< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب مقدمه داخلی

مقـدمـه: بیان نمودیم مقدمهی واجب دو گونه است، مقدمهی داخلی که به آن جزء گفته میشود و مقدمهی خارجی که به آن شرط گفته میشود. حال بحث اینست که آیا به مقدمات داخلی مانند رکوع، سجود، تشهد و ... مقدمهی واجب گفته میشود و داخل در بحث هستند یا خیر؟ مقدمهی خارجی را هم دانستیم که خارج از مأمورٌبه است اما اثر در ماموربه دارد و قطعا داخل در بحث است.

 

چگونگی بحث در آثار آیت الله خوئی: بسیاری از کتب اصولی مانند آثار آیت الله خوئی یا شاگردان ایشان، بحث را این گونه مطرح نمودهاند که هرگاه بحث از اجزای علت تامه باشد، اینها داخل در بحث هستند؛ اما هرگاه بحث دربارهی جزء و کل باشد، اینها خارج از بحث هستند.[1]

 

شیوهی صحیح ورود به بحث: ما بدین صورت وارد بحث میشویم که میگوییم اجزاء یک مأموربه، آیا مقدمهی مأمورٌبه هستند یا خیر؟ اگر هم مقدمه هستند آیا واجب هستند یا خیر؟ اگر هم واجب هستند، آیا واجب نفسی هستند و آیا واجب غیری هستند؟ اگر هم واجب به وجوب غیری هستند، آیا دو وجوب دارند یا یک وجوب دارند؟

 

مقدمه بودن جزء: آیا جزء مقدمه محسوب میشود یا خیر؟ اگر کسی بگوید مقدمه واجب، یعنی چیزی که وجوداً مقدمه، غیر از ذی المقدمه است، مثلا یک وجود برای ذی المقدمه (مانند نماز) است و یک وجود برای مقدمه (مانند وضو) است، در این صورت شرط مقدمهی واجب اینست که وجوداً غیر از ذی المقدمه باشد، در این صورت روشن است که "اجزاء" مقدمه نیستند. زیرا رکوع و سجود غیر از نماز نیست و همان نماز است.

اما اگر کسی بگوید تعدد وجود ملاک نیست، بلکه بحث درباره اینست که اگر یک چیزی متوقف بر چیز دیگر بود، مثلا نماز متوقف بر وضو است و متوقف بر رکوع هم هست، در این صورت باید بگوییم مقدمهی داخلیه داریم و اجزای یک عبادت را مقدمه مینامند. توضیح هم اینست که مثلا نماز، یک مرکب اعتباری[2] است (و مرکب حقیقی نیست). مرکب هم نیازمند اجزاء خود است، اما این مرکب که نیازمند اجزاء است، آیا مرکب و جزء، دو چیز هستند یا یک چیز هستند؟ آخوند در کفایه میفرماید این اجزاء را به سه صورت میتوان در نظر گرفت، یکی به شرط لا، یکی لا بشرط و یکی هم به شرط شیئ.

گاهی میگوییم رکوع "بشرط لا" است؛ یعنی رکوع را این گونه در نظر میگیریم که قبل و بعدی ندارد، مثلا قبلش قیام ندارد و بعدش "سمع الله" ندارد، در یک رکعت نماز هم نباشد، یعنی به شرط لای از چیزهای دیگر. چنین رکوعی با نماز متباینین هستند و ضد نماز است و اصلا نماز را هم باطل میکند.

گاهی هم میگوییم رکوع "لا بشرط" است؛ یعنی رکوع مقید نیست به این که حتماً چیز دیگری کنارش باشد و مقید هم نیست چیز دیگری کنارش نباشد. جنین رکوعی جزء نماز است.

گاهی هم میگوییم رکوع " بشرط شیئ" است؛ یعنی رکوعِ مقید به این که قبلش قیام باشد و بعدش هم "سمع الله" باشد که چنین رکوعی با نماز یک چیز است و اتحاد دارند.

 

فلذا اگر کسی بگوید در مقدمهی واجب باید جزء و کل دو تا وجود داشته باشند، در مانحن فیه میگوییم رکوع با نماز، اعتباراً دو وجود دارند. یعنی این به یک اعتبار در نظر گرفته میشود (لا بشرط) و آن هم به یک اعتبار در نظر گرفته میشود (بشرط شیئ)؛ یعنی رکوع لا بشرط و رکوع به شرط شیئ، دو چیز هستند.

نتیجه این که طبق نظر مرحوم آخوند، با این مقدمات، به چیزی که جزء است، مقدمه گفته میشود.

 

وجوب مقدمه: آیا چنین مقدمهی واجب است یا خیر؟ ملاک وجوب مقدمه در اینجا وجود دارد یا یر؟ پاسخ اینست که اگر کسی بگوید آن چه که واجب است، غرضش انجام نمیشود، مگر با آن مقدمه؛ یعنی غرض شارع تأمین نمیشود، مگر با این مقدمه؛ در این صورت مقدمهی واجب واجب است. یعنی مثلا غرض نماز تأمین نمیشود مگر با این رکوع یا سجود، پس رکوع و سجود واجب است.[3]

 

نفسی یا غیری بودن مقدمهی داخلی: وقتی مقدمهی داخلی واجب باشد، این بحث پیش میآید که وجوبش نفسی است یا غیری و این که آیا دو وجوب است یا یک وجوب؟ اگر کسی جزء را به عنوان مقدمهی داخلی در نظر بگیرد (یعنی همان لا بشرط) در این صورت واجب غیری میشود.

از طرف دیگر این که بیان نمودیم هر مرکبی، امرش بر روی اجزاء خرد و تقسیم میشود. یعنی امر "اقیموا الصلاه" به امرهای اقیموا الرکوع، اقیموا السجود، اقیموا التشهد و .... خرد میشود. این یعنی رکوع به واجب نفسی واجب شده است، زیرا امر اقیموا الصلاه، نفسی است.

پس رکوع هم به نحو واجب غیری و هم به نحو واجب نفسی واجب است.

 

ان قلت و قلت: حال این سوال پیش میآید که آیا ممکن است یک چیز دو وجوب داشته باشد؟ آیا این همان اجتماع مثلین که محال است نمیشود؟

پاسخ این سوال بدین صورت است که اولاً این دو وجوب در عرض یکدیگر نیستند، بلکه یکی نفسی و دیگری غیر است. آن چه که ایراد دارد اینست که هر دو وجوب نفسی یا غیری باشد. یک نفسی و یک غیری، محل تداخل است. یعنی یک وجوب مؤکد و مشدد داریم مانند این که کسی نذر کند نماز ظهر بخواند.

[1] . مثلا نماز و رکوع، رابطه‌ی جزء و کل دارند.
[2] . مرکب اعتباری اینست که چند چیز که شاید ربطی به هم ندارند را کنار هم قرار می‌دهند.
[3] . مقدمه‌ی خارجی بحث ندارد، و مسلم است که واجب است و باید روی وجوب مقدمه‌ی داخلی بحث کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo