< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه موصله

 

مقـدمـه: کلام در مقدمه موصله بود و این که آیا مقدمه مطلقا واجب است یا این که مقدمهی خاصی واجب است؟ به بیان دیگر اگر گفتیم مقدمه واجب، واجب است، آیا مطلقا واجب است یا مقدمهای که به قصد انجام ذی المقدمه انجام بشود واجب است؟

 

نظر مرحوم نائینی و نقد استاد عابدی: آقای نائینی فرموده است مراد شیخ این مطالب نیست و ایشان کاری به مقدمه موصله ندارد، بلکه مراد شیخ انصاری اینست که اگر مقدمه را به قصد رسیدن به ذی المقدمه انجام دادید، انجام مقدمه نوعی امتثال و اطاعت و ناجم ذی المقدمه است. در واقع خود مقدمه شروع در انجام ذی المقدمه است و ثواب دارد. اما اگر کسی مقدمه را بدون قصد انجام ذی المقدمه انجام داد، مثلا اصلا نماز در ذهنش نبود. چنین وضویی توصل به ذی المقدمه نیست و عبادت نخواهد بود و ثواب هم ندارد. مرحوم نائینی معتقد است این نظر شیخ بوده است.

پاسخ به فرمایش آیت الله نائینی اینست که این حرف جدیدی نیست و خیلی بعید است این در ذهن شیخ بوده باشد. هر کسی قبول دارد اگر وضو به قصد نماز بود این نوعی امتثال نماز است و اگر هم نبود که هیچ.

 

توجیه دیگری بر نظر شیخ: برخی گفتهاند باید کلام شیخ را توجیه کنیم. یک فرقی بین احکام عقلی و احکام شرعی وجود دارد. در احکام شرعی یک حیثیت تعلیلی و یک حیثیت تقییدی داریم. یعنی یک چیزی علت حکم است که ملاکات احکام گفته میشود. یک چیزهایی هم قید حکم است که به آن حیثیت تقییدی گفته میشود. حیثیت تعلیلی، متعلق حکم قرار نمیگیرد. اما حیثیت تقییدی، قید حکم است و امر و نهی روی آن میرود. این در احکام شرعی بدین صورت است. اما در احکام عقلی، همیشه حیثیت تعلیلی، حیثیت تقییدی میشود. یعنی آن چیزی که علت حکم است، خودش قید موضوع حکم قرار میگیرد. مثلا وقتی عقل حکم میکند به این که زباله در مقابل منزل همسایه گذاشته نشود. این معنایش این نیست که عقل میگوید زباله در منزل همسایه گذاشتن بد است. عقل میگوید ظلم به مردم قبیح است و زباله گذاشتن نوعی ظلم است. در واقع قبیح بودن روی ظلم رفته است.

ربط این موارد به ما نحن فیه این میشود که شارع وقتی میگوید مقدمه واجب است، (وضو که مقدمه نماز است گاهی شارع میگوید وضو واجب است گاهی میگوید مقدمه نماز واجب است) اما حیثیت تعلیلی در احکام عقلی، تقییدی میشود. یعنی شارع نمیگوید وضو واجب است بلکه میگوید وضویی که مقدمه باشد واجب است. حال چه وضویی مقدمه است؟ وضویی که به قصد انجام ذی المقدمه باشد مقدمه است.

 

نقد توجـیه فوق الذکر: اما این موارد درست نیست. این که بین احکام شرعی و احکام عقلی فرق گذاشته شد درست نیست. زیرا هیچ تفاوتی بین این دو نیست؛ حیثیات تعلیلی احکام شرعی هم مانند احکام عقلی، تقییدی هستند اما این لبّاً است (واقعا)، وقتی خداوند میفرماید اقیموا الصلاه، این نماز یک دلیلی داشته که مورد امر قرار گرفته است مثلا موجب معراج مومن است یا موجب نهی از فحشا است، پس یک ملاکی داشته است. و این نماز که مورد امر قرار گرفته است، اصلش اینست که اقیموا نمازی که آن غرضی که ما نمیدانیم را تامین کند. یعنی علت امر به نماز برای امر به همان علت است.

مضافا این که در خورد احکام عقلی، اصلا عقل حکم ندارد، بلکه عقل فقط درک دارد. بعباره اخری یک عقل نظری و یک عقل عملی داریم. عقل نظری همین است که میگوید اجتماع ضدین و ارتفاع نقیضین و تسلسل و دور و ... باطل است. این ها حکم نیست فقط عقل میفهمد چنین مواردی شدنی نیست. باقی موارد هم این که هر چه گفتیم حکم عقل، در واقع برگشت به این موارد دارد. این موارد هم درک است و حکم نیست. در مورد عقل عملی هم مثل اخلاق، باز مانند عقل نظری است. عقل عملی هم فقط یک چیز میفهمد آن هم "فهم" است. اخلاق این گونه است که مثلا حرف پدر و مادر خود را گوش بدهید و فایده ای هم بیان نمیکند. این حکم نیست، این هم حسن عدل و قبح ظلم است که عقل آن را درک میکند. و همه مسائل اخلاقی به همین مطلب برگشت دارد. حسن عدل و قبح ظلم هم فهم و درک است و حکم نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo