< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه قائم مقام قطع

 

مقدمه

بحث در این باره بود که آیا امارات و اصول عملیه قائم مقام قطع میشوند یا خیر؟ در مورد امارات توضیحاتی مطرح نمودیم، اما کلام در باب اصول عملیه است که آیا جانشین قطع میشوند یا خیر؟ اصول عملیه بر دو قسم است:

اصول محرزه: اصولی که ناظر بر واقع هستند، مانند اصل استصحاب، قاعده فراغ، قاعده تجاوز و ... (اصول عملیهای که در مقام بیان حکم واقعی هستند.)

اصول غیر محرزه: اصولی که ناظر بر واقع نیستند، مانند اصل برائت، اصل احتیاط، اصل اشتغال و ... (اصول عملیهای که فقط میخواهند رفع شک و حیرت نمایند.)

برخی قواعد فقهی مانند اصالت الطهارت، قاعدهی فراغ، قاعدهی تجاوز، قاعدهی امکان (در دما ثلاثه) و ... نیز جزء اصول عملیه هستند.

 

اصول عملیهی محرزه و جانشینی قطع

بحث در این است که اگر در محلی شرع فرمود یقین لازم است، حال اگر یقین برای شخص حاصل نشد، و دلیلی هم آمد و عندالشک وظیفهی مکلف را بیان نمود، آیا این دلیل میتواند جانشین قطع شود؟ در پاسخ میگوییم اگر اصولی که استفاده میشود، از اصول محرزه باشد، این اصول جانشین قطع میشوند. بعباره اخری اگر قطع، از نوع قطع طریقی محض، و یا از نوع قطع موضوعی به نحو کشف بود چه این که قطع تمام الموضوع باشد و یا جزء الموضوع باشد، در هر سه صورتِ فوق، اصول عملیهی محرزه جانشین قطع میشوند. زیرا وقتی شارع میگوید این اصول عملیه حجت هستند، یعنی تعبداً در مقام این است که این اصول عملیه را در مقام قطع بنشاند. به عنوان نمونه وقتی شارع میفرماید: لا شکَ لکثیر الشک، مقصودش این است که شخص شاک به نظر شارع اصلا شک ندارد و باید احکام یقین را جاری کند. پس معنای "لا شکَ لکثیر الشک" این است که این اصل یا قاعدهی فقهی به جای یقین مینشیند و اصلا حجیتش فقط این معنا را دارد که قائم مقام قطع میشود.

 

یک اشکال و پاسخ آن

ان قلت: ممکن است کسی اشکال کند و بگوید این جا یک اشکالی پیش آمده و آن هم این که وقتی شارع میفرماید علم و یقین لازم است، یعنی ما به یقین نیاز داریم و نباید به شک اعتنا کنیم. وقتی میگوییم اصول عملیه قائم مقام قطع میشوند، باید بدانیم موضوع اصول عملیه، شک است. و شک با یقین قابل جمع نیست.

قلت: بین علم وجدانی و علم تعبدی و شک وجدانی و شک تعبدی باید فرق گذاشت، وقتی شارع میگوید باید علم داشته باشی، منظورش یا علم وجدانی است، و یا علم تعبدی است. و علم تعبدی با شک وجدانی قابل جمع است. (تعبداً علم داشته باشم و وجداناً شک داشته باشم.) آن چه که سبب تناقض میشود این است که شخص علم وجدانی و شک وجدانی داشته باشد. (اما اگر یکی تعبدی و یکی وجدانی باشد، اشکالی ندارد.)

 

اصول عملیهی غیرمحرزه و جانشینی قطع

اما در این که آیا اصول عملیهی غیر محرزه قائم مقام قطع می شودند یا خیر؟

ابتدائاً در مورد اصل تخییر (دوران بین محذورین) بیان میکنیم که ما اصالت التخییر را قبول نداریم. یعنی ما اصلی به نام تخییر نداریم. اصالت التخییر در واقع دو تا برائت است. به عنوان مثال در روز جمعه که بین صلاه ظهر و صلاه جمعه مخیر هستیم، مخیر بودن در حقیقت یعنی یک برائت جاری میکنیم از تعین نماز ظهر، و یک برائت جاری میکنیم از تعین نماز جمعه، در نتیجه هیچ کدام تعین ندارند، فلذا بین این دو مختار هستیم.

ثانیاً در مورد اصل احتیاط بیان میکنیم که احتیاط یک اصل نیست (و ما احتیاط را واجب نمیدانیم.)

شبههی وجوبیه: احتیاط در شبهات وجوبیه اصلاً واجب نیست. بلکه اصلا احتیاط در کارهای وجوبیه، عمل ممدوحی نیز نیست. (مانند وضوی وسواسی گرفتن و یا تکرار حروف و کلمات در نماز برای اطمینان از صحت تلفظ و رعایت مخارج حروف و ....)

شبهه تحریمیه: احتیاط در شبهات تحریمیه نیز از نظر اصولیون معتبر نیست، لیکن احتیاط در شبهات تحریمیه از نظر اخباریون معتبر است.

علم اجمالی: تنها جایی که احتیاط معتبر است، احتیاط در اطراف علم اجمالی است، اما اعتبار این احتیاط نیز به حکم عقل است و به حکم شرع نیست.

اما در اصولی مانند اصاله البرائه، اصاله الطهاره، اصاله الحلیه و .... شارع مقدس جعل حکم میکند. این که شارع میفرماید: کل شیٍ لک طاهر، یعنی اگر پا روی نجاست گذاشتید و نمیدانستید نجاست است، شارع جعل حکم میکند که پای شما نجس نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo