< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم


موضوع: نقد و بررسی واجب معلق

مقـدمـه: کلام در باب معلق صاحب فصول بود بعباره اخری وقتی هنوز ماه ذی الحجه نشده و حج واجب نشده است اخذ ویزا و گذرنامه چرا واجب است با توجه به این که وجوب مقدمه از ناحیه ذی المقدمه است و وجوب از ذی المقدمه به وجوب ترشح میکند. (وقتی ذی المقدمه خودش واجب نیست، چگونه ممکن است که مقدمه واجب باشد؟)

بیان نمودیم چند راه حل وجود دارد:

     یکی واجب مشروط شیخ انصاری است؛

     دیگری بحث شرط متاخر مرحوم آخوند است؛

     یکی هم بحث واجب معلق صاحب فصول است؛

     دیگری هم بحث وجوب نفسی تعلم یا مقدمات طبق نظر مقدس اردبیلی است؛

     یک راه حل هم اینست که کسی بگوید وجوب مقدمه از ناحیه ذی المقدمه نیست.

همهی این موارد راه حلهایی است برای این که وقتی الان نماز ظهر واجب نیست، به چه دلیل شخصی که الان آب دارد و میداند ظهر آب نخواهد داشت باید الان وضو بگیرد. (چون الان نماز ظهر واجب نیست پس وضوی هم که مقدمه است نباید واجب باشد.)

 

نقد نظر صاحب فصول: مرحوم صاحب فصول مطلب واجب معلق را مطرح نمود بدین شرح که "گاهی وجوب مطلق است ولی واجب معلق بر وقت است یا بر چیزی که در اختیار مکلف نیست."

بیان نمودیم مرحوم نهاوندی و احتمالاً مرحوم فشارکی (استاد آیت الله عبدالکریم حائری) فرمودهاند: واجب معلق صاحب فصول، تصویر درستی ندارد. زیرا ما یک اراده تشریعی و یک اراده تکوینی داریم. در اراده تکوینی هرگز مراد از اراده جدا نیست (اذا اراد بشیئ فال له کن فیکون) همین که اراده تکوینی باشد، مراد هم انجام میشود و فاصله ندارد. اراده تشریعی هم مانند اراده تکوینی است؛ اراده تشریعی اینست که شخص شوق دارد چیزی را طلب کند. در اراده تکوینی، اراده به فعل خود انسان تعلق میگیرد و در تشریعی به فعل دیگری تعلق میگیرد. همان گونه که در اراده تکوینی اراده و مراد از هم جدا نیست. در اراده تشریعی هم وقتی الان ایجاب میآید، وجوب هم الان باید باشد. وقتی الان اراده میشود، طلب هم باید الان باشد. نمیتوان گفت الان طلب میکنم نماز ظهری که پنج ساعت دیگر است.

مرحوم آخوند در کفایه در پاسخ این مطلب فرموده است: جدا شدن مراد از اراده خیلی زیاد است و بعید است کسی شک داشته باشد که میتوان اراده الان باشد و مراد استقبالی باشد. مثلا شخص الان اراده میکند به حرم برود و طول میکشد تا به حرم برسد. ولی باید بین مقدمات قریب و بعید فرق گذاشت.

 

مطلب دیگر این که در کفایه میفرماید برخی گفتهاند واجب معلق صاحب فصول صحیح نیست زیرا قدرت یکی از شرایط تکلیف است. مواردی هم عوارض اهلیت است مانند جهل و جنون و ... حال اگر یک تکلیفی معلق بر وقت باشد و وقت هم خارج از اختیار انسان است بنابراین تکلیف به امر غیرمقدور محال است. پاسخ این اشکال اینست که با وجود این که قدرت شرط تکلیف است اما تکلیف باید در زمان خود مکلفٌ به مورد قدرت باشد، نه در زمان جعل تکلیف.

 

برخی بحث را روی قضیه حقیقیه برده و گفتهاند در این قضایا حکم روی یک موضوع فرضی و مقدر میرود. همیشه قید و شرط و جزء، اجزا موضوع حساب میشوند و بعباره اخری میتوان گفت هر شرطی موضوع است و هر موضوعی شرط است. یکی از شرایط نماز، وقت است و وقت هم غیرمقدور است. اگر شارع الان بگوید ظهر نماز بخوان، شرطش وقت است که غیرمقدور است. وقتی هم موضوع غیرمقدور باشد، جعل حکم بر امر غیر مقدور معقول نیست.

پاسخ این مطلب به صورت مبنایی اینست که اگر کسی فرمایش امام خمینی را بپذیرد که ایشان طرفدار خطابات قانونی است. در خطابات قانونی همیشه حکم به صورتی جعل میشود که موضوع داشته باشد یا موضوع نداشته باشد فرقی نمیکند، مثلا مجلس قانونی وضع میکند که الان اصلا موضوع ندارد، این شدنی است. این به عنوان یک قضیه حقیقیه نیست بلکه حکم روی یک عنوانی میرود که کلی است فارغ از این که موضوع خارجی داشته باشد یا نداشته باشد. اگر فرد و مصداق پیدا کرد حکم فعلی میشود و در غیر این صورت حکم در مرحله انشاء باقی میماند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo