< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی سند حدیث رفع

مقـدمـه: کلام در باب ادلهی برائت بود. آیات دال بر برائت را بیان نمودیم و آنها را مورد بررسی قرار دادیم. در ادامه روایات دال بر برائت را ذکر مینماییم.

 

حدیث رفع: از مهمترین روایات دلالت کننده بر برائت، حدیث معروف رفع است که مرحوم شیخ نیز آن را در رسائل به صورت مبسوط بحث نموده است. روایت بدین شرح است:

"حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْداللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ رُفِعَ‌ عَنْ‌ أُمَّتِي‌ تِسْعَةٌ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانُ وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّيَرَةُ وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْقِ مَا لَمْ يَنْطِقْ بِشَفَةٍ."[1]

بررسی سندی: "احمد بن محمد بن یحیی عطار"، جزء اشعریون قمی است و پدر ایشان "محمد بن یحیی" فرد بسیار جلیل القدری است. در اصول کافی هر وقت آمده بود "ابی جعفر"، مراد همین "محمد بن یحیی" است. اما پسرش که "احمد بن محمد" باشد، توثیق ندارد اما شیخ صدوق (که از او روایت نقل مینماید) به او اعتماد کرده است. شاید بتوان گفت اعتماد صدوق، دلیل بر وثاقت باشد. (البته اگر صدوق یک روایت نقل کند، دلیل بر اعتماد نیست، اما زیاد نقل نمودن روایت دلیل بر اعتماد و وثاقت است.) "سعد بن عبدالله" نیز اشعری قمی است و شخص بسیار جلیل القدر و بزرگی است و نیازی به توثیق ندارد (البته توثیق هم دارد.) "یعقوب بن یزید" توثیق دارد ولی این شخص در دستگاه "منتصر"، خلیفهی عباسی بوده و کاتب او بوده است. "منتصر" هم شخصی خبیث و ضد شیعه بوده است. بنابراین "یعقوب بن یزید" با این که توثیق دارد ولی نمیتوان به او اعتماد نمود. ما دو حماد داریم، یکی "حماد بن عثمان" و دیگری "حماد بن عیسی" است، و هر دو موثق هستند و احتمالاً "حماد بن عیسی" جزء اصحاب اجماع باشد و بسیار جلیل القدر است. "حریز بن عبدالله" نیز شخص موثقی است.

طبق این بررسی، سند این روایت از جهت "احمد بن محمد بن یحیی" و "یعقوب بن یزید" محل اشکال است. گرچه روایت از نظر طبقات روایی نیز محل اشکال است.

 

راهکار حضرت استاد عابدی برای حل ضعـف سند: ما راهی را بیان مینماییم که به این وسیله سند بسیاری از روایاتی که ضعیف است، صحیح میشود. در روایتی که خواندیم، صدوق از "احمد بن محمد بن یحیی" نقل روایت نموده که توثیق ندارد. سند روایت هم به "حریز بن عبدالله" میرسید که از امام صادق(علیه السلام) نقل روایت میرسید. شیخ طوسی در کتاب فهرست، وقتی به "حریز بن عبدالل"ه میرسد مینویسد: "حریز بن عبدالله" اهل کوفه بوده ولی چون زیاد با سجستان تجارت میکرده، به حریز بن عبدالله سجستانی معروف است. شیخ طوسی در ادامه میفرماید: "حريز بن عبد الله السجستاني، ثقة، كوفي، سكن سجستان. له كتب، منها: كتاب الصلاة، كتاب الزكاة، كتاب الصوم، كتاب النوادر، تعد كلها في الأصول.

أخبرنا بجميع كتبه ورواياته الشيخ أبو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان المفيد رحمه الله تعالى، عن جعفر بن محمد بن قولويه، عن أبي القاسم جعفر بن محمد العلوي الموسوي، عن ابن نهيك، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن حريز."[2]

حریز بن عبدالله ثقه و کوفی است. کتابهایی از او نقل شده که همهی آنها جزء اصول اربعمائه است. (شیخ طوسی میفرماید:) تمام روایات حریز به من رسیده است، و روایاتش با این سند به من رسیده است: الشيخ أبو عبدالله محمد بن محمد بن النعمان المفيد رحمه الله تعالى، عن جعفر بن محمد بن قولويه، عن أبي القاسم جعفر بن محمد العلوي الموسوي، عن ابن نُهَيك، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن حريز.

 

طبق این سندی که نقل نمودیم، "احمد بن محمد بن یحیی" حضور ندارد، هم چنین "یعقوب بن یزید" نیز در این روایت نیست. پس الان ما سند ضعیف روایت را حذف میکنیم و این سند را جای آن قرار میدهیم و آن روایت صحیح السند میشود.

 

مرحوم شیخ طوسی چند سند دیگر را نیز در کتاب فهرست نقل نموده است. ایشان آورده است: "وأخبرنا عدة من أصحابنا، عن محمد بن علي بن الحسين (شیخ صدوق)، عن أبيه، عن سعد بن عبد الله وعبد الله بن جعفر (حمیری صاحب قرب الاسناد) و محمد بن يحيى (اشعری قمی) و أحمد بن إدريس وعلي بن موسى بن جعفر كلهم، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد و علي بن حديد و عبدالرحمان بن أبي نجران، عن حماد بن عيسى الجهني، عن حريز."[3]

و باز شیخ طوسی فرموده است: " وأخبرنا الحسين بن عبيد الله، عن أبي محمد الحسن بن حمزة العلوي، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حماد، عن حريز."[4]

 

در این چند سند نیز "احمد بن محمد بن یحیی" و "یعقوب بن یزید" حضور ندارند. بنابراین سند حدیث رفع، صحیحه میشود.

 

فقه الحدیث: در این روایت فرموده شد که نه چیز از امت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برداشته شده است که محل بحث ما فقط "ما لا یعلمون" است. اما این که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است از امت من خطا و نسیان و ... برداشته شده است، با این که همهی این موارد نه گانه در امت وجود دارد، باید به یک صورتی روایت را توجیه نماییم؛

     یک توجیه اینست که بگوییم مواخذهی این موارد برداشته شده است. متعلق رفع، عبارت از مواخذه است و این مواخذه برداشته شده است.

     یک توجیه اینست که بگوییم اثر این موارد نه گانه برداشته شده است. اثر هم چند صورت دارد، گاهی اثر میگوییم ولی مراد آثار است یعنی آثار نسیان و ... برداشته شده است. یا این که بگوییم اظهر الآثار برداشته شده است.

     یک توجیه اینست که بگوییم وجدانا همهی این موارد نه گانه در امت وجود دارد، اما مراد روایت اینست که خطا یا ... به عنوان موضوع حکم شرعی برداشته شده است. خطا یا .... یک امر تکوینی و وجدانی است، اما این خطا را شارع موضوع (یا سبب) حکم قرار نداده است. مثلا اگر یک نفر نسیاناً کسی را کشت، وقتی میگوییم نسیان برداشته شد، در اینجا چنین کشتنی موضوع حکم قصاص نیست و حکم قصاص اینجا جاری نمیشود.

 


[1] الخصال، الشیخ الصدوق، ج‌2، ص417.
[2] الفهرست، (الشيخ الطوسي)، ج1، ص118.
[3] الفهرست (الشيخ الطوسي)، ج1، ص118.
[4] الفهرست (الشيخ الطوسي)، ج1، ص118.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo