< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم اجمالی و سقوط تکلیف

 

مقدمه

کلام در باب علم اجمالی بود. در این باب، یک بحث در مورد ثبوت تکلیف است و یک بحث در مورد سقوط تکلیف است. ثبوت تکلیف مراد این است که علم اجمالی سبب تنجز تکلیف میشود یا خیر؟ و سقوط تکلیف مراد این است که در مقام اطاعت و یا عمل، علم اجمالی کافی است یا خیر؟ بعباره اخری بحث سقوط تکلیف، همین کاری است که وسواسیها به آن مبتلا هستند. (مانند این که چند بار وضو گرفته میشود یا کلمهای را در نماز چند بار تلفظ میکنند.)

این روشن و واضح است که این بحث در جایی مطرح است که امکان امتثال تفثیلی وجود داشته باشد. در غیر اینصورت، اگر علم تفصیلی نبود، علم اجمالی قطعاً کفایت میکند. مانند این که کسی میتواند تقلید کند، اما میگوید من تقلید نمیکنم، و مجتهد هم نیستم، و در کارهایم احتیاط خواهم کرد. کلام ما در مورد چنین شخصی است. وگرنه اگر کسی مجتهد نباشد و امکان تقلید هم نداشته باشد (مثلا در مکان بعید باشد) چنین شخصی قطعاً می-تواند در هر مسئلهای احتیاط نماید؛ این شخص قطعا از بحث ما خارج است.

مطلب بعد هم این که بحث علم اجمالی در دو جهت بحث میشود، یکی در تعبدیات و دیگری در توصلیات. در تعبدیات نیز بحث دو صورت دارد، حالتی که احتیاط مستلزم تکرار نباشد (مانند این که شخص در نماز یک لفظ را ده بار تکرار کند)، و حالتی که احتیاط مستلزم تکرار است (مانند این که نمازش را چندین بار بخواند.)

 

علم اجمالی در توصلیات

در توصلیات مانند تطهیر لباس یا شئ و ...، امتثال اجمالی هیچ اشکالی ندارد. مانند این که شخصی وسواس دارد و لباسی را ده بار آب میکشد. زیرا فرض این است که در توصلیات، غرض شارع این است که فعل حاصل بشود، ولو این که هر نیتی داشته باشد.

 

علم اجمالی در تعبدیات

در تعبدیات مانند نماز، گاهی شخص یک جزء نماز را چند بار تکرار میکند، مانند این که یک قسمتی از قرائت نماز را چندین بار تکرار میکند، و گاهی عمل را چند بار تکرار میکند. در تعبدیاتی که احتیاط مستلزم تکرار عمل نباشد، ولو این که جزء را تکرار کرده باشد، در این صورت امتثال اشکالی ندارد. اما اگر احتیاط موجب تکرار عمل (عبادت) باشد مثل این که شخصی بگوید نمیدانم نمازی که خواندم رو به قبله بود یا نه، بعد بگوید به جهت دیگری میخوانم که طرف قبله باشد. در این فرض هم باید قبول کنیم اشکالی ندارد. زیرا حداکثر این گونه است که یا به سخره گرفته است، یا دارد کاری را انجام میدهد که خود نیز نمیداند واجب است یا خیر. با این حال باز عمل درست است و اشکالی ندارد زیرا عبادت باید برای خدا باشد، اما نیاز نیست کیفیت عمل برای خدا باشد.

گر چه اگر کسی بخواهد در عبادت احتیاط کند، باید احتیاط نکند. و در تعبدیات، احتیاط به احتیاط نکردن است. فلذا کسی که احتیاط نمیکند حتما عملش درست است، اما کسی که احتیاط میکند این احتمال وجود دارد (طبق نظر علامه حلی) که هر دو عملش درست نباشد. (در فرضی که شخص متمکن از علم باشد، و باز بخواهد احتیاط کند.)

به همین بیان و توضیحی که بیان شد، نسبت بین علم اجمالی و ظن خاص روشن میشود. ظن خاص یعنی مثلا یک خبر واحد و یا قول ثقه، ظن خاص میشود. به عنوان نمونه یک قول ثقه میگوید قبله فلان طرف است، حال آیا من طبق قول ثقه عمل کنم یا به چهار جهت نماز بخوانم؟

و باز هم مانند همین است مسئلهی اجمالی و ظن مطلق (ظن انسدادی). البته در ظن انسدادی اگر کسی قائل باشد یکی از مقدمات انسداد این است که احتیاط حرام است، چون موجب اختلال نظام میشود؛ در این فرض که روشن است اعتماد به علم اجمالی جایز نیست و باید به سراغ ظن برود. اما اگر کسی قائل باشد از مقدمات انسداد این است که انسداد واجب نیست (ولی جایز هست) میتوان سراغ علم اجمالی و ظن انسدادی رفت.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo