< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشکال آیت الله بروجردی بر حکومت

مقـدمـه: چند اشکال دیگر، دربارهی استدلال به آیهی نبا برای حجیت خبر واحد، نقل شده است که آن را ذکر مینماییم.

 

اشکالات آیت الله بروجردی: آیت الله بروجردی چند استدلال به این آیه نموده است. من جملهی این اشکالات این که کلمهی جهالت به معنای جهل و عدم العلم است و به معنای سفاهت و کار سفیهانه نیست و این کار را دست بردن در لغت دانسته است. از نظر لغت، جهل در مقابل علم است و آیه هم میفرماید کار جاهلانه نکنید و خبر عادل هر چند حجت باشد، اما باز هم جهل است.

ثانیاً این که ایشان فرموده است این که گفته میشود یک دلیلی حکومت به دلیل دیگر داشته باشد، برای فرضی است که دلیل متعدد باشد. اما در یک دلیل نمیتوانیم بگوییم صدر آیه بر ذیل آیه حکومت دارد و بالعکس. حکومت اینست که یک دلیلی ناظر به دلیل دیگر یا شارح دلیل دیگر باشد، و صدر دلیل نمیتواند ناظر به ذیل ذیل دلیل باشد و اصلا صدر و ذیل یک دلیل، داخل در همان دلیل است و یک دلیل محسوب میشود و دو دلیل نیست.

ثالثاً این که آیت الله بروجردی فرموده است حکومت یعنی لسان یک دلیل به صورتی است که دلیل دیگر را شرح و تفسیر میکند، در حالی که بحث ما در مورد مفهوم آیه است و مفهوم دلیل لبی است و اصلا دلایل لبی، لسان ندارند. فلذا اینجا اصلا حکومت معنا ندارد، هم به خاطر این که مفهوم و تعلیل در یک دلیل وارد شده است و هم این که حاکم ما مفهوم است و مفهوم دلیل لبی است و لسان ندارد.

رابعا ایشان بیان نموده است اگر یک حکمی روی یک موضوع با یک قید برود. مثلا بگوید تحقیق و تفحص از خبر فاسق واجب است؛ یعنی حکم تحقیق و تفحص روی خبر رفته است با قید این که آورندهاش فاسق باشد. سپس دلیل بیاورد که چرا تحقیق و تفحص واجب است، چون جهالت در آن است و پشیمانی میآورد و این دلیل عام باشد (یعنی پشیمانی هم در خبر فاسق است و هم در خبر عادل است)، این از بدترین نوع استهجان است که ما یک حکم روی یک موضوع خاص بیاوریم و بعد دلیلی که برای آن میآوریم عام باشد و قید بی اثر شود. به عنوان مثال تعلیل به جهالت در این دلیل، متعلق به مطلق خبر است و مختص به خبر واحد نیست. در واقع اینجا آوردن قید مستهجن است یا تعلیل نادرست است و مانحن فیه از این قبیل است. فلذا این سبک استدلال غلط است و از راه دیگری وارد شویم.

 

پاسخ حضرت استاد عابدی به اشکالات آیت الله بروجردی: اما حق اینست که ما هیچکدام از این چهار اشکال را وارد نمیدانیم و نمیپذیریم. در مورد اشکال اول پاسخ میدهیم در قرآن، جاهلیت را برای زمان جاهلیت که حدود 80 سال است را دو بار به کار برده، در این دوره علم زیاد در مکه بوده، ادبیات که در اوج بوده، بهترین اشعار در این زمان بوده است، علم و صنعت و لغت خیلی رواج داشته است و .... بنابراین علم رواج داشته، اما قرآن این دوران را جاهلیت خوانده چون کار حکیمانه در آن انجام نمیشد و حکمت وجود نداشت. بنابراین اتخاذ جهال در معنای سفاهت، به معنای دست بردن در کلمه نیست. ضمن این که در روایات، جهل در مقابل عقل آمده است.

 

پاسخ اشکال دوم نیز اینست که در ابتدای مکاسب روایت محمد بن مضارب را شیخ نقل نمود که: "ثمن العذره سحتٌ و لا بأس ببیع العذره" سپس شیخ بحث نمود که چگونه است که صدر و ذیل یک روایت با هم تعارض دارد. به هر حال حکومت یک نوع راه حلی برای باب تعارض است و در باب تعارض نیاز نیست دو دلیل باشد و مانعی از این نیست که صدر و ذیل یک روایت متعارض باشد.

 

پاسخ اشکال سوم اینست که گاهی یک دلیلی میخواهد یک دلیل دیگری را در حکم توسعه بدهد، اما گاهی توسعه در دلیل دیگر به لسان موضوع میدهد. ما یک ادلهای داریم که توسعه و تضییق میدهند دلیل دیگری را، در حالی که حاکم دلیل عقلی است یا حاکم دلیل اجماعی است. به عنوان مثال بحثی که در اصول فقه بود که میگفتیم: "اللهم العن بنی امیه" اما شک داریم که آیا میتوان عمربن عبدالعزیز را لعن کرد یا خیر؟ اگر یقین داشته باشیم که عمر بن عبدالعزیز مومن و مسلمان است نمیتوان او را لعن کرد، اما اگر قطع نداریم اطلاق "اللهم العن بنی امیه" عمر بن عبدالعزیز را میگیرد. دلیل این که مومن را نمیتوان لعن کرد، یک دلیل عقلی است و این دلیل عقلی حکومت بر دلیل لفظی دارد. پس ممکن است دلیلی لبی باشد و حاکم باشد. پس مفهوم هم مانند دلیل عقلی میتواند حاکم باشد.

 

پاسخ اشکال چهارم هم اینست که فرض نماییم همهی این مطالب درست است، آیا این استدلال به آیه است برای اثبات حجیت خبر واحد یا سیرهی عقلا است؟ بحث ما در این بود که آیا ایهی نبأ دلالت دارد یا خیر. سیرهی عقلا دلیل دیگری است که بحث آن خواهد آمد.

بنابراین این اشکالاتی که آیت الله بروجردی فرمودند وارد نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo