< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدماتی برای شروع بحث

 

مقدمهجلد دوم کفایه، شامل مقاصد ششم و هفتم و هشتم است. مقصد ششم مبحث امارات است. امارات در اینجا مقصود قطع و ظن است. مقصد هفتم بحث اصول عملیه، مقصد هشتم نیز بحث استصحاب است. در برخی از کفایه ها نیز مقصد هفتم اصول عملیه و استصحاب است و مقصد هشتم مبحث تعارض (تعادل و تراجیح) می باشد. خاتمه هم بحث اجتهاد و تقلید است.

(حضرت استاد عابدی، ضمن توضیح شیوهی فعلی کتاب کفایه مرحوم آخوند. شیوهی صحیح تدوین کتاب اصولی و دسته بندی منظم ابواب اصول را مطرح فرمودند.)

مرحوم آخوند فرموده است که مباحث قطع و ظن از مباحث علم اصول فقه خارج است، و بیشتر به مباحث کلامی شبیه است، اما به جهت مناسبتی که با علم اصول فقه دارد، آن را مورد بحث قرار میدهیم.

افرادی مانند آیت الله خویی(رحمه الله علیه) نیز نظر مرحوم آخوند(ره) را پذیرفتهاند و مباحث قطع و ظن را خارج از علم اصول می دانند، زیرا علم اصول از احکام شرعی بحث نمی کند، بلکه از مقدمات احکام بحث میکند، بعباره اخری نتیجه ی علم اصول فقه، کبرای قیاس استنباط احکام واقع میشود. پس مسئلهی اصولی، خودش حکم شرعی نیست، ولی در قیاس و شکل اول استنباط احکام قرار میگیرد و مباحق قطع، خودشان حکم شرعی هستند، مثلا شخصی می گوید من قطع دارم این فرش نجس است، قطع به نجاست خود حکم شرعی است.

آیت الله خویی در توضیح فرمایش مرحوم آخوند در کفایه میفرماید: به بیان دیگر اصول فقه برای مواردی است که مرجع تقلید با استفاده از آن، حکم شرعی را برای مقلدین بیان کشف و بیان کند، و محل استفادهی علم اصول فقه، استنباط احکام شرعی توسط مجتهد است. اما بحث قطع ارتباطی به اجتهاد و تقلید ندارد، و هر کس به هر مسئلهای قطع و یقین دارد، دیگر مجاز به تقلید نیست، و بایستی به قطع خود عمل کند. کسی که یقین دارد فرش نجس است، دیگر مجالی برای تقلید و اجتهاد باقی نمیماند. البته ممکن است که در شیوهی تطهیر تقلید کنم، اما در اصل نجاست، دیگر تقلید برای من مُجاز نخواهد بود.

بحث قطع یعنی انسان حکم شارع را یقین دارد و دیگر مجال تقلید نیست، در حالی که در اصول و فقه، یک نفر حکم خدا را استنباط می کند و بقیه از او تقلید میکنند. فلذا بحث قطع از مباحث علم اصول خارج است.

چرایی ورود مبحث قطع در علم کلام

علت این که از قطع باید در علم کلام بحث نمود این است که در علم کلام از ثواب و عقاب بحث میشود، بحث از این میشود که چه چیزی گناه است، و عقاب و یا استحقاق عقاب میآورد، و یا این که چه چیزی عمل درست است و ثواب و استحقاق ثواب میآورد. البته فعلیت عقاب را ما اطلاع نداریم و به دست خداست.

در بحث قطع وقتی از تجری و انقیاد و از قطع قطاع و علم اجمالی و ... بحث می شود، در حقیقت بحث از استحقاق ثواب و استحقاق گناه می شود. و به جهت تناسب و علقهای که به علم اصول فقه دارد، در اصول فقه مورد بحث قرار میگیرد.

مناسبت آن با علم اصول هم مشخص است، مواردی از این دست که علم اجمالی، موافقت قطعی میخواهد و یا موافقت اجمالی؟ از جملهی مناسبات مبحث قطع با علم اصول فقه می باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo