد ولذا اظهر دعا اعم از کارهای تربیتی و تعلیمی دارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo