< فهرست دروس

درس خارج فقه تربیتی استاد علیرضا اعرافی

91/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده ارشاد جاهل ـ دلیل قرآنی

 

خلاصه نکات مستفاد از آيات کتمان:

    1. دو احتمال در باب مفهوم کتمان وجود دارد:

الف- کتمان و عدم اظهار بر هم منطبق هستند و هر دو مساوي هستند.

همين که کسي عالم است و قدرت دارد، ولي نمي‌گويد، کتمان و عدم ارشاد صدق مي‌کند، ولي همين که کسي بداند و قدرت بر گفتن هم داشته باشد ولي نگويد، عدم ارشاد و ابراز است، کتمان هم همين است.

ب-کتمان، اخص از عدم اظهار است.

با اين بيان که: بيان نکردن همراه با توجه و عنايت، کتمان گفته مي‌شود. هميشه اين طور نيست که در نگفتن، تعمدي باشد که او نداند، گاهي تعمدي نيست، و شايد اصلا حال گفتن نيست، ولي در کتمان، دلش مي‌خواهد نفهمد، همراه با يک چنين تصميم و اراده‌اي است، بنابراين، کتمان از عدم ابراز و اظهار به معناي ابراز و اظهار کلي، اخص است. کتمان جايي است که علم دارد و مي‌تواند بگويد و نمي‌گويد.

به هنگام شک و ترديد در مفهوم کتمان، بايد قدر متيقّن اخذ شود، و آن زماني است که هدف، نفهميدن باشد، و با صرف نگفتن، کتمان اطلاق نمي‌شود.

    2. مورد و مصداق آيات، اطلاق دارد. هرچند در خود آيات، اختصاص به علماي اهل کتاب دارد ولي وجود شواهد و قرائن، بيانگر الغاء خصوصيت از علماي اهل کتاب است و مورد آيات شامل تمام کساني مي‌شود که علم دارند ولي از نشر آن با عنايتي دريغ مي‌کنند و کتمان مي‌کنند.

    3. کتمان اعم از اين است که مسبوق به سؤال باشد يا نباشد و در هر دو صورت صادق است.

نکته 7:متعلق کتمان

در مورد متعلق کتمان دو قول متصور است:

الف- تک تک مسائل کلان دين، متعلق کتمان است، مثل نبوت

ب- مجموعه ما انزل الله، متعلق کتمان است.

ظهور آيات، شامل همه حقايق موجود در دين را مي‌شود و مورد، مخصص نيست؛ ولذا همان طور که کاتم، تعميم داده شد، و بيان شد که کاتم، اختصاص به علماي يهود و نصاري ندارد، هرکس که آشناي به دين ندارد، مکتوم هم تعميم داده مي‌شود، بنابراين اختصاص به يک معارف ويژه‌اي ندارد، ‌بلکه همه آن چيزي که ما انزل الله است را شامل است، و اظهر هم، همين احتمال دوم است.

بعبارت ديگر دو نوع کتمان وجود دارد:

الف-کتمان انحلالي

کتمان تک تک افراد و مصاديق کلان دين، مثل نبوت

ب- کتمان مجموعي

کتمان کردن مجموعه دين و رئوس اساسي و کلان دين

خلاصه: با توجه به نکات فوق‌الذکر، مقصود از کتمان در اينجا، کتمان مجموعي مي‌باشد و مطلق ما انزل الله را شامل مي‌شود، و نکته قابل توجه اين است که مورد، مخصص نيست، و نبوت پيامبر به عنوان مصداق و مورد بيان شده است.

نکته 8:کتمان در معارف الزامي

دانش‌ها و معارفي که از مجراي وحي رسيده است، موضوع ما‌ انزل الله است. مقصود از «ما انزل الله» ما انزل الله‌هاي تشريعي است که از طريق نبوت و امامت منتقل مي‌شود؛ ولذا از اين جهت، آيه، محدود است؛ و خود ما انزل الله، مصداق مکتوم است، در حقيقت مکتوم در «ما انزل الله» و معارف ديني «اعم از احکام و اعتقادي» يا حقي که از ناحيه خدا آمده، شمول دارد، اما اين آيات، شامل علوم و دانشهاي غير ديني از قبيل فيزيک و شيمي و ... نمي‌شود و از کتمان دانشهاي غير ديني و غير ‌معارفي منصرف است و اصلا شمولش و اطلاقش اين موارد را نمي‌گيرد و لحن آيات هم مربوط به اين موارد نيست.

نکته 9:کتمان در معارف مبتلي‌به

هرچند «ما انزل الله» مطلق است، ولي فقط معارف الزامي و مورد ابتلا را دربرمي‌گيرد و از لحن آيات برمي‌آيد که آيات کتمان از اطلاق ما انزل الله منصرف است و امور غير الزامي و مستحب و غيرمبتلي به را شامل نمي‌شود، بنابراين حتي اگرحکمي الزامي باشد، ولي شخصي که مثلا در کره ماه زندگي مي‌کند، اين کتمان و ادله و تحريم‌ها اين را نمي‌گيرد و از احکام استحبابي يا غير الزامي و يا الزامي غير مبتلي‌به منصرف است، مگر اين‌که نگفتن او منجر شود اين حکم از بين برود، بنابراين دليل، اطلاق دارد و همه احکام و معارف الزامي و غير الزامي را شامل مي‌شود منتهي از آن دسته احکام مبتلي‌به براي شخصي که نمي‌داند و با نگفتن آن، حکم از بين نمي‌رود و مبتلي‌به او هم نيست، منصرف است و عقل مي‌فهمد که آيات، قطعا اينجا را شامل نمي‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo