< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر آخوند قائم مقامی قطع

 

مقدمه

بحث دربارهی این بود که آیا امارات و اصول عملیه قائم مقام قطع میشود یا خیر؟ بیان نمودیم که یک بحث در مورد مقام ثبوت است و یک بحث در مورد مقام اثبـات است. در پاسـخ به این پرسش که آیا امارات و اصول عملیـه قـائم مـقام قـطع میشوند؟

 

نظریات مرحوم آخوند(ره)

بیان کردیم که اگر شارع مقدس دو دلیل بیاورد که یک دلیل بگوید خبر واحد حجت است و یک دلیل هم بگوید خبر واحد قائم مقام قطع است، در این فرض هیچ مشکلی نیست. اما بحث در جایی است که ما یک دلیل داریم که آیا این یک دلیل میتواند حجیت خبر واحد را اثبات نماید و هم چنین بگوید خبر واحد قائم مقام قطع است. آخوند در این باره دو مطلب را در حاشیهی رسائل و کفایه فرموده است که هر کدام را مستقلاَ نقل مینماییم؛

نظر آخوند در حاشیهی رسائل

مرحوم آخوند در حاشیهی رسائل میفرماید که این امر ممکن است. توضیح هم این که جایز است شارع یک دلیل بیاورد و بفرماید مؤدای اماره قائم مقام واقع است. یعنی هر چیزی که خبر واحد گفت، مثل این است که واقع همین است. اگر یک دلیل این مطلب را بگوید ما میگوییم وقتی مؤدای خبر، به جای واقع نشست، وجدان هم میگوید مؤدای خبر به منزلهی علم است. یعنی یک مطلب را شارع فرمود، وجدان ما هم میگوید هر چیزی به منزلهی واقع است، به منزلهی علم است و نتیجه هم این میشود که گاهی یک موضوع مرکب از دو جزء داریم که یک جزء آن با تعبد شرعی اثبات میشود و یک جزء آن با وجدان اثبات میشود مانند این که هر وقت خورشید را دیدی و دانستی این خورشیدی که میبینی خود خورشید است (و انکسار نور نیست) در آن زمان نماز صبح قضا شده است. حالا اگر کسی دید خورشید پیدا است (علم وجدانی) یک یا دو نفر شاهد عادل هم فرمودند که این خود خورشید است و انکسار نور نیست (علم تعبدی) این یک موضوع مرکب از دو جز وجدانی و تعبدی است.

در مانحن فیه نیز همین است که شارع میفرماید مؤدای اماره به منزلهی واقع است (تعبد شرعی)، وجدان هم میگوید هر چیزی به منزلهی واقع است به منزلهی علم نیز هست (وجدان)، پس ممکن است یک دلیل، یک جزء موضوع را ثابت کند، یک جزء دیگر را هم وجدان خود ما اثبات میکند، نتیجه این که اگر یک دلیل، بر حجیت خبر داشتیم، هم ثابت میشود این خبر واقع را نشان میدهد هم ثابت میشود این خبر قائم مقام علم است.

نظر آخوند در کفایه الاصول

در کفایه مرحوم آخوند از نظر خود در رسائل برگشته و آن را انکار نموده است. ایشان در کفایه فرموده است: آن چه من در حاشیهی رسائل گفتم، دور است. دور نیز باطل است، پس نظر من در حاشیهی رسائل باطل است. دلیل دور بودن و بطلان هم این است که هرگاه ما یک موضوع مرکب داریم که یک جزء آن با تعبد و یک جزء آن با وجدان اثبات میشود، اگر اول تعبد شرعی بیاید، و شرع یک جزء را اثبات نماید. هنوز جزئ دوم که وجدانی است نیامده است، زمانی که شارع تعبد به یک جزء کرد، آن یک جزء فعلاً هیچ اثری ندارد، زیرا موضوع مرکب است و یک جزء به تنهایی اثری ندارد. هرگاه موضوع مرکب بود و یک جزء تعبدی است و اول جزء تعبدی اثبات شد، این تعبد شرعی بی اثر است و لغو میشود. و تعبد به کنار میرود. وقتی تعبد کنار رفت اگر جزء وجدانی هم بیاید فایده ندارد و ما نحن فیه این گونه است. بعباره اخری وقتی میخواهیم علم پیدا کنیم که این موضوع به جای واقع و علم است، اول باید این موضوع تعبد شرعی داشته باشد و قائم مقام واقع باشد، تا بعد ما علم پیدا کنیم. یعنی اول تعبد باشد تا بعد علم بیاید. و کی تعبد شرعی میآید، وقتی اول علم بیاید، زیرا اگر اول علم نیامده باشد، تعبد بی اثر است. پس تعبد شرعی متوقف بر علم است، علم هم متوقف بر تعبد است و این دور است. نتیجتا نظر آخوند در حاشیهی رسائل باطل است.

 

نظر امام خمینی در مورد نظریات آخوند

امام خمینی میفرماید مطلب حاشیهی رسائل درست است، اما مطلب کفایه باطل است. زیرا اثر لازم نیست اثر بالفعل باشد، اثر تعلیقی هم درست است. اگر یک موضوعی مرکب بود و یک جزء آن به تنهایی اثر ندارد (و تعبد شرعی هم لغو و بی اثر است) ولی اثر تعلیقی داشت یعنی همین یک جز اگر جز دیگر بیاید با اثر خواهد بود، (مانند این که آب کشمش اگر جوش بیاید حکمش چیست؟ ابتدا باید گفت جوش آمدن آب کشمش حلال است، اما اگر به صورت تعلیقی بیان شود که اگر کشمش خشک نشده بود و انگور بود و جوش میآمد حرام بود. الان هم که خشک شده اگر جوش بیاید حرام است به این استصحاب تعلیقی گفته می شود.) در این صورت با آمدن جزء دیگر موضوع مرکب کامل میشود و اثر شرعی هم دارد.

بنابراین از نظر مقام ثبوت هیچ اشکالی ندارد که بگوییم امارات قائم مقام قطع میشوند (حرف آخوند در حاشیه رسائل نیز همین بود.) این حرف عقلاً ایرادی ندارد اما از نظر مقام اثبات نمیتوان آن را ثابت کرد. علت هم این است که امارات حجت هستند، (مرحوم آخوند حجیت را منجزیت و معذریت تعریف نموده است. مرحوم نائینی حجیت را تتمیم کشف میداند. و ....) وقتی خبر واحد را حجت میدانیم نه منجز و معذر است و نه تتمیم کشف است، بلکه حجیت یعنی مردم و عقلا طبق یقین خود عمل میکنند. حال اگر کسی یقین نداشت، اگر قرائن و شواهدی داشت، طبق قرائن و شواهد عمل میکند. بعباره اخری حجیت به این معنا نیست که شارع و یا عقلا امارات را قائم مقام قطع قرار دهند، بلکه حجیت یعنی هر وقت یقین موجود نبود به اماره معتبر عمل کنید.

فلذا طبق نظر امام خمینی(ره) هیچ امارهای قائم مقام قطع نمیشود زیرا قطع، یقین و صفت نفسانی و نشان دهندهی واقع هستند، اما امارات نه یقین هستند، نه صفت نفسانی هستند و نه واقع را نشان میدهند فلذا قائم مقام قطع نیستند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo