< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشکال به آخوند در قصد قربت

مقـدمـه: در جلسهی قبل بررسی نمودیم آیا میتوانیم با دو امر قصد قربت را تصحیح کنیم یا خیر. بعباره اخری اگر نتوانستیم قصد قربت در متعلق امر را اخذ نماییم، با امر دوم آن را تصحیح نماییم. مرحوم آخوند فرمودند اولاً دو امر وجود ندارد، و ثانیاً هم لازم نیست.

 

اشکال مستشکلین به آخوند: برخی به آخوند اشکال نمودهاند وقتی امر اول بدون قصد قربت باشد (یعنی امر اول به ذات صلاه باشد) مکلف نسبت به قصد قربت دو گونه است، گاهی یقین دارد قصد قربت شرط نیست و نماز را بدون قصد قربت اقامه میکند، گاهی هم مکلف شک دارد یا غیر ملتفت است که اصلا نماز قصد قربت میخواهد یا خیر؛ در اینجا وقتی امر دوم بیاید، فایده دارد و لغو نیست. زیرا با امر دوم مکلفی که نمیداند متوجه میشود قصد قربت لازم است. اگر هم مکلف غیر ملتفت است، امر دوم او را از غفلت خارج میکند، بنابراین وجود امر دوم، لغو نخواهد بود.

 

پاسخ حضرت استاد به مستشکلین : جواب این فرمایش اینست که اگر مکلف یقین دارد قصد قربت لازم نیست و امر دوم بیاید، این امر دوم لغو است. زیرا وقتی کسی یقین و قطع به چیزی دارد، هر دلیلی بر خلاف قطع خود ببینید، آن را توجیه میکند.

اگر هم مکلف غیر ملتفت باشد (یا شاک یا ناسی بود) و نمیدانست نیازی به قصد قربت وجود دارد و دلیل دوم بخواهد او را از غفلت خارج کند، شخص غافل یا ناسی فقط از غفلت خارج میشود و این امر دوم اثبات قصد قربت نکرده است، فقط ملتفت این میشود که عقلش حکم میکند اشتغال یقینی، فراغ یقینی میطلبد.

نتیجه این که اشکالی به کفایه وارد نیست.

 

اطلاق لفظی و اطلاق مقامی: نکتهی بعدی اینست که ما یک اطلاق لفظی داریم و یک اطلاق مقامی داریم. به اطلاق لفظی، اطلاق داخلی و به اطلاق مقامی، اطلاق خارجی گفته میشود. گاهی هم به اطلاق مقامی، نتیجه الاطلاق گفته میشود.

فرق این دو مقام اینست که اگر مولا در مقام بیان همهی چیزهایی که در موضوع یا متعلق حکم باشد، و چیزی را هم نگوید، در این صورت گفته میشود کلام مطلق است. به این اطلاق، لفظی یا داخلی گفته میشود. اطلاق مقامی هم اینست که مولا در مقام بیان هر چیزی است که دخالت در غرض او دارد. در اینجا اگر چیزی را نفرمود، معلوم میشود نمیخواسته است. فرق این دو اطلاق در اینست که در اطلاق لفظی هر آن چیزی که دخیل در متعلق حکم است را میخواهد بگوید و در اطلاق مقامی، هر آن چیزی که در غرض دخالت دارد را میخواهد بگوید و وقتی نگفت، معلوم میشود غرضی نداشته است.

در مانحن فیه شاید کسی بگوید نمیشود قصد قربت را در متعلق امر اخذ نمود، یعنی وقتی تقیید محال است، اطلاق هم محال است. زیرا تقابل مطلق و مقید، تقابل عدم و ملکه است. جایی میتوان اطلاق آورد که بتوان تقیید آورد. این همان اطلاق لفظی است و در مانحن فیه اطلاق لفظی نداریم.

اما شاید کسی بگوید اطلاق مقامی داریم، یعنی شارع در مقام این بوده هر چه در غرض او دخالت دارد بگوید. گاهی چیزی در غرض او دخالت دارد، اما با امر اول نمیتواند بگوید و با امر دوم و یا سوم میگوید. اگر چیزی را با امر دوم و سوم نگفت، معلوم میشود در غرض او دخالت نداشته باشد. در اطلاق مقامی همهی راههای ممکن را باید بررسی نماییم، اگر در هیچ کدام از اینها قصد قربت ذکر نشده بود، میتوانیم بگوییم اقیموا الصلاه اطلاق لفظی ندارد ولی اطلاق مقامی دارد.

وقتی هم اطلاق مقامی داشت، از اطلاق مقامی، عدم لزوم قصد قربت را استفاده میکنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo