1403/12/01
بسم الله الرحمن الرحیم
نظر استاد/حج مندوب /كتاب الحج
موضوع: كتاب الحج/حج مندوب /نظر استاد
بحث در سند روایت ابی همام (الرجل یکون علیه دین...) بود.
بحث سندی:
فرواه الکلینی عن العدة عن احمد بن محمد بن عیسی و لاکلام فی اعتبارهما، و قد رواه احمد بن محمد بن عیسی عن ابی همام.
و هو اسماعیل بن همام بن ابی عبدالله میمون البصری، قال النجاشی روی عن الرضا (علیه السلام) ثقة هو و ابوه و جدّه، و کذا العلامة و هو من الطبقة السادسة. له کتاب المسائل روی عنه احمد بن محمد بن عیسی.
فالروایه صحیحة علی طریق الکلینی، کما انها صحیحة علی طریق الصدوق لتمامیة اسناده الی ابی همام و دلالتها علی المدعی ای استحباب الاستقراض للحج، اقوی من سابقتیها.
روایت دوم:
رواه الصدوق باسناده عن ابن محبوب عن ابان عن الحسین بن زیاد العطار عن ابیعبدالله (علیه السلام) قال:
قلت لابیعبدالله (علیه السلام) یکون علی الدین، فتقع فی یدی الدراهم، فان وزّعتها بینهم لم یبق شئ فأحج بها او اُوَزِّعُها بین الغرّام؟
فقال: تحج بها، و ادع الله ان یقضی عنک دینک.
و رواه الکلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن معاویة بن وهب عن غیر واحد
مثله.[1]
بحث دلالی:
در این روایت فرقی بین مال استقراضی و استقراض شده در اداء حج وجود ندارد.
بحث سندی:
فرواه الصدوق باسناده عن ابن محبوب.
فالمراد الصدوق باسناده عن ابن محبوب
فالمراد منه الحسن بن محبوب بقرینة روایته عن ابان بن عثمان و اسناد الصدوق الیه صحیح فی المشیخة. و هو من الاعاظم و اصحاب الاجماع، وثقه الشیخ فی الرجال و الفهرست و العلامة و هو من الطبقة السادسة.
و هو رواه عن ابان.
و هو ابان بن عثمان الاحمر البجلی. قال العلامة فی الخلاصة:
قال الکشی (رحمه الله) قال محمد بن مسعود : حدثنی علی بن الحسن قال: کان ابان بن عثمان من الناووسیة ثم قال: ان العصابة اجمعت علی تصحیح مایصح عن ابان و الاقرار له بالفقه فالاقرب عندی قبول روایته.
و ان کان قد مر عن فخر المحققین عن والده: ان الاقرب عنده عدم قبول روایته لقوله تعالی (ان جائکم فاسق ...).
و ان مر انه قد روی عنه اجلة الاصحاب من جملتهم محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی فیشمله التوثیق العام من الشیخ (قدس سره) فی العدّة.
و هو من الطبقة الخامسة
و هو رواه عن الحسین بن زیاد العطار.
لاتنصیص علی وثاقته و هو من اصحاب الصادق (علیه السلام) و من الطبقة الخامسة
و لهذه الروایة طریق آخر.
رواه الکلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر. و لا کلام فی اعتبارهم، و هو رواه عن معاویة بن وهب البجلی، وثقه النجاشی و العلامة و هو من الطبقة الخامسة.
و هو رواه عن غیر واحد. مراد از این عبارت حکم ارسال نمیباشد بلکه این قدر این روایت بین اصحاب مشتهر بوده است که همه اصحاب آن را ذکر کردهاند مخصوصاً اینکه در طریق این روایت ابن ابی عمیر میباشد و در صورت نقل ایشان معلوم میشود که اعتبار «غیر واحد» ثابت بوده است و با این مطلب این روایت در نزد ما معتبر میباشد.
در صورتی که این روایت را قبول کردید و با بیانی که عرض کردیم که مالی که قرضی میباشد و باید پرداخت شود و اداء حج در این ظرف استحباب داشته باشد ما این را سرایت بدهیم که استقراض هم همین حکم را دارد و بعد سند روایت را بپذیریم در این صورت استحباب استقراض ثابت میشود.
دو مطلب در اینجا وجود دارد:
1.در این دو روایت مقید به حالِّ نبودن دِین نباشد و در غیر این صورت فرد پرداخت اداء دِین بعد از انجام حج مستحبی را داشته باشد و در صورت فوت مدیون باید اداء شود. روایت در استقراض هم مطلق نمیباشد؛ چون در صورت عدم وجود زمینه در اداء استقراض در این صورت استحبابی برای این استقراض وجود ندارد.
2.در این موارد امام(ع) این حکم را در مورد خاص بیان کرده است؛ چون مال استقراض برای مردم میباشد و این حج هم حج استحبابی میباشد و آن مورد خاص هم در جائی است که نظر مبارک امام(ع) این است که حضور مومنین در مکه کم بوده است؛ چون افرادی که پیرو امام(ع) بودند در احرام بستنشان هم تفاوت بوده است و این تفاوتهائی که در نماز و طواف ایجاد شده است در زمان خلفاء بوده است مثلاً شستن بجای مسح کردن پا بسبب امر حجاج بن یوسف بوده است و حضور افراد در مکه کم بوده است و امام(ع) میخواهند که افراد اهل مکتب در حج حضور داشته باشند و میفرمایند که در صورت اداء قرض و فارغ شدن ذمه از این قرض فرد قرض کند و به حج برود. این روایت و روایات منصرف به موارد خاصه میشود و در این صورت استحباب استقراض محل تأمل میباشد.
مرحوم صاحب عروة(ره) در مسأله5 میفرمایند:
یستحب احجاج من لا استطاعة له[2] .»
مرحوم حکیم(ره) میفرمایند:
« فی روایة الحسن بن علی الدیلمی: « سمعت الرضا (علیه السلام) یقول: من حج بثلاثة من المؤمنین، فقد اشتری نفسه من الله عزوجل بالثمن.[3] »
ذکر حواشی اعلام(رحمة الله علیهم) در ذیل این مسأله
مرحوم امام(ره) در ذیل عبارت«من لا استطاعة له» میفرمایند:
«بل مطلقا.»
بیانات استاد:
روایتی که مرحوم حکیم(ره) بیان کردند عبارت است:
رواه الصدوق فی الخصال و عیون الاخبار عن ابیه عن احمد بن ادریس، عن محمد بن احمد بن یحیی، عن سلمة بن الخطاب عن احمد بن علی عن الحسن بن علی الدیلمی مولی الرضا (علیه السلام) قال:
سمعت الرضا (علیه السلام) یقول:
من حج بثلاثة من المؤمنین فقد اشتری نفسه من الله عزوجل بالثمن و لم یسأله من این اکتسب ماله من حلال او حرام.
و رواه فی الفقیه مرسلاً.
قال الصدوق (قدس سره): یعنی لم یسأل عما وقع فی ماله من الشبهة و یرضی عنه الحضماء[4] بالعوض.[5]
بحث دلالی:
مستفاد از این روایت به حج فرستادن سه نفر از مومنین میباشد و حج فرستادن سه نفر به حج واجب را هم شامل میشود اما اطلاقش شامل حج استحبابی هم میشود.
بحث سندی:
فرواه الصدوق عن ابیه عن احمد بن ادریس.
و هو ابوعلی الاشعری القمی. وثقه الشیخ فی الفهرست، و النجاشی و العلامة. و هو من الطبقة الثامنة.
و هو رواه عن محمد بن احمد بن یحیی، الاشعری القمی، قال النجاشی: ثقة فی الحدیث. و کذا العلامة و هو من الطبقة السابقة.
و هو رواه عن سلمة بن الخطاب.
قال الشیخ فی الفهرست: سلمة بن الخطاب البراوستانی له کتب عند الصفار و سعد و احمد بن ادریس و غیرهم.
و قال النجاشی: ابوالفضل البراوستانی الاُزدورقانی قریة من سواد الری کان ضعیفاً فی حدیثه.
و مثله العلامة. و قال ابن الغضائری انه یکنی ابا محمد و ضعفه.
و هو من الطبقة السابعة.
و هو رواه عن احمد بن علی و هو بهذا العنوان الذی روی عنه سلمة بن الخطاب و هو روی عن الحسن بن علی الدیلمی غیر مذکور فی الرجال.
و هو رواه عن الحسن بن علی الدیلمی. و هو بهذا العنوان مذکور فی الخصال و ذکره الوحید فی التعلیقة.
فالروایة غیر معتبرة سنداً.
بنابراین این روایت بر مدعا دلالتی ندارد.
علاوه بر این روایت (که استدلال به آن تمام نمیباشد) دو روایت دیگر وجود دارد و با این مطلب که در حج واجب که یک فرد دانا به مسأله حج را باید بفرستیم و استحباب در فرستادن فرد صروره به حج فضیلت دارد و در حج مستحبی فرستادن این فرد بطریق اولی یا لا اقل بصورت مساواة فضیلت دارد.